نام پژوهشگر: مهدی عبداللهی

تاثیر پرایمینگ با سالیسیلیک اسید بر مقاومت به سرمای گندم پاییزه رقم الوند (triticum aestivum l.) در دو تاریخ کاشت مختلف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان 1390
  مهدی عبداللهی   فرید شکاری

به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف پرایمینگ با سالیسیلیک اسید بر تعدادی صفات فیزیولوژیک و زراعی گندم در بهبود اثرات بوجود آمده از تنش سرمایی در کاشت دیرهنگام، آزمایشی مزرعه‏ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‏های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی (89- 1388) به اجرا در آمد. در این آزمایش اثرات 7 سطح پرایمینگ بذر با سالیسیلیک اسید (شامل بذر خشک (شاهد)، 400، 800، 1200، 1600، 2000و 2400 میکرومولار) در دو تاریخ کاشت، معمول در منطقه (اوایل آبان) و کاشت دیر هنگام (اوایل آذر) بررسی گردید. نتایج آزمایش نشان داد که پرایمینگ با سالیسیلیک اسید موجب بهبود در صفات گیاهچه ای (شامل وزن خشک و تر اندام‏های مختلف بوته و پارامترهای رشد گیاهچه)، پارامترهای تبادلات گازی (شامل فتوسنتز و پارامترهای وابسته، میزان و شاخص کلروفیل)، پارامترهای رشدی در مراحل مختلف نموی (شامل مراحل ساقه روی، گلدهی و رسیدگی)، میزان و توزیع عناصر معدنی (n, p, k, fe, zn, cu, mn)، محتوای نسبی آب، عملکرد و اجزای عملکرد و خصوصیات کیفی گندم در شرایط دیرکشتی نسبت به کاشت بهنگام و سطح شاهدگردید. بطور کلی، سالیسیلیک اسید موجب کاهش غلظت co2 درون روزنه‏ای، دمای کانوپی و میزان نشت الکترولیت شد. در میان سطوح پرایمینگ غلظت 1200 میکرومولار سالیسیلیک اسید نسبت به سایر سطوح بخصوص در شرایط دیر کشتی عملکرد بهتری از خود نشان داد. بررسی نتایج نشان داد که پرایمینگ، کاهش مقادیر در صفات مختلف اندازه گیری شده در شرایط دیرکاشتی را جبران نموده و حتی در بعضی از صفات به بالاتر از تیمار شاهد در تاریخ کاشت اول نیز رساند. بنابراین، استفاده از پرایمینگ با سالیسیلیک اسید به عنوان ابزاری مناسب جهت بهبود مقاومت و کاهش اثرات منفی سرمازدگی در شرایط کاشت دیرهنگام می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

بررسی ترکیبات و بافت های کوارتز در رگه ها و رگچه های کانه دار موجود در نیمه شمالی کانسار مس سرچشمه بااستفاده از روش sem-cl با epma و la-icp-ms به منظور مقایسه با نتایج حاصله از سایر روشها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1390
  سمانه نصیری بزنجانی   محمد بومری

کانسار مس سرچشمه در قطعه شرقی نوار دهج- ساردوئیه که بخشی از کمان ماگمایی ارومیه-دختر است، واقع شده است. این کانسار همراه با یک استوک مرکب است که ترکیبی در محدوده دیوریت، گرانودیوریت تا کوارتز مونزونیتی دارد و بخشی از کانسار در سنگهای ولکانیکی ائوسن تشکیل شده است. دگرسانی گرمابی اولیه اساساً پتاسیک و پروپلیتیک بوده و به دنبال آن دگرسانی های فیلیک و آرژیلیک به وقوع پیوسته است. ناحیه کانی زا در سرچشمه به سه منطقه تقسیم می شود: هیپوژن، سوپرژن سولفیدی و سوپرژن اکسیدی. بر اساس مطالعات میکروسکوپی و مطالعات ریزکاو الکترونی کانی های سولفیدی در معدن سرچشمه پیریت، کالکوپیریت، کالکوسیت، کوولیت، دیژنیت، تنانتیت، بورنیت، انارژیت، کوبانیت و پیروتیت می باشند. نسبت s/se در این سولفیدها کم تا متوسط می باشد که نشان دهنده منشأ ماگمایی- گرمابی برای این کانی هاست. هدف اصلی این تحقیق بررسی کوارتز با استفاده از آنالیز میکروسکوپ الکترونی روبشی- کاتدولومینسانس (sem-cl)می باشد. بررسی کوارتز با استفاده از sem-cl بافت هایی (منطقه بندی، شکستگی های ریز ترمیم یافته، رگه ها و لکه های تاریک (فابریک های عنکبوت مانند)) را در کوارتز مشخص می کند که با استفاده از میکروسکوپ نوری معمولی و تصاویر الکترونی پس پراکنش یافته قابل مشاهده نیستند. منطقه بندی ها مشاهده شده منعکس کننده تغییرات فیزیکی و شیمیایی به هنگام رشد در محیط رسوبگذاری می باشند. کوارتزها در سرچشمه غالباً لومینسانس آبی نشان می دهند. نمونه های سرچشمه حاوی شکستگی های ریز بسیار زیادی می باشند. شکستگی های ریز ترمیم یافته و عنکبوت ها در دانه های کوارتز حضور دارند، اما این ساختارها در همه دانه ها وجود ندارند. بافت های sem-cl برای تشخیص نسل های مختلف کوارتز که در زمان های متفاوت نهشته شده اند به کار برده می شوند. مطالعه کوارتزها در معدن سرچشمه با استفاده از sem-cl حداقل چهار نسل کوارتز (در فنوکریست ها و رگچه ها) را که در شرایط فیزیکوشیمیایی مختلفی تشکیل شده اند، را به نمایش می گذارند: 1) کوارتز q1 با لومینسانس آبی تقریبأ تیره که حجم اصلی رگه ها را تشکیل می دهند. 2) کوارتز q2 با لومینسانس آبی روشن، 3) کوارتز q3 با لومینسانس تیره 4) کوارتز q4 (شکستگی های ترمیم یافته و عنکبوت ها).

کوپلیمریزاسیون وینیل استات و دی بوتیل مالئات به روش پلیمریزاسیون رادیکالی کنترل شده/زنده در حضور نانو ذره و درشت مولکول عامل دار شده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مهندسی شیمی 1391
  مجتبی فرخی   مهدی عبداللهی

پلیمریزاسیون رادیکالی کنترل شده / زنده به عنوان روشی برای تهیه مواد پلیمری پیشرفته با ساختار و وزن مولکولی کاملاً مشخص و توزیع وزن مولکولی باریک، به سرعت در حال گسترش در بین علوم شیمی و پلیمر است. از میان روش های مختلف پلیمریزاسیون رادیکالی کنترل شده/ زنده، پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال ید یکی از موفق ترین روش ها برای پلیمر کردن طیف وسیعی از مونومرها و سازگار با هر دو محیط همگن و ناهمگن است. پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال ید (معکوس) یکی از روش های پلیمریزاسیون رادیکالی کنترل شده/ زنده است که اخیراً مورد توجه بسیار قرار گرفته است. در این تحقیق همو و کوپلیمریزاسیون رادیکالی انتقال ید وینیل استات و دی بوتیل مالئات با اتیل یدو استات به عنوان عامل انتقال و 2 و?2-آزوبیس (ایزوبوتیرو نیتریل) به عنوان آغازگر با موفقیت در دمای 60 درجه سانتی گراد انجام شد. دی بوتیل مالئات پس از گذشت 70 ساعت تمایلی به هموپلیمریزاسیون نشان نداد. نتایج نشان داد که کوپلیمریزاسیون مونومرهای مذکور با مشخصه زنده/ کنترل شده (یعنی با وزن مولکولی قابل پیش بینی و توزیع وزن مولکولی باریک) پیش می رود. اثر غلظت آغازگر، عامل انتقال، مونومر و نوع عامل انتقال بر تبدیل، وزن مولکولی و توزیع وزن مولکولی بررسی شد. مشاهده شد دست یابی هم زمان به تبدیل و وزن مولکولی بالا و توزیع وزن مولکولی باریک در غلظت های متوسط آغازگر و عامل انتقال و همچنین نسبت تقریباً برابر از آن ها امکان پذیر است. طیف تشدید مغناطیسی هسته-ای پروتون (1h-nmr)، ناپایداری و تخریب گروه انتهایی زنجیر پلیمر به گروه های آلدهیدی را نشان داد. هموپلیمریزاسیون رادیکالی انتقال ید وینیل استات با موفقیت در حضور پلی دی متیل سیلوکسان ید دار به عنوان عامل انتقال درشت مولکول در دمای 80 درجه سانتی گراد انجام شد. تشکیل کوپلیمر دسته ای pdms-b-pvac به وسیله آنالیزهای 1h-nmr و کروماتوگرافی ژل تراوایی ثابت شد. در این حالت نیز تخریب انتهای زنجیر به گروه های آلدهیدی مشاهده شد. نتایج کوپلیمریزاسیون وینیل استات و دی بوتیل مالئات در حضور پلی دی متیل سیلوکسان ید دار شده نشان داد که کوپلیمریزاسیون با دو مکانیسم متفاوت انجام می شود (زنجیرها از طریق پلی دی متیل سیلوکسان یددار شده و محصول افزایشی اسید یدیک با وینیل استات رشد می کنند). کوپلیمریزاسیون این دو مونومر با مکانیسم انتقال ید معکوس در دمای 70 درجه سانتی گراد و نسبت های مختلف ید به آغازگر و مونومر به آغازگر انجام شد. نتایج حاصل از طیف تشدید مغناطیسی هسته ای و کروماتوگرافی ژل تراوایی (gpc) رفتار متفاوت از هموپلیمریزاسیون وینیل استات با این مکانیسم را نشان داد. مشاهده شده است که در هموپلیمریزاسیون وینیل استات به روش انتقال ید، با افزایش نسبت ید به آغازگر، وزن مولکولی، توزیع وزن مولکولی و تبدیل واکنش کاهش می یابد. اما در کوپلیمریزاسیون وینیل استات/ دی بوتیل مالئات مشاهده شد که در نسبت متوسط ید به آغازگر بیشترین وزن مولکولی و باریک ترین توزیع وزن مولکولی )25/1(pdi= بدست آمد. نتایج نشان داد پلیمریزاسیون با مشخصه زنده/ کنترل شده پیش می رود. اثر نانو خاک رس (سدیم مونتموریلونیت) بر کوپلیمریزاسیون رادیکالی انتقال ید معکوس وینیل استات و دی بوتیل مالئات بررسی شد. مشخص شد به دلیل واکنش های اختتام و انتقال برگشت ناپذیر بین گروه های عاملی روی سطح خاک رس و واکنش دهنده ها سرعت کوپلیمریزاسیون و وزن مولکولی کاهش می یابد. همچنین این واکنش ها سبب پهن تر شدن توزیع وزن مولکولی می شوند. نتایج حاصل از پراش اشعه ایکس باز شدن لایه های خاک رس و تشکیل نانو کامپوزیت پلیمری را تایید کرد. همچنین تشکیل نانو کامپوزیت پلیمری با ساختارهای در میان لایه ای و از هم گسیخته به وسیله تصاویر میکروسکوپ الکترونی عبوری تایید شد.

نقش مدیریت شهری در گسترش ناموزون شهرها (مطالعه موردی شهرایلام)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مهدی عبداللهی   ناهید فلاحیان

با گسترش سریع شهرها وافزایش رشد شهرنشینی سطح بسیار زیادی از اراضی اطراف شهرها به زیر ساختمان رفته وتعادل زیست محیطی بین سطح شهر وباغات واراضی کشاورزی به هم خورد.این توسعه ناپیوسته بدون برنامه ریزی وکنترل صورت گرفت.به همین دلیل با پیشی گرفتن رشد جمعیت شهر بر شهرسازیها وهمچنین عقب ماندن طرح های شهری نسبت به افزایش جمعیت وفقدان مدیریت شهری مشکلات عدیده ای را بوجود آورده که در این میان نقش شهرداری به عنوان متولی عمران ونگهداری شهر ویا به نوعی مدیریت شهری قابل توجه می باشد. بنابراین وضعیت عمومی زندگی شهری در طی دهه های اخیر درشهرایلام همانند بسیاری از شهرهای کشور بر اثر عواملی مانند:افزایش جمعیت،کمبود مسکن، ،گسترش بورس بازی بر روی زمین وتراکمهای ساختمانی، مهاجرت،حاشیه نشینی واسکان نامتعارف (غیررسمی) نمایان تر است. دراین میان نقش سه محله حاشیه ای شامل سبزی آباد، بان بور، وبان برز درروند گسترش ناموزون شهرایلام قابل تأمل است. همچنین روند تهیه وتصویب واجرای طرح های توسعه شهری بدلیل عدم نظارت هماهنگی یا همکاری بین ادارات، بامشکلات جدی مواجه است از سوی دیگر ادارات ونهادهای مختلف سطح شهرایلام هر کدام تحت نظارت وزارتخانه وسازمان مرکزی متبوع خویش اداره می شود وتابع بودجه،برنامه ریزی وسیاستهای متمرکز می باشد بنابراین فقدان مدیریت یکپارچه شهری و استقلال اداری– مالی ادارات سبب ناهماهنگی وتداخل ودر نتیجه این ناهماهنگی ها فرصتی جهت گسترش محلات غیررسمی و توسعه فیزیکی ناموزون شهر خواهد. روش انجام تحقیق با توجه به ماهیت کار روش تحلیلی-کیفی است ونوع تحقیق کاربردی است که برارزیابی های کیفی ازنتایج،مستندات واطلاعات مبتنی است همچنین درترسیم بعضی از نقشه ها ازنرم افزارauto cadاستفاده شده است. واژه های کلیدی: مدیریت شهری -توسعه ناموزون شهری- شهرایلام

سنتز کوپلیمر وینیل استات و دی بوتیل مالئات به روش کوپلیمریزاسیون رادیکال آزاد و بررسی سینتیک واکنش
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده علوم پایه 1392
  سید سعید راه دار   مهدی عبداللهی

کوپلیمریزاسیون رادیکال آزاد وینیل استات (vac) و دی بوتیل مالئات (dbm) در حالات توده و محلول در حلال کلروفرم (حلال و عامل انتقال زنجیر) با استفاده از آزوبیس ایزوبوتیرونیتریل (aibn) به عنوان آغازگر در شرایط مختلف انجام شد. از روش های 1h-nmr و ft-ir جهت شناسایی کوپلیمر سنتزی استفاده شد. پارامترهای سینتیکی پلیمریزاسیون نظیر وابستگی میزان و سرعت تبدیل به غلظت آغازگر، دما و تغییر نسبت مونومرها، به وسیله تکنیک 1h-nmr بررسی شد. نتایج نشان داد که رابطه مستقیمی بین غلظت آغازگر، میزان دما و سرعت واکنش با میزان تبدیل وجود دارد. پارامتر سینتیکی «توده» (kp.kt-0.5) از داده های تجربی محاسبه شد. درجه واکنش نسبت به تغییرات غلظت آغازگر مورد بررسی قرار گرفت و معادل 491/0 به دست آمد که تطابق خوبی با معادله کلاسیک سرعت واکنش داشت. همچنین وابستگی سرعت واکنش نسبت به تغییرات دما، بررسی و مقدار انرژی فعال سازی واکنش کوپلیمریزاسیون vac/dbm در محدوده دمایی 5/52 تا 5/67 درجه سانتیگراد معادل kj/mol21/41 به دست آمد. نسبت های واکنش پذیری دو مونومر vac و dbm در درصدهای تبدیل متوسط/بالا به وسیله روش های ekt و مائو– هاگلین محاسبه گردید و برای vac و dbm به ترتیب 1102/0 و 0420/0 از روش ekt و 1135/0 و 0562/0 از روش mh به دست آمد. برای ترکیب کوپلیمر برحسب تبدیل کلی، بین نسبت های واکنش پذیری تجربی و محاسبات تئوری به دست آمده از معادله مایر-لوری، تطابق بسیار خوبی وجود داشت.

غشاء تبادل پروتون نانوکامپوزیتی بر پایه پلیمر طبیعی کیتوسان/ گرافن اصلاح شده برای کاربرد در پیل های سوختی پلیمری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مهندسی شیمی 1392
  عباس شیردست   علیرضا شریف

بهبود خواص فیزیکی، مکانیکی و الکتروشیمیایی پلیمر ارزان قیمت و در دسترس کیتوسان مهم ترین چالش مرتبط با استفاده از آن به عنوان غشای تبادل پروتون در پیل های سوختی متانول مستقیم (dmfc) بشمار می رود. اصلاح شیمیایی کیتوسان و نیز استفاده از نانوذرات بر پایه گرافن اکساید می تواند در این زمینه مفید واقع شود. بنابراین در این تحقیق، مطالعه ویژگی های غشای تبادل پروتون متشکل از بستر کیتوسان (ch) و کیتوسان سولفاته (chs) و نانوذرات گرافن اکساید اولیه (go) یا اصلاح شده (sgo) به منظور بهره برداری از آنها در dmfc مدنظر قرار گرفت. نتایج بدست آمده از آزمون های ft-ir، xrd و afm حاکی از توزیع مناسب نانوذرات در بستر پلیمری بود. همچنین، حضور نانوذرات اصلاح شده بدلیل برهمکنش های مناسب با بستر پلیمری به افزایش پایداری حرارتی و مکانیکی غشاهای نانوکامپوزیتی انجامید. بعلاوه، نتایج آزمون های تعیین ظرفیت تبادل یونی و هدایت پروتونی نشان داد که نانوذرات اصلاح شده با ایجاد مجراهای پیوسته ناشی از برهمکنش های اسیدی-بازی فی ما بین گروه های سولفونیک اسید و آمید، توسعه مکانهای با مقاومت اندک در برابر پرش پروتون را تسهیل می نمایند. بر این اساس، ظرفیت تبادل یونی و هدایت پروتونی غشا بستر مخلوط حاوی 5 درصد وزنی از sgo (sgo5ch/chs/) به ترتیب 23% و 260% نسبت به غشای ch/chs افزایش یافت. انتخاب پذیری (نسبت هدایت پروتونی به عبوردهی متانول) غشای sgo5ch/chs/ نیز 4 برابر غشای اولیه بود. نهایتا، نتایج تجربی هدایت پروتونی غشاهای تهیه شده از سازگاری خوبی با پیش بینی یک مدل اخیرا اصلاح شده بر پایه معادلات نرنست-پلانک برخوردار بود.

سنتز کوپلیمر وینیل استات/ وینیل بنزوات به روش پلیمر شدن انتقال ید معکوس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مهندسی شیمی 1393
  پوریا بگدلی   محمود همتی

پلیمر شدن رادیکالی انتقال ید از موفق ترین روش های پلیمر شدن رادیکالی کنترل شده برای پلیمر شدن گستره¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬ی وسیعی از مونومرها است که اخیراً مورد توجه محققین قرار گرفته است. به تازگی نیز پلیمر شدن رادیکالی انتقال ید معکوس که بر پایه واکنش مستقیم رادیکال¬ها با مولکول ید استوار است و عامل انتقال به زنجیر هم¬تراز در محل واکنش تولید می شود مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق، هموپلیمر شدن و کوپلیمر شدن رادیکالی انتقال ید معکوس وینیل استات و وینیل بنزوات در حضور ید به عنوان مولد عامل انتقال و 2 و?2-آزو بیس(ایزوبوتیرو نیتریل) به عنوان آغازگر در دمای ?c 70 با موفقیت انجام شد. مشخصه های ساختار و ریزساختار پلیمرهای سنتز شده با طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه، طیف تشدید مغناطیسی هسته¬ای و کروماتوگرافی ژل تراوایی بررسی شد. هموپلیمر شدن رادیکالی انتقال ید معکوس وینیل استات و وینیل بنزوات در تبدیل مولی به ترتیب 76 و 57 درصد به وزن مولکولی متوسط عددی به ترتیب 8266 و 9814 گرم بر مول با توزیع وزن مولکولی به ترتیب 55/1 و 49/1 منجر شد. از طرف دیگر، هموپلیمر شدن رادیکال آزاد وینیل بنزوات در تبدیل 79 درصد، وزن مولکولی متوسط عددی 45742 گرم بر مول با توزیع وزن مولکولی 79/1 را نشان داد. نتایج نشان داد که هموپلیمر شدن و کوپلیمر شدن رادیکالی انتقال ید معکوس وینیل استات و وینیل بنزوات به صورت کنترل شده (با وزن مولکولی از پیش تعیین شده و توزیع وزن مولکولی نسبتاً باریک اغلب زیر 88/1) پیش می¬رود. اثر کسر مولی کومونومرها در خوراک اولیه بر تبدیل واکنش، ترکیب و ساختار کوپلیمر، وزن مولکولی و توزیع وزن مولکولی بررسی شد. طیف تشدید مغناطیسی هسته¬ای پروتون، ناپایداری و تخریب گروه انتهایی زنجیر پلیمر به گروه¬های آلدهیدی را نشان داد. نسبت واکنش¬پذیری کومونومرهای وینیل استات و وینیل بنزوات با روش کلن- تادوس پیشرفته محاسبه شد که به ترتیب مقادیر 1838/0±5248/0 و 4342/0±6182/1 بدست آمد. تغییرات نظری ترکیب مخلوط کومونومر، ترکیب تجمعی کوپلیمر، تبدیل جداگانه کومونومرها و میانگین عددی طول توالی لحظه ای کومونومرهای وارد شده در زنجیر کوپلیمر بر حسب تبدیل کلی مونومرها برای کسرهای مولی مختلف کومونومرها در خوراک اولیه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کوپلیمرهای وینیل استات و وینیل بنزوات از نوع کوپلیمر تصادفی خواهند بود.

پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم (atrp) متیل اکریلات، متیل متاکریلات و استایرن با ماکرورادیکال های وینیل استات و تاثیر ریزساختار ماکرورادیکال ها در پلیمریزاسیون با نانو سیلیکات های لایه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1388
  مهدی عبداللهی   محمد علی سمسارزاده

توسعه پلیمریزاسیون رادیکالی زنده/ کنترل شده به منظور سنتز پلیمرهایی با ساختار و وزن مولکولی کنترل شده و توزیع باریک وزن مولکولی از مهمترین پیشرفت هایی است که در شیمی پلیمر رخ داده است. از میان سه نوع پلیمریزاسیون رادیکالی زنده/ کنترل شده، پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم یکی از موفق ترین روش ها برای پلیمری کردن انواع مونومرها در الگوی کنترل شده است. با این حال، امکان پلیمریزاسیون مونومر وینیل استات به روش پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم وجود ندارد و یکی از روش های تهیه کوپلیمر دسته ای بر پایه این مونومر، ترکیب کردن پلیمریزاسیون رادیکال آزاد معمول (یعنی تلومریزاسیون رادیکالی) و پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم است. در این تحقیق، ابتدا پلیمریزاسیون رادیکال آزاد وینیل استات در حضور کلروفرم دوتره (cdcl3) به عنوان عامل انتقال زنجیر (یا تلوژن) و 2،2- آزو بیس(ایزوبوتیرونیتریل) به عنوان آغازگر انجام شد. داده های بدست آمده از آنالیز طیف های 1h-nmr برای محاسبه پارامترهای سینتیکی نظیر ثابت سرعت تجزیه آغازگر (kd)، نسبت kp (f/kt^0.5) (که در آن kp میانگین ثابت سرعت انتشار، f کارایی آغازگر و kt میانگین ثابت سرعت اختتام هستند) و ثابت انتقال به تلوژن ( ccdcl3، که به صورت نسبت ثابت سرعت انتقال به ثابت سرعت انتشار تعریف می شود) استفاده شدند. نتایج نشان داد مقادیر kd و kp (f/kt^0.5) با تغییر غلظت حلال و دمای واکنش به طور قابل ملاحظه ای تغییر می کنند در حالیکه با تغییر غلظت آغازگر تقریباً ثابت باقی می مانند. با توجه به مقادیر ccdcl3 مستقل از غلظت حلال نتیجه گیری شد که حلال تأثیر قابل ملاحظه ای بر مقادیر kp ندارد. در نتیجه، وابستگی kp (f/kt^0.5) به غلظت حلال به تأثیر حلال بر مقادیر f و/ یا kt نسبت داده شد. در ادامه، کوپلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم استایرن و متیل متاکریلات در توده توسط کلرید مس (i)/ n،n،n،n"،n"- پنتا متیل دی اتیلن تری آمین به عنوان سامانه کاتالیزور و تلومر پلی (وینیل استات) ?- تری کلرو متیل دار به عنوان ماکروآغازگر هم در غیاب و هم در حضور خاک رس نانو انجام شد. دمای واکنش 90 درجه سانتیگراد بود. نتایج نشان داد پلیمریزاسیون مونومرهای مذکور با مشخصه زنده/ کنترل شده (یعنی با جرم مولکولی قابل پیش بینی و توزیع جرم مولکولی باریک) پیش می رود. نتایج نشان داد که نسبت های واکنش پذیری صحیح و قابل اطمینان در سامانه های پلیمریزاسیون رادیکالی زنده/ کنترل شده نظیر پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم زمانی بدست می آیند که از ترکیب کوپلیمر در تبدیل متوسط تا بالا استفاده شود. نتایج نشان داد سامانه استایرن و متیل متاکریلات از کوپلیمریزاسیون اتفاقی در غیاب خاک رس نانو به کوپلیمریزاسیون تناوبی در حضور خاک رس نانو تمایل پیدا می کند. نتایج آزمایش های انجام شده در حضور خاک رس نانو نشان داد سرعت پلیمریزاسیون متیل متاکریلات در حضور خاک رس نانو به طور چشمگیری افزایش می یابد. این افزایش در سرعت پلیمریزاسیون به فعال تر شدن پیوند دوگانه مزدوج کربن- کربن مونومر متیل متاکریلات از طریق کئوردینه شدن گروه کربونیل مونومر متیل متاکریلات با بخش هیدروکسیل (al-o-h) خاک رس نانو و نیز به تاثیر مثبت خاک رس نانو بر تعادل پویا میان (ماکرو)رادیکال های فعال و گونه های غیرفعال (یعنی افزایش غلظت ماکرورادیکال ها) نسبت داده شد. سرعت هموپلیمریزاسیون استایرن (مونومر غیر کئوردینه شونده با خاک رس نانو) در حضور خاک رس نانو اندکی کاهش یافت. این کاهش در سرعت را می توان به وارد شدن بخشی از ماکروآغازگر بین لایه های خاک رس جائیکه مونومر استایرن کافی وجود ندارد تا با ماکروآغازگر واکنش دهد نسبت داد. نانوکامپوزیت کوپلیمر دو دسته ای پلی (وینیل استات)- پلی استایرن دارای هر دو ساختار "در میان لایه ای" و "از هم گسیخته" بود در حالیکه نانوکامپوزیت کوپلیمر دو دسته ای پلی (وینیل استات)- پلی (متیل متاکریلات) ساختار "از هم گسیخته" داشت. نتایج آنالیز گرماوزن سنجی نشان داد افزایش در پایداری حرارتی نانوکامپوزیت ها در مقایسه با پلیمر خالص زمانی چشمگیر خواهد بود که لایه های خاک رس با ساختار "از هم گسیخته" در ماتریس پلیمری توزیع شوند. در نهایت، واکنش های همو- و کوپلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم استایرن و متیل اکریلات در توده در حضور کلرید مس (i)/ n،n،n،n"،n"- پنتامتیل دی اتیلن تری آمین به عنوان سامانه کاتالیست و تلومر پلی (وینیل استات) ?- تری کلرومتیل دار به عنوان ماکروآغازگر در دمای 90 درجه سانتیگراد انجام شدند تا تاثیر ماکروآغازگر و حضور خاک رس نانو بر سینتیک واکنش بیشتر بررسی شوند. مشاهده شد که خاک رس اثر مثبت قابل ملاحظه ای روی سرعت هموپلیمریزاسیون متیل اکریلات و کوپلیمریزاسیون آن با استایرن دارد. این رفتار به تاثیر مثبت خاک رس نانو بر تعادل پویا میان (ماکرو)رادیکال های فعال و گونه های غیرفعال نسبت داده شد. با این حال، نسبت های واکنش پذیری کومونومرها تحت تاثیر حضور خاک رس نانو قرار نگرفتند. این مشاهدات نشان داد هر چند گروه کربونیل مونومر متیل اکریلات می تواند با بخش هیدروکسی آلومینیم خاک رس نانو برهم کنش داشته باشد اما چون پیوند دوگانه این مونومر در حال عادی فوق العاده فعال و واکنش پذیر است واکنش پذیری آن چندان تحت تاثیر حضور خاک رس نانو قرار نمی گیرد. با استفاده از پارامترهای حلالیت هانسن و ممان دوقطبی مونومرها، برهم کنش میان مونومرهای مورد مطالعه و سطح خاک رس نانو بررسی شد و مدلی پیشنهاد شد که بر اساس آن می توان ساختار نانوکامپوزیت های پلیمر/ خاک رس نانو تهیه شده به روش پلیمریزاسیون درجا را با استفاده از ممان دوقطبی مونومرها پیش بینی کرد.