نام پژوهشگر: مجتبی خان احمدی

مقایسه نظریه ی علامه طباطبایی و آلستن در پایه بودن یا بدیهی بودن وجود خدا
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مجتبی خان احمدی   نادر شکراللهی

در دوره جدید دو برهان بر اثبات وجود خدا در بین محققان مورد توجه قرار گرفته است یکی برهان صدیقین علامه طباطبایی و دیگری برهان آلستون که مبتنی بر تجربه دینی است. مقایسه این دو می تواند در فهم این دو برهان مدد رساند. برهان علامه تقریری نو از برهان صدیقین است، و تنها با توجه به اصل واقعیت وعدم امکان نفی آن سعی در اثبات بداهت وجود خداوند دارد. که در فضای فلسفه ی اسلامی نقطه نظرات متنوعی را از سوی شاگردان، صاحب نظران و محققان، در پی خود داشته است، عده ای آن را در نهایت دقت و وافی به مقصود دیرینه ی عارف و حکیم دانسته اند، و عده ای در مقابل، آن را دارای مقدمات بیرونی و تناقضات درونی دانسته اند که پس از بررسی همه ی نظرات، و مبانی خود علامه نتیجه می شود که هر چند این برهان مشتمل بر نوآوری است، بر یک سری از مقدمات مبتنی بوده و در مقابل بعض اشکالات هم پاسخی در بر ندارد. آلستون نیز برهان خود را بر اساس شباهتهای تنگاتنگ تجربه ی عرفانی با تجربه ی حسی بنا می نماید و تجربه ی عرفانی را در توجیه بعض از باورها، مشابه تجربه ی حسی دانسته و با تفسیر خاص خود از تجربه ی عرفانی و نیز بعض از مولفه هایی که مطرح می نماید، باور به وجود خدا را بدون تکیه بر برهان و تنها بر اساس تجربه ی عرفانی موجه می داند. که با بررسی روشن شد که این برهان نیز در مواجهه با اشکالات متعدد در برابر بعض از چالشها جوابگو نیست. در تطبیق دو برهان و پیش زمینه های فلسفی دو فیلسوف نقاط مشترک و متفاوتی به چشم می خورد، و اینکه هر کدام از این دو دیدگاه در صورت تمامیت نقطه ی قوتی نسبت به دیگری دارد، برهان علامه بدلیل استفاده از عقل متعارف محدودیتی در حیطه ی مخاطب ندارد و برهان آلستون نیز بدلیل خصوصیات متنوع تجربه های دینی مقدار دلالتش علاوه بر توجیه باور به خدا توجیه بعض از صفات نیز می باشد. واژگان کلیدی: بداهت، پایه ای بودن، واقعیت، تجربه ی دینی، باور به وجود خدا، علامه طباطبایی، آلستون.