نام پژوهشگر: صدیق حسین زاده

بررسی مبانی و شیوه های تفسیری ماتریدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1384
  صدیق حسین زاده   محمد علی رضایی اصفهانی

در قرن چهارم هجری و در منطقه ماوراءالنهر ابومنصور ماتریدی با انگیزه اصلاح و دوری از افراط و تفریط های اهل حدیث و معتزله، مکتبی را پایه گذاری نمود که از طریق شاگردان و آثار او، فرقه کلامی بزرگی را در اهل سنت با عنوان ماتریدیه پدید آورد. آن چه سبب امتیاز ماتریدی در جهان اسلام گردید، روش او در بررسی مسائل کلامی و مطالب علمی بود. او در تبیین آرای خود از عقل و نقل به قدر اعتدال بهره جست و از هرگونه زیاده روی پرهیز می کرد. اندیشه های کلامی ماتریدی در موارد متعددی با اعتقادات امامیه هماهنگی دارد که مشخصاَ می توان به حسن و قبح عقلی، محال بودن تکلیف به ما لایطاق، مختار بودن انسان، وجوب معرفت خدا از طریق عقل قبل از شرع، و تفسیر برخی از صفات خبری خداوند اشاره کرد. اگرچه ماتریدی با ارائه اندیشه های جدید از قبیل منابع معرفت، یکی از مشاهیر کلامی اهل سنت به شمار می رود ولی او آثاری در فقه، اخلاق و تفسیر نیز دارد که توجه به روش عقلی در کنار روش های نقلی از مهم ترین ویژگی های تفسیری اوست. مواردی مانند حجیت ظواهر قرآن، عدم تحریف قرآن، حجیت خبر واحد در آیات الاحکام، جواز تفسیر و تأویل آیات، جواز تفویض در هنگام تعارض نص با عقل، و وجود مجاز، کنایه و استعاره در قرآن کریم را می توان از مهم ترین مبانی ماتریدی در تفسیر دانست. از آن جایی که قرآن، احادیث پیامبر(، روایاتی از اهل بیت(، اقوال صحابه و تابعین، و اقوال مفسران سابق، منابع تفسیری او را تشکیل داده اند، می توان گفت که روش های تفسیری او عبارت است از: تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر روایی، تفسیر عقلی و اجتهادی. با توجه به تخصص ماتریدی در علم کلام، گرایش کلامی او در تفسیر کاملاَ آشکار است. او همچنین تلاش کرده است تا نظرات فقهی مذهب خود را با استفاده از آیات قرآن، اثبات نماید.

بررسی مبانی و شیوه های تفسیری ماتریدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1383
  صدیق حسین زاده   محمدعلی رضایی اصفهانی

تفسیر عبارت است از تبیین مراد استعمالی آیات قرآن و آشکار کردن مراد جدی خداوند بر اساس قواعد ادبیات عرب و اصول عقلائی محاوره. • تأویل که به معانی گوناگون استعمال شده، مشترک لفظی بوده، اصطلاحاً به معنای باطنی لفظ که در طول معنای ظاهری باشد اطلاق می شود، لذا معانی عام انتزاع شده از آیات که احیاناً از آن به «بطن» تعبیر می شود از انواع تأویل است. • علم تفسیر که آغاز آن از عصر رسالت بوده فراز و نشیبهای فراوانی را طی نموده است. در بستر تاریخ و تطور علم، دانشمندان با روش ها و گرایش های گوناگونی به تبیین و تفسیر قرآن پرداخته اند که روش نقلی، عقلی و گرایش کلامی ، فقهی، فلسفی از جمله آنها است. • در قرن چهارم هجری با انگیزه اصلاح و میان روی و دوری از افراط و تفریط های اهل حدیث و معتزله دو دانشمند در دو نقطه جهان اسلام ظهور کردند که بعد ها دو مکتب کلامی به آنها منتسب گردید. یکی ابوالحسن اشعری، دیگری ابو منصور ماتریدی بود. •ماتریدی در زمینه های کلام، تفسیر، فقه بخصوص در کلام در زمینه منابع معرفت و در تفسیر در باره استفاده از روش عقلی از سابقین و از صاحب نظران محسوب می شود که در اهل تسنن تا عصر او سابقه نداشته است. • تأسیس فرقه کلامی ماتریدیه، پرورش شاگردان صاحب نظر، به جای گذاشتن آثار فراوان از نکات قابل ذکر در باره ماتریدی است. •با مقایسه اجمالی میان ماتریدیه و امامیه می توان نقاط مشترک فراوانی در مبانی و اصول دو مذهب بدست آورد که حسن و قبح عقلی، لزوم معرفت عقلی خداوند، مختار بودن انسان و تفسیر صفات خبری در علم کلام ؛ و استفاده از روش تفسیر عقلی در کنار روش های نقلی، قائل به جواز تفسیر، قائل شدن به جواز تأویل و حمل آیه بر خلاف ظاهر در مواردی از جمله آنهاست. • مهمترین مبانی تفسیری ماتریدی عبارت است از: حجیت ظواهر قرآن، عدم تحریف قرآن، حجیت خبر واحد در آیات الاحکام و عدم حجیت آن در آیات اعتقادی ، جواز تفسیر و تأویل، قائل شدن به تفویض برخی آیات، وجود مجاز، کنایه و استعاره در قرآن کریم. •مهمترین منابع تفسیری او عبارت است از : قرآن کریم، عقل سلیم، احادیث پیامبر اکرم(ص)، روایات محدودی از اهل بیت(ع) اقوال صحابه و تابعین، اقوال دانشمندان و مفسران سابق خود. • با توجه به منابع مورد استفاده ماتریدی، روش های تفسیری او عبارتند از : روش تفسیر قرآن به قرآن، روش تفسیر روایی که شامل احادیث پیامبر اکرم(ص)، اهل بیت(ع) و اقوال صحابه و تابعین می شود و روش تفسیر عقلی و اجتهادی. •با توجه به تخصص ماتریدی در علم کلام ، مهمترین گرایش تفسیری او، گرایش کلامی است که در جای جای تفسیر خود نظرات فرق مشهور زمان خویش را نقد و بررسی کرده است. در مرحله دوم از گرایش فقهی استفاده کرده است که در آن سعی می کند دیدگاه های فقهی مذهب خود را با بهره مندی از آیات قرآن به اثبات برساند.