نام پژوهشگر: امیر قمرانی

اثربخشی آموزشی قدردانی بر امید، تاب آوری، خوش بینی و شادکامی نوجوانان شاهد و ایثارگر و نوجوانان غیرشاهد و ایثارگر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  امیر قمرانی   محمدباقر کجباف

هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش قدردانی بر امید، تاب آوری، خوش بینی و شادکامی نوجوانان شاهد و ایثارگر و نوجوانان غیر شاهد و ایثارگر در سال تحصیلی 89-1388 بود. روش پژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوجوانان سنین 14تا17 ساله شهرستان بیرجند بود که از این جامعه نمونه ای به حجم 160نفر (80نوجوانان شاهد و ایثارگر و 80نوجوانان غیرشاهد و ایثارگر) با نسبت برابر از دو جنس در قالب 4گروه آزمایشی و 4گروه کنترل انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه های زیر بود: 1) پرسشنامه قدردانی صفتی(مک کالوک و همکاران، 2003)، 2- مقیاس امید صفتی بزرگسالان (اشنایدر و همکاران،1991)، 3- مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، 4-پرسشنامه ی جهت گیری به زندگی (،شی یر و کارور،1985)و 5-مقیاس شادکامی آکسفورد (آرگایل و همکاران،1989). روایی و پایایی پرسشنامه های مذکور، مطلوب ارزیابی شد. به منظور بررسی سوالات پژوهش از روش های آمار توصیفی و استنباطی (نظیر آزمون t مستقل و وابسته، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل کواریانس چند متغیری، مقایسه های زوجی و تحلیل واریانس دوراهه) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در تمام گروه های آزمایش تأثیر مداخلات قدردانی بر امید، خوش بینی و شادکامی آزمودنی ها موثر می باشد( p=??????). علاوه بر این مشخص شد که مداخلات قدردانی بر افزایش تاب آوری تأثیر معنی داری ندارد. همچنین مقایسه اثربخشی مداخلات قدردانی در نوجوانان شاهد و ایثارگر و نوجوانان غیرشاهد و ایثارگر نشان داد که نوجوانان شاهد و ایثارگر از مداخلات قدردانی سود بیشتری می برند و به لحاظ متغیرهای امید و شادکامی تفاوت معناداری با نوجوانان غیرشاهد و ایثارگر دارند ( p=??????). علاوه براین، نتایج نشان داد که اندازه اثر مداخلات قدردانی در حد زیاد می باشد و اثربخشی مداخلات قدردانی به جنسیت آزمودنی ها بستگی ندارد. در مجموع نتایج حاصل از این پژوهش اثربخشی مداخلات قدردانی را در ارتقای امید، خوش بینی و شادکامی نوجوانان تأیید کرد.

مقایسه اثربخشی روش تحریک حسی و دهلیزی بر میزان اختلال هماهنگی رشدی در دانش آموزان مبتلا به ناتوان ذهنی آموزش پذیر پایه های اول، دوم، سوم ابتدایی شهر اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  علی اصغر دادمهر   مختار ملک پور

چکیده هدف از این پژوهش، مقایسه اثربخشی روش تحریک حسی و دهلیزی بر میزان اختلال هماهنگی رشدی، مهارت های حرکتی ظریف، رشد هماهنگی تعادل و وزن، هماهنگی جهت یابی و تشخیص جوانب حرکتی، آگاهی بدنی و تصویر ذهنی از بدن در دانش آموزان مبتلا به ناتوان ذهنی آموزش پذیر پایه های اول، دوم، سوم ابتدایی بود. طرح پژوهش به صورت شبه آزمایشی، همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان ناتوان ذهنی آموزش پذیر شهر اصفهان در سال تحصیلی 92-91 بوده است. بدین منظور، به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 45 دانش آموز ناتوان ذهنی آموزش پذیر از طریق سیاهه اختلال هماهنگی رشدی (dcd-q07، صالحی و همکاران، 1390) و مصاحبه بالینی بر اساس dsm-iv به عنوان دانش آموزان ناتوان ذهنی آموزش پذیر دارای اختلال هماهنگی رشدی انتخاب و با روش تصادفی در گروه های آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. مدل مداخله ای شامل ده جلسه تحریک حسی و ده جلسه تحریک دهلیزی بود. ایزار این پژوهش مقیاس رشد حرکتی لینکلن- اوزرتسکی‏ و سیاهه اختلال هماهنگی رشد حرکتی (صالحی و همکاران، 1390) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که روش مداخله ای تحریک حسی و دهلیزی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنی داری بر میزان اختلال هماهنگی رشدی و همچنین تأثیر معناداری در هماهنگی تعادل و وزن، هماهنگی جهت یابی و تشخیص جوانب حرکتی، آگاهی بدنی و تصویر ذهنی از بدن نشان دادند (05/0p<). همچنین نتایج مقایسه دو روش مداخله ای تحریک حسی و دهلیزی تفاوت معناداری را بر میزان اختلال هماهنگی رشدی، مهارت های حرکتی ظریف، هماهنگی تعادل و وزن، هماهنگی جهت یابی و تشخیص جوانب حرکتی، آگاهی بدنی و تصویر ذهنی از بدن نشان نداد. نتایج این پژوهش نشان داد که مداخلات تحریک حسی و دهلیزی بر میزان اختلال هماهنگی رشدی، مهارت های حرکتی ظریف، هماهنگی تعادل و وزن، هماهنگی جهت یابی و تشخیص جوانب حرکتی، آگاهی بدنی و تصویر ذهنی از بدن در دانش آموزان ناتوان ذهنی آموزش پذیر با اختلال هماهنگی رشدی موثر بوده، بنابراین استفاده از این مداخلات به عنوان روشی در بهبود و توانبخشی این اختلال پیشنهاد می شود. و

اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی زوجین بر عملکرد خانواده و اثر آن بر میزان علائم دانش آموزان adhd سنین 9-4 سال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  ارغوان شریعت   مختار ملک پور

کمبود توجه و تمرکز/ اختلال بیش فعالی (adhd) یکی از رایج ترین اختلالات شناخته شده ی عصبی روانشناختی دوران کودکی است که برای کودک، خانواده و جامعه مشکلاتی بوجود می آورد. بنابراین هدف این تحقیق ، اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی زوجین بر عملکرد خانواده و تأثیر آن بر میزان علائم دانش آموزان adhd سنین 9-4 بود. بدین منظور60 دانش آموز با علائم اختلال نقص توجه/ بیش فعالی-تکانشگری، به شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. سپس نمونه ها بصورت تصادفی در دو گروه کنترل (30 نفر) و آزمایش(30 نفر) قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش تحت یک برنامه آموزشی 7 جلسه ای قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل فقط پیگیری شدند. متغیرهای خرده مقیاس بیش فعالی و نقص توجه با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودک (csi-4) و اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی زوجین با استفاده از پرسشنامه عملکرد خانواده (fad) قبل و بعد از برنامه آموزشی اندازه گیری شد. داده های حاصل با استفاده از روش آمار استنباطی (تحلیل کواریانس)، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که برنامه ی آموزش الگوی ارتباطی زوجین منجر به افزایش عملکرد خانواده و در نهایت کاهش علائم adhd دانش آموزان گردید (05/0p<). نتیجه پژوهش حاضر نشان داد آموزش الگوی ارتباطی زوجین به والدین می تواند زیر مقیاس های عملکرد خانواده شامل ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش، حل مشکل، همراهی عاطفی، کنترل رفتارها و عملکرد کلی را بصورت معنی داری افزایش داده و این امر به نوبه ی خود موجب می شود که میزان علائم adhd کودکان بصورت معنی داری کاهش یاید.

مقایسه ی کیفیت زندگی، احساس قدرشناسی و تعلق به مادیگری در افراد با و بدون تجربه ی نزدیک مرگ و افراد روبروشده با خطر تهدید زندگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  علی نقی قاسمیان نژاد جهرمی   محمدباقر کجباف

تجربه ی نزدیک به مرگ را رویدادی تعریف کرده اند که طی آن فرد تجربه کننده به رغم مرگ بالینی هشیار بوده و قادر به ادراک و فهم وقایع می باشد. این تجربیات می تواند منشا اثر تغییرات شگرفی در فرد تجربه کننده در حوزه های روانشناختی، فیزیولوژیکی، دینی و اجتماعی شود. هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی متغیرهای کیفیت زندگی، قدردانی و مادی گرایی بین سه گروه افراد تجربه کننده نزدیک به مرگ، افراد تجربه کننده یک رویداد تهدید کننده زندگی و افراد عادی می باشد. نمونه گیری به صورت نمونه گیری هدفمند انجام شد که برای تشخیص داشتن یا نداشتن تجربه نزدیک به مرگ از مقیاس 16 سوالی بروس گریسون استفاده شد. تعداد افراد شرکت کننده در پژوهش57 نفر بودند که شامل20 نفر در گروه اول، 13 نفر در گروه دوم و 24 نفر در گروه سوم بود. این افراد پرسشنامه های جمعیت شناختی، کیفیت زندگی، قدردانی و مادی گرایی را تکمیل نمودند. سپس دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که در زیرمقیاس های کیفیت زندگی بین گروه های پژوهش تفاوت معناداری وجود نداشت. در حالی که در میزان قدردانی و مادی گرایی بین گروه ها تفاوت معنادار وجود داشت (05/0p<). همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که میزان قدردانی و مادی گرایی تنها بین گروه های با تجربه ی نزدیک به مرگ و بدون تجربه ی نزدیک به مرگ و گروه با تجربه ی نزدیک به مرگ و گروه افراد عادی تفاوت معنادار وجود داشت به طوری که میانگین قدردانی افراد با تجربه نزدیک به مرگ نسبت به دیگر گروه ها بیشتر و میانگین مادی گرایی کمتر بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت پشت سر گذاشتن تجربه ی نزدیک به مرگ در افزایش میزان قدردانی و کاهش حس مادی گرایی اثر معنادار داشته ولی بر میزان سلامت روانی، اجتماعی، جسمانی و محیط فرد تجربه کننده اثر معناداری ندارد.

ساخت و هنجاریابی آزمون نظریه ذهن و بررسی سیر تحول و مقایسه ی ابعاد نظریه ذهن در کودکان مبتلا به آسیب بینایی و عادی گروه سنی 4 الی 12 سال در شهر اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  نجمه طایی   مختار ملک پور

پژوهش حاضر با هدف ساخت و هنجاریابی آزمون نظریه ذهن و بررسی سیر تحول و مقایسه ی ابعاد نظریه ذهن در کودکان مبتلا به آسیب بینایی و عادی گروه سنی 4 الی 12 سال در شهر اصفهان انجام شد. در این پژوهش توصیفی(از نوع آزمون سازی و اعتبار سنجی)، آزمونی که تلفیقی از نظریه رویکرد رشدی موریس و نظریه ذهن فنگ، داستانها و سوالاتی طراحی شد ، که شامل سه خرده مقایس می باشد و به طور مقدماتی اجرا گردید. سپس آزمون نهایی روی یک نمونه 104 نفری از کودکان گروه سنی 4 الی 12 که در مراکز آموزشی و مدارس در سال تحصیلی 92-1391 مشغول به تحصیل بودند با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و سپس اجرا و سوال ها از نظر ویژگی های روانسنجی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که این آزمون از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است. برای تعیین پایایی آزمون نظریه ذهن از روش آلفای کرونباخ و پایایی نمره گذاران استفاده شد. برای کل آزمون و همچنین تک تک خرده مقیاس ها آلفای کرنباخ محاسبه شده. این ضرایب برای کل آزمون 81/0و برای خرده آزمون اول ،78 /0 خرده آزمون دوم73 /0و خرده آزمون سوم 84/0 بدست آمد.در پژوهش حاضر به منظور اخذ روایی سازه، همبستگی بین نمرات آزمودنی ها در خرده مقیاس ها و نمره آنها در کل آزمون نظریه ذهن محاسبه گردید(خرده مقیاس سطح اول88/0، خرده مقیاس سطح دوم 77/0، خرده مقیاس سطح سوم83/0). و با توجه به یافته های جانبی پژوهش روند تحول نظریه ذهن در کودکان با آسیب بینایی بررسی شد. در تجزیه وتحلیل داده ها تحلیل واریانس یک سویه، روش های آمار توصیفی و آزمونه شفه(با توجه به نابرابر بودن اندازه ی نمونه ها) استفاده شد. با توجه به نمره های هر سه سطح و نمره کل می توان بیان داشت که کودکان سنین 9 و 12 ساله بهترین کارکرد و کودکان 4 الی 6 ساله پایین ترین کارکرد را در سطوح نظریه ذهن داشته اند. نتیجه نهایی نشان داد که روند تحول نظریه ذهن در کودکان با آسیب بینایی با افزایش سن یه سطوح بعدی یعنی سطح سه نائل می گردد، یعنی این که با افزایش سن کارکرد آزدمودنی ها بهتر می شود و آزمودنی ها به سطوح بالاتر نظریه ذهن می رسند. و مقایسه ابعاد کودکان با آسیب بینایی و عادی در خرده مقیاس سطح سوم نظریه ذهن می باشد. کلید واژه ها: پایایی ، روایی ،آزمون نظریه ذهن، کودکان مبتلا به آسیب بینایی، کودکان عادی

اصول مشاوره از منظر امیرالمومنین علیه السلام و مقایسه آن با اصول علمی مشاوره و راهنمایی
پایان نامه سایر - دانشکده علوم حدیث 1392
  محمد جواد رحیمی   امیر حسین بانکی پور فرد

مشورت و مشاوره، قدمتی به اندازه ی تاریخ زندگی انسان دارد. رسول خدا ? و ائمه اطهار ? نیز در سیره ی خود به مشورت اهتمام و تأکید داشته اند و در بیانات خود اهمیت و حدود و اصول آن را تبیین فرموده اند. در عصر ما مشاوره، یکی از مصادیق و قلمروهای خاص مشورت به طور عام است که همه ی مزایا و نتایج آن را دارد. اختصاص داشتن مشاوره به قلمرو زندگی فردی و خانوادگی آن هم منحصراً با رویکرد روان شناختی موجب عدم استفاده ی کامل از ظرفیت نظری و عملی مشورت در فرهنگ، معارف و تمدن اسلامی است. در نظریه های مشاوره که با رویکردهای روانکاوی، رفتاری، انسان گرایی، پدیده گرایی، شناختی، وجودی و گشتالت، توسط نظریه پردازان عمدتاً غربی ارائه گردیده، مفاهیمی چون ماهیت انسان، نظریه ی شخصیت و تفاوت انسان سالم و ناسالم، به عنوان ریشه و بنیاد نظریه، مطرح می شود و بر مبنای همین مفاهیم، اصول و قواعد مشاوره در هر کدام از این نظریه ها، شکل می گیرد. این پژوهش مقایسه ای است بین بیانات و سیره ی امام امیرالمومنین ?در موضوع مبانی و اصول مشاوره با آنچه در روان شناسی در این ارتباط آمده است. تحقیق صورت گرفته به شیوه ی کتابخانه ای و روش تطبیقی ـ تحلیلی انجام شده است. حاصل آن که دو دیدگاه اشاره شده در مبانی و مفاهیم اختلاف جدی دارند و اساسی ترین اختلاف آنها در این زمینه، ساحتهای وجودی انسان، فطرت و آغاز و سرانجام انسان می باشد. در اصول و قواعد نیز در مواردی چون احترام به کرامت انسانی، حفظ اسرار، هم اندیشی و یاری و غیره، هر دو دیدگاه تا حدودی نظری یکسان دارند و در مواردی چون اعتقادات دینی و مذهبی، رعایت حدود الهی، حق گرایی و بعضی از ویژگیهای مشاور مثل دینداری، رعایت تقوا و غیره دیدگاه متفاوتی دارند.

مقایسه انگیزش از دیدگاه قرآن و روانشناسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  محسن خالقی   رضا شکرانی

تحقیق حاضر سعی دارد با ارائه نظریه های مطرح شده توسط روانشناسان در باب انگیزش و همچنین تحلیل محتوایی آیات قرآن، چگونگی بروز رفتار را از منظر روانشناسی و قرآن مورد بررسی قرار داده و در نهایت الگویی کامل و جامعتراز قبل را ارائه دهد. از منظر روانشناسی انگیزش در پنج محور اساسی مورد مطالعه قرار می گیرد، که این پنج محور از این قرارند، انگیزش فیزیولوژیکی، انگیزش بیرونی، انگیزش درونی، انگیزش شناختی و تئوری های نیاز. انگیزش فیزیولوژیکی با رویکردی زیست شناختی به رفتار و انگیزش به اموری همچون نیاز به غذا، آب و جفت جنسی نظر دارد که به عملکرد بدن و نیازهای فیزیولوژیکیآن مربوط می گردند. انگیزش بیرونی به بررسی جایگاه علل و عوامل بیرونی، همچون تشویق و تنبیه در بروز رفتار می پردازد، حال آنکه انگیزش درونی به رفتارهایی مانند کنجکاوی، اکتشاف و فعالیت و دستکاری مربوط می گردد که بدون وجود عوامل تشویق کننده یا تنبیه کننده بیرونی و صرفا به خاطر علل درونی و لذت ذاتی این رفتار ها شکل می گیرند. انگیزش شناختی به نقش پردازش اطلاعات دریافتی از محیط اطراف شخص و شناخت موقعیت ها و حالت های ایده آل قابل دسترسی نظر دارد که این موقعیت ها و حالت های ایده آل می توانند انرژی و نیروی فرد را برای کسب خود بسیج نموده و رفتار وی را به سمت خود سوق دهند. پنجمین محور مطالعاتی انگیزش، تئوری های نیاز هستند، که به معرفی نیازهای متفاوت انسان که وی را به واکنش و فعالیت وا می دارند می پردازند. با توجه به رویکرد تعالی بخش و تکامل گرایانه قرآن به انسان و رفتار، سه دسته نیاز برای انسان می توان برشمرد که این نیازها عبارتند از، نیازهای بقا، نیازهای روانشناختی و نیازهای تعالی و رشد. قرآن علاوه بر اشاره به نیازهایی که انسان برای بودن و بقا به آنها محتاج است، رویکردی تعالی بخش نسبت به انسان داشته و در همین راستا به معرفی نیازهایی می پردازد که در مسیر رشد و تکامل ظهور و بروز می یابند. مهم ترین نیازهای تعالی و رشد از منظر قرآن عبارتند از، نیاز معناگرایی و حقیقت، نیاز پرستش و عبودیت، نیاز اخلاقی ( نیاز به خیر و نیکی) و نیاز عدالت. علاوه بر نیازهای فوق، قرآن سه مکانیسم کشش بیرونی ( پاداش و جزاء)، الگو دهی و جمع گرایی را نیز جهت انگیختگی بیشتر انسان در راستای تکامل و رشد ارائه می دهد. منظور از کشش بیرونی همان پاداش و جزاء یا مشوق ها و تقویت کننده های مثبت و منفی است که به ترتیب موجب بروز و افزایش یا کاهش احتمال وقوع رفتار می گردند. دومین مکانیسم انگیزاننده قرآن الگو دهی است. الگو ها که می توانند شامل شخصیت های مثبت یا منفی گردند، با ایجاد سهولت در امر یادگیری و برقراری فضای مقایسه بین اشخاص با الگوها، به شدت در تقویت یا عدم تقویت برخی رفتارها موثر اند. جمع گرایی بر این اصل استوار است که رفتاری که با هنجارهای اجتماعی متفاوت بوده و یا مورد حمایت اجتماع واقع نمی گردد جهت ظهور و بروز از احتمال کمتری نسبت به رفتاری که به هنجاری اجتماعی تبدیل شده و یا مورد حمایت اجتماع قرار می گیرد برخوردار است. بر همین اساس یکسان سازی هنجارها و ناهنجار های دینی با هنجارها و نا هنجارهای اجتماعی در بروز رفتار دینی بسیار موثر و نتیجه بخش خواهد بود، و از طرفی دیگر عدم انطباق هنجارها و نا هنجارهای دینی با هنجارها و نا هنجارهای اجتماعی موانع بیشتری را جهت بروز رفتار دینی به همراه خواهد داشت. با توجه به ویژگیهای روانشناسی غربی از جمله تجربی بودن، تکاملی بودن، انسان مرکزی و دنیا مداری و غفلت از آخرت، مبحث انگیزش و بررسی رفتار در روانشناسی موجود با دو ضعف اساسی عدم جامعیت و غفلت از بعد معنوی و ارزشی رفتار روبروست. این در حالیست که قرآن رویکردی معنویت گرا و ارزشی به رفتار و انگیزش داشته و در همین راستا رفتار را بر اساس دو واژه کلیدی هدایت و ضلالت در گستره ای از نهایت ضلالت و گمراهی تا نهایت هدایت و رشد متغیر می داند. به عبارت دیگر آنچه از منظر قرآن اهمیت دارد چگونگی بروز رفتار هدایتگرانه یا گمراهانه است، نه بررسی صرف رفتار، بدون توجه به بعد معنوی و ارزشی آن.

اثربخشی آموزش گروهی مولفه های شناخت و عمل به وظایف دینی بر میزان شادی، امید و قدردانیدر دانشجویان موسسه آموزش عالی المهدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  فاطمه یعقوبیان   محمد باقر کجباف

شادی، امید و قدردانی از جمله هیجان های موثر در سلامت روان می باشند که توجه مستمر و تلاش در جهت ارتقای آنها بسیار حائز اهمیت است. بدین منظور در سال های گذشته، برخی از روان شناسان و پژوهشگران کوشیده اند روش هایی برای افزایش میزان شادی، امید و قدردانی در افراد ارائه دهند. از جمله این روش ها می توان به آموزش های دینی و معنوی اشاره کرد. لذا هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مولفه های شناخت و عمل به وظایف دینی بر میزان شادی، امید و قدردانی دانشجویان بود. جامعه آماری تمامی دانشجویان موسسه آموزش عالی المهدی در سال تحصیلی 1392-1391 بودند. از میان کلیه ی دانشجویان المهدی، 40 نفر به عنوان نمونه مقدماتی که کمترین نمره شادی، امید و قدردانی را کسب کرده بودند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.گروه آزمایش 8 جلسه آموزش مولفه های شناخت و عمل به وظایف دینی دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش پرسشنامه شادکامی آکسفورد، پرسشنامه امید بزرگسالان و پرسشنامه قدردانی صفتی بود. بعد از اجرای پرسشنامه ها، روش تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. در این پژوهش دو گروه آزمایش وکنترل از نظر مشخصات دموگرافیکی همگن بودند. میانگین سنی شرکت کننده ها(84/1±)52/21 بود. مقایسه میانگین نمرات پس آزمون در گروه های مورد مطالعه و تحلیل کوواریانس نمرات آنها نشان داد که آموزش گروهی مولفه های شناخت و عمل به وظایف دینی بر میزان شادی(001/0p<)، امید(002/0p<) و قدردانی(002/0p<) دانشجویان موسسه آموزش عالی المهدی در مرحله پس آزمون موثر بوده است. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد، آموزش مولفه های شناخت و عمل به وظایف دینی در افزایش میزان شادی، امید و قدردانی دانشجویان موثر بوده است.

اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر حل مساله اجتماعی و رفتار سازشی دانش آموزان کم شنوا []
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  الهام عسگرپور   مختار ملک پور

مقدمه: در این پژوهش اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر مهارت حل مسأله اجتماعی و رفتار سازشی دانش آموزان دخترکم شنوا 11-9 ساله مقطع ابتدایی شهر اصفهان در سال 1391 مورد بررسی واقع شد. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی (با طرح پیش آزمون- پس آزمون) بود. جامعه آماری شامل 30 دانش آموز دختر کم شنوای 11-9 مقطع ابتدایی شهر اصفهان در سال1391 بود و این 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از شیوه گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (15) نفر و کنترل (15) نفر قرار گرفتند. سپس آموزش هوش هیجانی در طی 10 جلسه به گروه آزمایش ارائه شد. جهت جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های آزمون هوش ریون، حل مسأله اجتماعی اردلی و آشر و مقیاس رشد اجتماعی واینلند استفاده گردید. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از تحلیل مانکوا انجام شد. یافته ها: گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری در مولفه های مهارت حل مسأله اجتماعی (001/0 p) و رفتار سازشی (001/0 p) داشت. نتیجه گیری: با توجه به مولفه های هوش هیجانی، آموزش هوش هیجانی به دانش آموزان کم شنوا منجر به افزایش مهارت حل مسأله اجتماعی و رفتار سازشی آنان گردید. ارتقای مهارت حل مسأله اجتماعی و رفتار سازشی بهبود سلامت روانی- اجتماعی و افزایش روابط اجتماعی دانش آموزان کم شنوا را به همراه دارد. واژه های کلیدی: هوش هیجانی، حل مسأله اجتماعی، رفتار سازشی، کم شنوا

بررسی و مقایسه اثربخشی آموزش تکالیف نظریه ذهن و مهارت های اجتماعی بر توجه انتخابی و همدلی کودکان اتیسم در شهر شیراز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  نرگس عشقی   مختار ملک پور

چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه اثربخشی آموزش تکالیف نظریه ذهن و مهارت های اجتماعی بر توجه انتخابی و همدلی کودکان اتیسم با عملکرد بالا می باشد. فرضیات پژوهش با روش نیمه تجربی (طرح پیش آزمون- پس آزمون) مورد آزمون قرار گرفتند. جامعه آماری پژوهش را کودکان اتیسم 8 تا 11 سال ساکن شهر شیراز تشکیل می دهند. حجم نمونه برابر 45 نفر است که برای انتخاب آن ها از نمونه گیری در دسترس که از طریق آزمون تشخیصی اتیسم گارز و مصاحبه بالینی بر اساس dsm-iv به عنوان کودکان اتیسم با عملکرد بالا انتخاب، و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس با ابزار آزمون استروپ رنگ- واژه و پرسشنامه همدلی- بهر کودکان اتیسم اطلاعات جمع آوری و از طریق آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و توکی تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد، روش های مداخله ای آموزش تکالیف نظریه ذهن و مهارت های اجتماعی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنی داری بر میزان توجه انتخابی و همدلی کودکان اتیسم با عملکرد بالا نشان داد. براساس یافته های پژوهش برنامه های آموزشی تکالیف نظریه ذهن و مهارت های اجتماعی در افزایش توجه انتخابی و همدلی کودکان اتیسم با عملکرد بالا اثر درمانی عمده ای دارد.

اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی هیجانی بر مهارتهای اجتماعی و مدیریت هیجان دانش آموزان دارای نقص شنوایی در مدارس عادی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  راضیه عباسیان   سالار فرامرزی

کمبود مهارت های اجتماعی و هیجانی احتمالاً ناتوان کننده ترین مشکلی است که دانش آموزان دارای نقص شنوایی ممکن است داشته باشند.دانش آموزان کم شنوایی که در مدارس عادی تحصیل می کنند اغلب احساس طردشدگی دارند و این به دلیل نداشتن مهارتهای اجتماعی لازم در برقراری ارتباط مناسب است. فقدان مهارتهای اجتماعی و هیجانی می تواند منجر به شکست فرد کم شنوا در مهارت های تحصیلی، شغلی، ارتباط بین فردی و مدیریت هیجان شود. به دست آوردن خودآگاهی، کنترل هیجانات، برقراری دوستی ها، مشارکت درگروه همسالان و برقراری حس استقلال، از جمله مهارتهای ارزشمند زندگی هستند که در فرایند اجتماعی شدن نقش اساسی دارند. به طور خلاصه، نتایج حاصل از مطالعات بر روی سلامت روانی اجتماعی نشان می دهد که کیفیت زندگی دانش آموزان ناشنوا و کم شنوا، ممکن است در معرض خطر باشد و به همین دلیل بیشتر سزاوار پژوهش هستند.