نام پژوهشگر: مهدی علی نژاد مفرد

نقد و بررسی نظریه ی هابرماس درباره ی رابطه ی قدرت سیاسی و ایدئولوژی، مطالعه ی موردی جمهوری اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1392
  مهدی علی نژاد مفرد   سید جواد امام جمعه زاده

ایدئولوژی و قدرت سیاسی از مهمترین مفاهیم در رشته ی علوم سیاسی می باشند. ایدئولوژی ها از ارزش های ثابتی بهره می برند و هر گاه قدرت ها، ایدئولوژی ها را تحریف کنند؛ جنبش های اجتماعی و انقلابات رخ می دهند. همچنین، قدرت سیاسی، ایدئولوژی را در خدمت خود می گیرد و ایدئولوژی قدرت را مشروعیت می دهد. هدف از این پژوهش، نقد و بررسی نظریه ی هابرماس درباره ی رابطه ی قدرت سیاسی و ایدئولوژی، در جمهوری اسلامی ایران، می باشد. از نظر هابرماس، ایدئولوژی، شکلی از ارتباط منظّماً تحریف شده، یعنی، ایدئولوژی شکلی از ارتباط است که قدرت، به طور نظام مند آن را تحریف می کند. به عبارت دیگر، ایدئولوژی، گفتمانی است که به صورت یکی از رسانه های سلطه در آمده است و به کار مشروعیت بخشیدن، به روابط قدرت سازمان یافته می آید. نظریه ی هابرماس، مربوط به نظام لیبرال دموکراسی سرمایه داری غرب است که حکومت، برای مشروعیت بخشیدن به قدرت سیاسی خود، به طریق سازمان یافته، به تحریف و ارائه ی ایدئولوژی مدّنظر خود توسط رسانه ها، در جامعه می پردازد و رسانه ها، بطور محسوس و غیر محسوس، تحت سلطه ی سرمایه داری اند. امّا، در مورد جمهوری اسلامی ایران که حکومتی اسلامی یا نوعی مردم سالاری دینی و مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی شیعی است و مشروعیت خود را، در درجه ی اول از خداوند و در درجه ی بعدی از مردم می گیرد؛ یعنی، دارای مشروعیت الهی و مردمی است و در آن، بر نظارت و کنترل و مهار قدرت سیاسی توسط مردم، تأکید ویژه شده است. از اینرو، نظریه ی هابرماس، در تبیین رابطه ی قدرت سیاسی و ایدئولوژی با جمهوری اسلامی ایران، چندان تطابق پیدا نمی کند. اهداف تحقیق عبارتند از: تبیین نظریه ی هابرماس درباره ی رابطه ی قدرت سیاسی و ایدئولوژی و انتقادات وارد بر آن و همچنین، تبیین تطابق یا عدم تطابق نظریه ی هابرماس با رابطه ی قدرت سیاسی و ایدئولوژی در جمهوری اسلامی ایران به گونه ی مطالعه موردی. به علاوه، سوالات تحقیق شامل نظریه ی هابرماس درباره ی رابطه ی قدرت سیاسی و ایدئولوژی چیست و چه انتقاداتی بر آن وارد است؟ همچنین، آیا این نظریه با جمهوری اسلامی ایران تطابق پیدا می کند؟ بوده و فرضیه ی تحقیق هم اینگونه است: به نظر می رسد، با توجه به اینکه، مشروعیت در جمهوری اسلامی ایران، الهی و مردمی است؛ نظریه ی هابرماس درباره ی رابطه ی قدرت سیاسی و ایدئولوژی که اساساً به نظام لیبرال دموکراسی غرب مربوط می شود؛ با جمهوری اسلامی ایران تطابق چندانی ندارد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی می باشد؛ که با استفاده از روش کتابخانه ای و بهره گیری از منابع اینترنتی، صورت می پذیرد؛ همچنین، روش جمع آوری داده ها، اسنادی است.