نام پژوهشگر: حامد قورجیلی

تبیین روابط سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با آفریقای جنوبی پس از آپارتاید(1994-2012)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1392
  حامد قورجیلی   محمد علی بصیری

روابط خارجی هر کشوری، یکی از عناصر بسیار مهم برای رشد و توسعه ی آن کشور به حساب می آید. جمهوری اسلامی ایران و آفریقای جنوبی دو کشوری هستند که در پی انقلاب و تحول در نظام سیاسی و تغییر هویت در دولت و ملت شان در پی گسترش روابط خود با سایر ملل بر اساس هویت جدیدشان بوده اند. سیاست خارجی دو کشور که بر گرفته از اندیشه، عملکرد و گفتمان رهبران دو کشور بوده، توانسته دیدگاه های همسویی را ایجاد کند و همین امر موجب توسعه ی روابط دو کشور شده است. پس از وقوع انقلاب اسلامی، ج.ا.ایران تمامی روابط با آفریقای جنوبی را، به دلیل تضاد در هویت جمهوری اسلامی به عنوان یکی از حمایت کنندگان از مظلومین و محرومین جهان و همچنین مخالفت با هرگونه نژاد پرستی در سراسر جهان، قطع گردید. پس از انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی ایران با حمایت های بی دریغ از مبارزان آفریقای جنوبی این پیش زمینه ی هویتی ِ مشترک را ایجاد کرد تا روابط سیاسی و فرهنگی دو کشور پس از لغو آپارتاید و به قدرت رسیدن مبارزان آفریقای جنوبی، تحت تأثیر این حمایت ها، به خوبی توسعه و گسترش یابد. پس از سقوط نظام آپارتاید منافع مشترک دو کشور و مکمل بودن آنها در تأمین و مصرف انرژی توانست بر افزودن بر این روابط کمک شایانی کند. پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش هنجارها و هویت در گسترش روابط سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با آفریقای جنوبی پس از آپارتاید و همچنین تبیین نقش سازنده هویت سیاسی و هنجاری رهبران دو کشور در پیش برد روابط سیاسی و فرهنگی، تهیه گردیده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که با توجه به نظریه سازه انگاری روابط سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و آفریقای جنوبی پس از لغو آپارتاید چگونه بوده است؟ همچنین اندیشه و عملکرد رهبران دو کشور چه تأثیری در این روابط سیاسی و فرهنگی داشته است؟ در پایان این رساله به این فرضیه رسیده است که، تغییر هویت دو کشور و همسویی دیدگاه ها و گفتمان های رهبران دو کشور جمهوری اسلامی ایران و آفریقای جنوبی توانسته بر گسترش روز به روز روابط سیاسی و فرهنگی دو کشور بیافزاید. پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی و ابزار کتابخانه ای و بر اساس چارچوب تئوریک سازه انگاری به بررسی روابط دو کشور پرداخته است. این رساله توانسته است به راهکارهایی جهت گسترش روابط دو کشور برای همکاری بیشتر دست یابد.