نام پژوهشگر: مهدی نجاری

بررسی عوامل جمعیتی اجتماعی و اقتصادی موثر براحساس امنیت افراد در شهر تهران در مناطق 1 و 2 شمال و 19 و 20 جنوب تهران
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - پژوهشکده علوم اجتماعی 1392
  مهدی نجاری   سیدرضا معینی

پژوهش حاضر به مولفه ها و ویژگی های جمعیتی اجتماعی و اقتصادی موثر بر احساس امنیت افراد در مناطق 1و2 شمال تهران و مناطق 19و20 جنوب تهران می پردازد و به دنبال آن است که کدامیک از این مولفه ها بیشترین تاثیر را داراست علاوه بر آن شناخت رابطه بین مولفه های سطح تحصیلات ،سن،وضعیت زناشویی،جنسیت ،تورم،درآمد،پایگاه اجتماعی،اشتغال،مشارکت اجتماعی،اعتماد اجتماعی،مهاجرت و جامعه پذیری و مهارتهای زندگی افراد بر احساس امنیت اجتماعی آنان در شهر تهران را بررسی می نماید. روش تحقیق در این پژوهش بر اساس روش اسنادی کتابخانه ای و پیمایشی می باشد .ابزار سنجش به صورت پرسشنامه خود ساخته که بر اساس طیف لیکرت طراحی شده و در فروردین ماه سال 1392 اجراء شده است. جامعه آماری شامل کلیه افراد واقع در سن 64-15 سال بوده که در مناطق 1و2 شمال تهران و مناطق 19و 20 جنوب تهران ساکن می باشند . حجم نمونه به شیوه فرمول کوکران 266 نفر برای مناطق 1و2 شمال تهران و تعداد 265 نفر برای مناطق 19و20 جنوب تهران محاسبه شده است .شیوه نمونه گیری بر مبنای تصادفی خوشه ای به این صورت که از اشخاص به صورت تصادفی در میادین اصلی و فرعی و یا با مراجعه به درب منازل در مناطق مذکور پرسشنامه تکمیل شده است . نتایج تحقیق رابطه معنی داری بین متغیر های مستقل تحقیق از قبیل سطح تحصیلات ،سن ،وضعیت زناشویی، درآمد، پایگاه اجتماعی، وضعیت اشتغال ، مشارکت اجتماعی ،اعتماد اجتماعی و جامعه پذیری با متغیر وابسته احساس امنیت به وجود آمده است .یعنی با بالا رفتن این متغیرها احساس امنیت افراد هم به مراتب بالا می رود .این پژوهش فقدان رابطه معنی داری راجع به دو متغیر مستقل تورم و مهاجرت را با احساس امنیت نشان داده است . واژگان کلیدی :امنیت– احساس امنیت– مولفه های جمعیتی اجتماعی و اقتصادی مناطق 1و2 شمال تهران و 19و20 جنوب تهران

رابطه بین توانمندسازی روانشناختی کارکنان و کارآفرینی سازمانی در سازمان آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - پژوهشکده تحقیقات توسعه فناوری خراسان 1393
  مهدی نجاری   عباس عباسپور

چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین توانمندسازی روان شناختی کارکنان با کارآفرینی سازمانی در سازمان آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی به روش توصیفی- همبستگی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان سازمان آموزش و پرورش بوده است، که تعداد آنها 175 نفر و تعداد نمونه مورد پژوهش120نفر بر اساس جدول مورگان، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای می باشد. اطلاعات پژوهش با استفاده از دو پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر(1995) و کارآفرینی سازمانی صمد آقایی(1378) با پایایی85 % و 85% از فرمول آلفای کرونباخ بدست آمده است. روایی این پرسش نامه ها توسط اساتید محترم راهنما و مشاور مورد تایید قرار گرفت . برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، همبستگی اسپیرمن و آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین ابعاد توانمندسازی روان شناختی(احساس شایستگی، احساس معنی داری، احساس خود تعیینی، احساس اعتماد و احساس تاثیرگذاری) با کارآفرینی سازمانی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل آزمون فریدمن نشان داد که در رتبه بندی عوامل توانمندسازی روان شناختی، رتبه ها از بالا به پایین به ترتیب زیر می باشد: احساس خود تعیینی، اعتماد ، شایستگی ، معنی داری و تاثیر گذاری. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که بین عوامل جمعیت شناختی(تحصیلات و سابقه خدمت) با کارآفرینی سازمانی رابطه معنی داری وجود ندارد. کلید واژه ها: توانمندسازی روان شناختی، کارآفرینی سازمانی، آموزش و پرورش.

بررسی چگونگی اعطای القاب مشابه دوره قاجار در خانواده های مختلف (مطالعه موردی: مشیرالدوله ها)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  مهدی نجاری   الهام ملک زاده

دوره قاجار، عصر اوجِ رواجِ القاب در ایران بوده است؛ دوره ای که بیش از نیمی از بزرگان، شاهزادگان، روحانیون، تجّار و حتی کارمندان اداری، دارای لقب بودند. اعطای القاب و دریافت آن به گونه ای بود که فرد با ارتقا درجه و یافتن منصب بالاتر یا شغلی مهم تر، به لقب مهم تری دست می یافت؛ چنان که میرزا یحیی خان برادر میرزا حسین خان سپهسالار ابتدا لقب معتمدالملک یافت و بعدها ملقب به مشیرالدوله شد. بدین ترتیب، هدف این پژوهش بررسی چگونگی اعطای القاب مشابه در دوره قاجار در خانواده های مختلف و به عبارت دیگر مشیرالدوله ها است. بنابراین این پایان نامه برای پاسخگویی به سوال اصلی تحقیق با روش تحلیلی و اسنادی به بررسی موضوع مورد بحث یعنی لقب مشیرالدوله پرداخته است و به این نتیجه دست یافت: از سیاست های دولت در اعطای لقب، دریافت وجوه و پر کردن خزانه خالی بود که متأسفانه به بیراهه کشیده شد. لقب مشیرالدوله در اصل نام شغل بود یعنی کسانی که به وزارت خارجه می رسیدند این لقب را دریافت می کردند و در تاریخ قاجار شش نفر به نام های میرزا جعفرخان مهندس باشی، میرزا محسن خان، میرزا حسین خان سپهسالار و برادرش میرزا یحیی خان، میرزا نصرالله خان و پسرش حسن پیرنیا، لقب مشیرالدوله را دریافت کردند. بدین گونه شناسایی القاب متعدد در دوره قاجار امری ضروری است که محققان را در شناخت درست رجال قاجار یاری می رساند.