نام پژوهشگر: محمّد جواد مهدوی

بررسی انتقادی کتابهای داستانی اقتباس شده از آثار منظوم عطار برای کودکان و نوجوانان پس از انقلاب اسلامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1392
  المیرا حسن زاده   محمّد جواد مهدوی

اقتباس از آثار ادبی گذشته برای کودکان و نوجوانان، هم به رشد توانمندی های آنها کمک می کند و هم در انتقال ‏فرهنگ گذشته به آنها موثر است. در این میان آثار منظوم عطار اهمیتی انکارنشدنی دارند. اما متأسفانه الگویی ‏کامل و همه جانبه برای چگونگی انجام این کار ارائه نشده است. در پژوهش حاضر ابتدا کوشیده ایم که پس از ‏شفاف ساختن مفاهیم کلی پژوهش (ادبیات کودک و اقتباس) به بررسی خصوصیات روان شناختی کودکان و ‏نوجوانان در گروه های سنی مختلف بپردازد و با برقراری پلی میان این مباحث و شاخصه های عناصر محتوایی، ‏زبانی و فنّی داستان، الگویی منسجم و مناسب برای هر گروه سنی پیشنهاد کند و در نهایت، با توجه به الگوی به ‏دست آمده، به نقد توصیفی- تحلیلی آثار اقتباس شده از آثار منظوم عطار برای کودکان و نوجوانان در دور? پس از ‏انقلاب (آثاری که در شناسنامه آنها گروه سنی مورد نظر قید شده است)، بپردازیم تا مشخص شود که کدام یک از ‏این اقتباس ها در انتقال مناسب داستان های منظوم عطار به کودک و نوجوان بهتر عمل کرده است و تا چه میزان به ‏الگوی مناسب عناصر محتوایی، زبانی و فنّی داستان با توجه به نیازها و توانمندی های گروه های سنی مورد نظر، ‏پای بند بوده است. پس از بررسی ها مشخص شد که آثار عطار، به ویژه منطق الطیر، در ده? هشتاد بیشتر مورد ‏توجه اقتباس گران کودک و نوجوان واقع شده است و اغلب اقتباس ها در زمر? اقتباس بسته هستند. پس از بررسی و ‏نقد آثار اقتباس شده بر اساس الگوی پیشنهادی، آشکار شد که میزان خلاقیّت در استفاده از عناصر داستانی با توجه ‏به خصوصیات گروه های سنی کودک و نوجوان، بسیار اندک است.‏

استعاره مفهومی عشق در غزلیّات سنایی، عطّار و مولانا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1393
  مریم آیاد   مهدی زرقانی

محور اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر برداشت سنایی از عشق بر نگرش عطّار و مولوی به این مفهوم است. در این پژوهش پس از یافتن و طبقه بندی استعاره های شناختی به کاررفته در توصیف عشق در غزل های سه شاعر، نوع نگاه هر یک از سه شاعر به عشق بر اساس فراوانی و نوع نمود هر استعاره در غزلیات آنان تبیین شده است. در پایان با بررسی سیر نزولی یا صعودی فراوانی هر استعاره از سنایی تا مولانا و با توجّه به تفاوت نوع نمود برخی استعاره ها در غزل سه شاعر، در مورد تطوّر مفهوم عشق در غزل عارفانه از سنایی تا مولانا نتیجه گیری شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، تفکّر عاشقانه از سنایی تا مولانا از عشق به مثابه زهد به سمت عشق به مثابه وجد حرکت می کند.