نام پژوهشگر: داود محمدباقری

تعیین هندسه بهینه پره‏ های مستغرق با استفاده از بهینه یابی ریاضی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده مهندسی 1392
  داود محمدباقری   حمیدرضا غفوری

تکنیک صفحات مستغرق یکی از روش‏های موثر مدیریت رسوبات بار بستر در رودخانه‏ها و مجاری آبرفتی می‏باشد. صفحات مستغرق به صورت قائم و با زاویه‏ای کم نسبت به جریان نزدیک‏شونده، در بستر رودخانه نصب می‏شوند. یک صفحه‏ی مستغرق در واقع یک مولد جریان‏های ثانوی است. جریان‏های ثانوی در نتیجه‏ی گرادیان قائم فشار در طرفین صفحه‏ی مستغرق و توزیع غیر یکنواخت سرعت جریان در امتداد قائم به وجود می‏آیند و موجب شکل‏گیری یک جریان چرخشی (جریان حلزونی) در پایین‏دست صفحه می‏شوند. جریان چرخشی حاصل از صفحه‏ی مستغرق سبب اصلاح الگوی جریان نزدیک بستر و تنش برشی بستر شده و در نهایت موجب تغییر الگوی توزیع عرضی رسوبات در میدان تحت تأثیر صفحه می‏گردد. علی‏رغم مطالعات گسترده در زمینه صفحات مستغرق، هنوز ضوابط عمومی برای طراحی مطمئن صفحات مستغرق ارائه نشده و کاربرد نتایج تجربی و نیمه تجربی موجود برای شرایط محدودی توصیه شده است. در این مطالعه نتایج تحلیلی در خصوص هندسه و آرایش صفحات مستغرق (شامل طول، زاویه قرارگیری و فاصله مناسب) و جانمایی بهینه آنها متکی بر روش‏های ریاضی ارائه گردید. بدین منظور ابتدا با شبیه‏سازی مدل رسوب‏گذاری و آبشستگی ناشی از صفحات مستغرق با استفاده از نتایج آزمایشگاهی در مدل تحلیل‏گر ssiim انجام گرفته، و سپس با برقراری اتصال بین مدل تحلیل‏گر (ssiim) با مدل بهینه‏ساز الگوریتم ژنتیک (matlab)، طول، زاویه قرارگیری و فاصله بهینه صفحات تعیین گردید. بهینه‏سازی در ابتدا در حالت تک‏پره، با دو متغیر (طول و زاویه قرارگیری)، سپس در حالت سه‏پره، با دو متغیر (طول و زاویه قرارگیری)، در آخر در حالت سه‏پره، با سه متغیر(طول و زاویه قرارگیری و فاصله صفحات از یکدیگر) انجام گرفت.

تحلیل گفتمان تطبیقی سیاست گذاری های جنسیتی دوره پهلوی و جمهوری اسلامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1394
  داود محمدباقری   یعقوب فروتن

ورود مدرنیزاسیون در ایران همراه با تناقضات، دوگانگی ها و سرگشتگی های نظری و رفتاری بوده است. از اوایل قرن بیستم جنسیت به عنوان نقطه تلاقی اکثر این تناقضات میان سیاستمدارن و سوژه های انسانی فرض شده است. پرداختن به چنین موضوعی با صبغه ای تاریخی با روش_نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف امکان پذیر شده است. در این تحقیق گفتمان مدرنیزاسیون پهلوی را در مقابل گفتمان سنت گرای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در نظر گرفته و عناصر گفتمانی هر یک آن ها را در سیری تاریخی مورد بررسی قرار داده ایم. علی رغم شکاف های عمیق ظاهری، این گفتمان ها به لحاظ ماهیت آمرانه و یکسومآبانه شان در اعمال سیاست های جنسیتی و به رسمیت نشناختن آزادی های فردی مشترک هستند. نوع گفتمانی خاصی که در مقابل سنت گرایی فرض می شود، نوعی تحول گفتمانی از پایین در جامعه است، به گونه ای که شکل گیری، مقاومت و خاصیت هژمونیک خود را از سوژه های انسانی کسب می کند. این در حالی است که گفتمان مدرنیزاسیون پهلوی و سنت گرایی جمهوری اسلامی ماهیتی ضد گفتمانی داشته اند و بیشتر سلطه ای عریان و بی واسطه را به نمایش گذاشته اند و عناصر هژمونیک در آن ها حضور ندارد