نام پژوهشگر: یحیی میرحسینی

تحلیل و نقد رویکرد تفسیر عرفانی جدید امامیه (با تأکید بر آثار تفسیری کیوان قزوینی، بانوی اصفهانی و صفایی حائری)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه امام صادق علیه السلام - دانشکده الهیات 1389
  یحیی میرحسینی   احمد پاکتچی

یکی از گرایش های تفسیری مهم و پرسابقه قرآن کریم، تفسیر عرفانی است. این رویکرد تفسیری که حداقل از قرن سوم آغاز شده، در این دوران نیز به حیات خود ادامه داده است. در دوران معاصر ، با تفاسیر عرفانی خاصی مواجه هستیم که با نوع پیشین خود تفاوت هایی دارد. این تفاوت ها و تمایزها به قدری است که می توان، تفسیر عرفانی را به دو شاخه سنتی (کلاسیک) و جدید (غیر کلاسیک) تقسیم نمود. تفاوت این دو روش تفسیری را می توان در آموزه ها و روش ها پی جویی نمود. در حوزه روش ها، باید به تلاش برای تعمیم فهم و همگانی ساختن برداشت از قرآن، اعتقاد به تدبرگرایی و تفسیر قرآن به قرآن ـ گاه بدون مراجعه به سنت تفسیری ـ و کلیدی دانستن طهارت قلب در فهم قرآن اشاره نمود. به دلیل بازآموزی در روش ها، با برداشت های جدیدی از قرآن، از سوی مفسران عرفان جدید مواجهیم که مسبوق به سابقه نبوده و نشانی از آن در سنت تفسیری موجود نمی باشد. آثار برجسته ای که بر اساس روش تفسیری عرفان جدید، در مکتب امامیه نگاشته شده اند، عبارتند از: تفسیر کیوان قزوینی، مخزن العرفان بانوی اصفهانی و آثار تفسیری علی صفایی حائری. به دلیل باور مفسران عرفان جدید به تعمیم فهم قرآن و ارائه پیشنهادهایی در این زمینه، و همچنین نوشتن تفسیرهایی که عامه مردم مخاطب بودند، این روش تفسیری توانست طرفداران زیادی را به خود جذب کند. بنابراین با رویکردی شایع و رو به گسترش مواجه هستیم که اثرگذاری بسیار زیادی بر فضای فکری جامعه ـ چه در سطح خواص و چه عامه مردم ـ داشته و دارد که باید به تحلیل و نقد آن پرداخت. هرچند این روش تفسیری از فواید و محاسنی برخوردار است اما از عیوب و کاستی هایی رنج می برد.