نام پژوهشگر: فرزاد کاظم زاده آزاد

طراحی با رویکرد افزایش حس تعلق به محله (مطالعه موردی محله جمشیدیه تهران)
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی 1391
  فرزاد کاظم زاده آزاد   ناصر براتی

در دنیای امروز تمایل به سکونت دائم در یک مکان جای خود را به جابجایی دائمی داده، به طوری که ساکنان دیرینه یک منطقه جای خود را به ساکنان جدید داده اند. در سالیان اخیر بشر به دستاورد های نوینی در زمینه های حمل و نقل و علوم ارتباطات دست پیدا کرده که باعث کاهش فواصل و مسطح شدن فضا گردیده است. این تغییرات تجربه مکانی متنوع و وسیعی را برای فرد ایجاد می کند و فرد را قادر ساخته تا در زمانی کوتاه اطلاعاتی بیشتر از محیط پیرامون خود به دست آورد. اما از سویی دیگر این جابجایی های دائمی و افزایش آمار مسافرت ها سبب از میان رفتن مرزهای حس مکان شده و در نتیجه تجربه عمیقی که مردم از محیط زندگی خود داشتند، جای خود را به تجربه ای مختصر و گذرا می دهد. این موضوع یک فقدان به حساب می آید چرا که تجربه های معنادار و کاملاً متمرکز جای خود را به مواجهات موقتی و توریستی داده است. یکی از راه حل های پیشنهادی در مورد مقابله با پدیده مذکور افزایش پایبندی و تعهد افراد به محله های سکونتی خود است. محله ها کوچک ترین واحدهای اجتماعی- فضایی هستند که ساختار کلی یک شهر از قرارگیری آن ها به طور پیوسته در کنار یکدیگر شکل می گیرد. محلات بر اساس عواملی گوناگون از قبیل رویدادها و اتفاقات تاریخی که در آن حادث می شود و همچنین پیوندهای اجتماعی میان ساکنین نوعی شخصیت و ویژگی خاص به خود می گیرد که آن ها را از محله های پیرامون متمایز و شاخص می کند. عنصر محله از دوران قدیم برای ایرانیان کاملاً شناخته شده بوده و همجواری ساکنین یک شهر از عواملی همچون نژاد و اصالت، پیشه، طبقات اجتماعی و سایر عوامل نشان دهنده هویت اجتماعی تأثیر می پذیرفت. این نوع نگرش نسبت به پدیده سکونت سبب پیدایش پیوندهای عاطفی و ارتباطات قوی اجتماعی میان همسایگان در آن محله ها می گشت. از جمله خصایص مثبت و مهم دیگری که به واسطه تعاملات مردمی و هویتمند بودن فضای زندگی حاصل می گردد می توان به احساس تعلق و وابستگی فرد به محیط پیرامونی خود اشاره کرد. این پژوهش سعی بر این دارد تا با بدست آوردن فهم درستی از روابط اجتماعی میان ساکنین و پرداختن به مولفه های به وجودآورنده اصالت و شخصیت محله، عوامل پدیدآورنده حس تعلق در مردم محله نسبت به فضای اطراف خود را شناسایی کرده و با ارائه راهکارهایی به منظور ایجاد بستری مناسب برای تقویت این حس در میان شهروندان این محله گام بردارد. مطالب این پژوهش در 5 فصل به نگارش درآمده است. در فصل اول به کلیات و ساختار کلی تحقیق پرداخته شده است. فصل دوم مروری بر ادبیات موضوعی تحقیق و چارچوب نظری و فصل سوم به معرفی مصادیق عملی و نمونه های طراحی شده در دو بخش داخلی و بین المللی پرداخته است. فصل چهارم به شرح مطالعه میدانی و نتایج و دستاوردهای آن و در نهایت فصل پنجم به مطالعات بستر مکان مورد مطالعه و طراحی آن می پردازد. مطمئناً وسعت و پیچیدگی موضوع پوشش کامل مطالب مطروحه را در این زمینه امکان ناپذیر می نمود ولی تا حد امکان سعی در جمع آوری مطالب دارای ارتباط بیشتر با موضع مورد نظر بوده است.