نام پژوهشگر: امیر سعید شهرتاش

مطالعه و بررسی چگونگی ترجمه اصطلاحات خودمانی فرانسه به فارسی و بالعکس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1392
  مریم مجیدیان   ناهید جلیلی مرند

ترجمه یکی از راه های اصلی تبادل فرهنگی میان ملل مختلف است. ترجمه وفادار از متون گوناگون ادبی، علمی، مذهبی و غیره، غنای فرهنگی و زبانی را میسور می سازد و این مهم در ترجمه متون حاوی بار فرهنگی، تاریخی و غیره به شکل چشمگیرتری حاصل می شود. یکی از مهمترین عناصر زبانی برای انتقال این میراث فرهنگی بسیار باارزش، اصطلاحات زبانی هستند که مترجم با انتقال دقیق سطح زبانی هر اصطلاح در زبان مقصد می تواند ترجمه موفقی ارائه کند. در این پایان نامه، اصطلاحات عامیانه زبان فارسی و فرانسه را انتخاب کرده ایم تا درباره مشکلاتی که ترجمه آنها به وجود می آورند به مطالعه و بررسی بپردازیم. در این راستا، ابتدا به نظریه های ترجمه وتعاریف مختلفی که از اصطلاحات به طور کل و اصطلاحات عامیانه به طور اخص ارائه شده، پرداخته ایم. برای بررسی این موضوع، مثال های متعددی از کتاب های "بچه مردم" از جلال آل احمد، "داش آکل" از صادق هدایت و "قصر به قصر" از لویی فردینان سلین انتخاب و با متن اصلی به طور تحلیلی مقایسه کرده ایم.

تأثیر ترجمه بر زبان فارسی از دوران قاجار تا روزگار ما
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  امیر سعید شهرتاش   غلامرضا ذات علیان

در این پایان نامه برآنیم تا تأثیری را که زبان فارسی از رهگذر ترجمه از دوران قاجاریه تا روزگار ما پذیرفته است بررسی کنیم. به دیگر سخن پاسخی بیابیم برای این پرسش اساسی : زبان فارسی امروز ما تا چه حد زبان ترجمه و زبان مترجمان ماست؟ و در نهایت با طرح این پرسش که ترجمه به کجا می رود؟ نیم نگاهی به آینده ی ترجمه بیندازیم. به عنوان مقدمه ابتدا به پیشینه ی روابط دو قرنه ی ایران و فرانسه در دوره ی صفویه پرداخته ایم. این رابطه آن چنان که نشان داده ایم بیشتر یک سویه بوده است. نقشی که سلاطین صفویه در این میان ایفا کرده اند نظم و امنیتی بوده است که ایجاد کرده اند تا سوداگران، مبلغان و سیاحان مسیحی- اروپایی بتوانند بی تشویش و با خشنودی خاطر پا به درون این سرزمین بگذارند و برخوردار از تسامح شاهانه آزادی عمل داشته باشند. بازتاب چنین تدبیرهایی را می توان در سفرنامه هایی یافت که اروپاییان بویژه فرانسویان از خود به یادگارگذاشته اند و در آن از فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی آن عصر سخن گفته اند. به دیگر بیان آنان خود، فرهنگ ما را به مردم سرزمین خویش شناسانده اند... زبان فرانسه تقریباً با روی کار آمدن نخستین شاهان قاجارکه مقارن با جلوس ناپلئون در فرانسه است پا به ایران گذاشت و حضور بلا منازع خود را رفته رفته به مدت تقریباً یک قرن در این کشور تثبیت کرد. عواملی چند در این امر نقش داشت از جمله ورود فرستادگان ناپلئون و در رأسشان ژنرال گاردان به ایران، اعزام نخستین دانشجویان به اروپا، ایجاد نخستین چاپخانه ها ابتدا در تبریز سپس در تهران و دیگر شهرها، و چاپ نخستین کتاب ها از جمله کتاب های ترجمه شده به فارسی، تأسیس مدارس عمد?ً ابتدایی به دست مبلغین، تأسیس دارالفنون به دست امیر کبیر و ورود استادان خارجی برای تدریس به زبان فرانسه در آن، تأسیس روز نامه های گوناگون که بخشی از صفحات آنها به درج اخبار و مطالب ترجمه شده اختصاص می یافت... ترجمه ی کتاب ها و رمان های تاریخی و نیز ماجرایی به ویژه از دوران ناصرالدین شاه به بعد رونق گرفت ؛ چرا که موضوعشان زندگی مردان نامی و ماجراجو بود و پیرنگشان خطی ؛ و این هر دو با ذوق خوانندگانی که تازه با این گونه کتاب ها و این نوع ادبی آشنا شده بودند سازگاری داشت. ترجمه های اولیه بیشتر ارتباطی بود؛ یعنی مترجمانی همچون محمد حسن خان اعتماد السلطنه، محمد حسین خان فروغی و میرزا حبیب اصفهانی برای مأنوس کردن خوانندگان به این گونه متن ها و برانگیختن آنها به خواندن هر چه بیشتر، به متن های ترجمه شده کم و بیش حال و هوای فارسی می دادند (به عنوان مثال با فارسی کردن نام شخصیت ها و مکان ها ). در مقابل مترجمانی همچون محمد طاهر میرزا از متن های فرانسوی چندان فاصله نمی گرفتند یعنی ترجمه هاشان کم و بیش رنگ و بوی زبان مبداء را نیز در خود داشت. ترجمه های این دوره بطور نسبی میان فارسی کردن متن های فرانسوی، و فرانسوی کردن متن ها ی ترجمه شده از طریق واژه های دخیل، گرته برداری نحوی و غیره در نوسان بود. به هر تقدیرترجمه ی رمان های تاریخی- ماجرایی با رویداد هایی که هم رنگ عاشقانه داشت و هم رنگ ماجرایی چندین دهه یکی از قرائت های مورد علاقه ی خوانندگان ایرانی شد و حتی در دهه های بیست – سی تا دهه ی چهل جایگاه خود را حفظ کرد. از محمد حسن خان اعتماد السلطنه و محمد حسین خان فروغی که بگذریم، شاخص ترین و بزرگترین چهره ی ترجمه تا پیش از استقرار مشروطیت میرزا حبیب اصفهانی است که به او و ترجمه هایش در بخش ویژه ای خواهیم پرداخت. از مترجمان دیگر نیز برحسب اهمیت کارشان یاد خواهیم کرد ازجمله از محمد طاهر میرزا اسکندری که از پر کار ترین مترجمان دوره ی گذار به مشروطه است. پس از استقرار مشروطیت، ترجمه از نظر کمی و کیفی جهشی فوق العاده یافت و بر زبان فارسی تأثیری ماندگار گذاشت؛ این تأثیر به دو صورت پدیدار شد: ابتدا به طور مستقیم بر خود مترجم سپس به طور غیر مستقیم و از رهگذرِ متن های ترجمه شده بر خوانندگانی که شماره شان در ایران رو به فزونی بود. یوسف اعتصام الملک آغاز گر راهی بود که از آن باید به عنوان ترجم? متوازن یاد کرد. رفته رفته برخی از مترجمان کوشیدند نه تنها پیام بلکه ویژگی های سبکی را نیز در ترجمه هایشان لحاظ کنند. در مجموع مترجمان از ابتدا تا کنون سه مرحله را در آثار ترجمه شده پشت سر گذاشته اند: فارسی کردن متن های مبداء، فرانسوی کردن متن های مقصد از راه ترجمه ی تحت اللفظی، وامگیری و تقلید بیش از پیش از نحوی و غیره و سرانجام گذار به سوی ترجمه ی خلاق که هم بر غنای فرهنگ می افزاید و هم برغنای زبان و دایره ی واژگان. در این امر پیشگامان ادبیات مدرن ایران نقشی بسزا داشته اند؛ شناخت کم و بیش عمیق این نویسندگان نسل اول اززبان و ادبیات غرب، بویژه از ادبیات فرانسه، برشیوه ی تفکر و نویسندگی شان تأثیر گذاشته است و آنان با آشتی دادن زبان نوشتاری و زبان گفتاری زبان سومی پدید آورده اند که زبان روزگار ماست ؛ علاوه بر این اغلب این نویسندگان در کارنامه ی قلمی خود چند ترجمه نیز دارند که به نوبه ی خود قابل بررسی است. از این جمله اند جمالزاده، پدر داستان نویسی ایران، صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک، جلال آل احمد، سیمین دانشور... دوره ای که درآن به سر می بریم دوره ای است که ترجمه به سوی حرفه ای شدن و تخصصی شدن هرچه بیشتر حرکت می کند. به گونه ای که می توان گفت این دوره، دوره ی مترجمان بزرگ است؛ مترجمانی همچون محمد قاضی، ابوالحسن نجفی، رضا سید حسینی، و ... که هر یک نام خویش را از راه ترجمه های ماندگار در زمینه ای خاص بلند آوازه ساخته اند. آنچه به اختصار گفته شد در حقیقت فهرست مطالبی است که ساختار این پایان نامه ی دراز آهنگ و دشوار را تشکیل می دهد. امید که در حد توان از عهده ی آن برآمده باشیم. چنین باد.