نام پژوهشگر: شیما قهاری

طراحی مطالب درسی زبانی با محوریت افزایش هوش هیجانی-اجتماعی زبان آموزان در چارچوب نظریه های آموزش زبان کاربردی و آموزش مهارتهای زندگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1392
  شیما قهاری   رضا پیشقدم

نظریه آموزش مهارتهای زندگی که از چندین دهه پیش در شاخه های مختلف علوم تربیتی و روانشناسی مطرح شده به همراه نظریه نوین آموزش زبان کاربردی و نیز نظریه هوش هیجانی-اجتماعی خمیر مایه اصلی این تحقیق را تشکیل می دهد. در این تحقیق ابتدا به ارزیابی برنامه های درسی زبانی از دیدگاه برنامه های زندگی-محور پرداخته شده و نقش آنها در ارتقا توانایی های هیجانی-اجتماعی زبان آموزان مورد مطالعه قرار گرفته است. برای این منظور، با استفاده از نظریه ها و مدلهای هوش هیجانی ارائه شده توسط میر-کارسو- سالووی (1999)، گلمن (2001)، و بار-آن (1997) یک آزمون با چهل و چهار گزینه طراحی و توسط نرم افزارهای وینستپس (مدلسازی رش)، اس پی اس اس (تجزیه و تحلیل عاملی)، و آموس (مدلسازی معادلات ساختاری) اعتبارسنجی شد. نتیجه آن آزمونی تحت عنوان "آزمون سنجش تواناییهای هیجانی-اجتماعی مطالب آموزش زبان" مشتمل بر هفت زیر سازه و به شکل لیکرت شش گزینه ای بود که به تعدادی از زبان آموزان و مدرسان زبان در سراسر کشور ارائه گردید. انجام محاسبات تحلیل واریانس دوطرفه و رگراسیون چندگانه نشان داد،بر خلاف معلمان، به عقیده زبان آموزان محتویات برنامه های درسی آموزش زبان قابلیت افزایش توانمندی های هیجانی-اجتماعی افراد را ندارد. در مرحله بعد برنامه ای تحت عنوان "مطالب درسی زبانی با محوریت هوش هیجانی" (eils) در پنج فصل با موضوعات مدیریت استرس، همدردی، خودباوری (اعتماد به نفس)، شادی، و تصمیم گیری (حل مشکل) تهیه و تدوین شد. برای ساخت این برنامه مجموعه ای شامل الف) برنامه ها و کارگاههای افزایش هوش هیجانی نظیر meip، ectp، و cldp، ب) اصل پنج-پ (مشتمل بر پتانسیل نامحدود، مثبت اندیشی، پیشرفت، هدفمندی، و بردباری)، پ) تمرین ها و تکنیک های روان درمانی برای افزایش هوش هیجانی، ت) ساختار و محتویات کتابهای آموزش زبان، و نهایتا ث) ویژگی های منحصر به فرد کلاسهای زبان مورد استفاده قرار گرفت. بررسی کارآمدی و اعتبارسنجی این برنامه در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اول با روش نمونه گیری خوشه ای تعدادی زبان آموز به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم و به مدت یک ترم آموزشی (معادل سه ماه) به ترتیب به گروه کنترل هشت فصل از کتاب فایل های انگلیسی آمریکایی و به گروه آزمایش شش فصل از همین کتاب به همراه پنج فصل از eils آموزش داده شد. بر اساس نتایج تی-تست، در حالیکه تفاوت معناداری میان سطح زبانی دو گروه مشاهده نشد، eils در افزایش پارامتر هوش هیجانی و سه زیر مجموعه روابط اجتماعی (میان فردی)، انطباق پذیری، و حالات روحی در گروه آزمایش موثر واقع شد اما در افزایش سطح مدیریت استرس و توانایی های فردی آنها بی تاثیر بود. در مرحله بعد، کارآمدی eils به روش کیفی و از طریق مقایسه سطح خودباوری، هدف سازی، و مثبت اندیشی دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی ها نشان داد در حالیکه گروه آزمایش بر فاکتورهایی نظیر سخت کوشی، تعیین هدف، و برنامه ریزی تکیه و تاکید داشتند به عقیده گروه کنترل موفقیت بیش از هر چیز مبتنی بر فرصتهای ایجاد شده و تصادفی بود. از سوی دیگر گروه آزمایش از سطح مثبت اندیشی، انگیزه، و امیدواری بالاتری نسبت به گروه دیگر برخوردار بود و چشم انداز روشنتری از آینده خود ارائه کرد، که این مطلب تاییدی برای نقش مطالب درسی تهیه شده در افزایش توانایی های هیجانی-اجتماعی زبان آموزان می باشد. در پایان اهمیت و کاربردهای آموزشی و تحقیقاتی این پژوهش در تدریس و یادگیری زبان، نقش معلمان، جهت گیری کلاسهای زبان، و طراحی و تدوین مطالب درسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته شده است.

میزان آشنایی دانشجویان زبان انگلیسی با استراتژی های درک مطلب به عنوان عامل پیش بینی کننده خودمختاری، توانایی حل مسأله، و موفقیت در خواندن و درک متون انگلیسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  مهین بسنجیده   شیما قهاری

استراتژی های یادگیری جزو جدایی ناپذیر از فرایند یادگیری زبان دوم می باشند. استراتژی های درک مطلب نیز نقش عمده ای در موفقیت در مهارت خواندن و فهم مطالب ایفا می کنند.علاوه بر این، آگاهی و استفاده از استراتژی های درک مطلب می تواند منجر به بروز برخی خصوصیات مثبت شخصیتی ازجمله انگیزه، خودباوری، و خود مختاری گردد. در این تحقیق رابطه بین آگاهی از استراتژی های درک مطلب با میزان خودمختاری، توانایی حل مساله، و موفقیت در فهم متون انگلیسی در میان 100 نفر از دانشجویان رشته زبان انگلیسی دانشگاه شهید باهنر کرمان بررسی گردید. تحلیل آماری این تحقیق به صورت کمّی صورت گرفته و از سه پرسشنامه مجزّا به نامهای پرسشنامه خودمختاری زبان آموزان، حل مسأله، و پرسشنامه آگاهی از استراتژی های خواندن برای جمع آوری داده ها استفاده شده است؛ همچنین نمرات درس خواندن و درک مفاهیم دانشجویان برای سنجش میزان موفقیت آنها در درک مطلب در نظر گرفته شده است. نتایج تحقیق که به وسیله آزمون رگرسیون چند منظوره و معادلات ساختاری محاسبه و بررسی گردید نشان می دهد رابطه معنی داری بین آگاهی از استراتژی های درک مطلب و میزان خود مختاری دانشجویان وجود ندارد؛ هرچند این نتایج حاکی از وجود ارتباطی مثبت بین این آگاهی و توانایی حل مساله و نیز موفقیت در درک مطلب می باشند.

تاثیر آموزش استراتژی محور بر افزایش هوش هیجانی-اجتماعی و توانایی درک مطلب: مطالعه مداخله ای زبان آموزان ایرانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  فخری ابراهیمی قاسم آبادی   شیما قهاری

آموزش زبان استراتژی محور یکی از روشهای آموزشی است که از دهه 1990 توجه بسیاری از محققین و معلمین زبان را به خود جلب کرده است. هدف از این روش، محوریت قرار دادن زبان آموز در کلاس، افزایش کارآمدی وی در انجام فعالیتهای کلاسی، ایجاد انگیزه، احساس مسئولیت و خودباوری، و نهایتا تسهیل و تسریع فرایند یادگیری زبان بوده است. در این مطالعه تاثیر چنین شیوه آموزشی بر افزایش توانایی درک مطلب و قابلیت هوش هیجانی-اجتماعی زبان آموزان مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای این منظور، 40 دانشجوی دوره کارشناسی رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شهید باهنر کرمان در این مطالعه حضور یافتند. شرکت کنندگان در دو گروه جداگانه (گروه کنترل و گروه آزمایش) آموزشهای متفاوتی را در کلاس خواندن و درک مفاهیم تجربه کردند، به گونه ای که دوگروه از لحاظ استاد، شیوه تدریس، و کتابهای آموزشی متفاوت از یکدیگر بودند. آموزش درک مطلب استراتژی محور در گروه آزمایش و آموزش سنتی در گروه کنترل هر یک به مدت حدود 50 جلسه (هر جلسه یک ساعت و نیم) ارائه گردید. ابزار پژوهش مشتمل بر آزمون هوش هیجانی-اجتماعی (بارآن، 1997) و یک مجموعه آزمون درک مطلب چندگانه (قهاری و بسنجیده، 2015) بود؛ آزمون اول دوبار به صورت پیش آزمون و پس آزمون و آزمون دوم صرفا پس از اتمام جلسات آموزشی توزیع گردید. نتایج آنالیز تی-تست بیانگر تاثیر مثبت آموزش استراتژی محور بر توانایی درک مطلب زبان آموزان بود. لیکن هیچ یک از دو نوع آموزش تاثیر معناداری بر شاخص کلی هوش هیجانی-اجتماعی شرکت کنندگان ایفا ننمود. انجام محاسبات تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون شفه برای مقایسه تاثیر شیوه آموزشی بر زیر مجموعه های هوش هیجانی نشان داد آموزش استراتژی محور بر هوش درون-فردی زبان آموزان تاثیر معناداری داشته است. اما در سایر زیر مجموعه ها اعم از توانایی اجتماعی (یا بین فردی)، انطباق پذیری، وضعیت روحی، و کنترل اضطراب تاثیر معناداری مشاهده نشد. با توجه به مفهوم هوش درون-فردی، می توان نتیجه گرفت یکی از تاثیرات شخصیتی آموزش استراتژی محور رشد خودباوری، استقلال طلبی، خودکفایی، و عزت نفس می باشد. نتایج حاصل از این تحقیق موید نظریه های پردازش اطلاعات، تلاش ذهنی، آموزش زبان کاربردی، وهمچنین نشانگر جایگاه و اهمیت آموزش استراتژی محور در برنامه های و سیاست گذاری های زبانی می باشد. با انجام پژوهشهای مشابه بر روی تعداد بیشتری از زبان آموزان در محیط ها و سطوح آموزشی مختلف و نیز با افزایش طول دوره آموزشی پیش بینی می شود بتوان اعتبار تحقیقاتی از این دست را ارتقا بخشید.