نام پژوهشگر: معصومه قاسمی خویی

مطالعه ی تطبیقی توسعه بافت های قدیم و جدید بر اساس اصول منشور نوشهرگرایی (نمونه موردی: شهر تبریز)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده جغرافیا 1391
  معصومه قاسمی خویی   محمدرضا پورمحمدی

جنبش نوشهرگرایی واکنشی است نسبت به گسترش افقی در حومه شهرها و هزینه های غیر پایدار آن. این رهیافت که از دهه 80 و 90 قرن 20 شروع به شکل گیری کرده است، آمیزه ای است از سبک های معماری، رشد هوشمند(smart growth )، مخالفت با توسعه ی پراکنده (sprawl)و شهرسازی پایدار مبتنی بر حمل و نقل عمومی است که یکی از مهمترین رویکردهای برنامه ریزی شهری در این قرن محسوب می شود. هدف اصلی این پژوهش تدوین اصول نوشهرگرایی(new urbanism ) و ارزیابی نکات مثبت و منفی آن و بررسی میزان انطباق بافت های مختلف شهر تبریز با اصول نوشهرگرایی است. روش کار در این مطالعه مبتنی بر استفاده از توابع تحلیلی gis و روش های ریاضی و آماری جهت تحلیل داده ها وبررسی میزان انطباق است. در ابتدا به تشریح اصول کلی نوشهرگرایی در مقیاس محله پرداخته شده و در ادامه با انتخاب محله هایی به عنوان نمونه از هر یک از بافت های مختلف شهر تبریز میزان انطباق هر یک از محلات با اصول کالبدی، شاخص های ترافیکی و حمل و نقل، مسکن و بافت شهری و مشارکت بررسی شد است. به دلیل نبود استاندارهای کمی مشخص برای کلیه اصول مورد بررسی، جهت بررسی میزان انطباق در این تحقیق با توجه به شرایط خاص جامعه ایران و شرایط و سبک های سنتی شهرسازی استاندارهایی منطبق بر این اصول تدوین شد که این استاندارها اساس مطالعه تطبیقی قرار گرفت و در انتها با استفاده از امتیاز بندی در 4 سطح میزان این انطباق بیان شده است. در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت به دلیل موخر بودن تفکر نوشهرگرایی و نظام برنامه ریزی خاص این مکتب بافت های جدید و طراحی شده و منظم بیشتر با اصول این مکتب سازگار هستند که در این تحقیق نیز محله زعفرانیه 4، محله نمونه از (بافت منظم)، بیشترین سازگاری را از نظر اصول منشور نوشهرگرایی در مقیاس محله نشان می دهد. بعد از این محله، محله مقصودیه (نمونه ای از بافت سنتی) با امتیاز 26.75 در مرتبه دوم سازگاری، محله شهناز (نمونه ای از بافت تاریخی) با امتیاز 23.5 در مرتبه سوم سازگاری و محله رضوانشهر 3 (بافت حاشیه ای) با امتیاز 14.5، کم ترین سازگاری را با اصول این تفکر دارد.