نام پژوهشگر: فضل‌الله غفرانی‌پور

بررسی تأثیر برنامه آموزش بهداشت بر مهارت های ارتباطی میان فردی بهورزان دانشگاه علوم پزشکی سمنان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  زهرا معتقد لاریجانی   فضل الله غفرانی پور

مقدمه: مهارت های ارتباطی، به رفتارها و اعمالی گفته می شود که شخص از طریق آن ها، قادر خواهد بود به نحوی با دیگران ارتباط برقرار کند که به ایجاد پاسخ های مثبت و اجتناب از عکس العمل های منفی منجر شود. توانایی برقراری ارتباط صحیح از مهمترین ویژگی های کارکنان بهداشتی- درمانی است که می تواند با شناخت بهتر نیازها و مشکلات گیرنده خدمات موجب کاهش خطاهای ارائه دهندگان خدمات و افزایش میزان رضایت مندی گیرندگان خدمات شود. مواد و روش انجام: این تحقیق، با هدف بررسی «تأثیر برنام? آموزش بهداشت بر ارتقای مهارت های ارتباطی میان فردی بهورزان دانشگاه علوم پزشکی سمنان» انجام شده است. بهورزان شاغل در خانه های بهداشت تحت پوشش چهار شهرستان سمنان و مهدیشهر، گرمسار و آرادان که تعداد کل آنها 70 نفر می باشد در مطالعه شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنام? سنجش مهارت های ارتباطی میان فردی می باشد. در این مطالعه جهت سنجش هر کدام از مهارت های ارتباطی مذکور، تعداد 4 مورد ارائه شده است. جهت تعیین مهارت ارتباطی میان فردی عمومی و اختصاصی، پرسشنامه ها به روش کتبی و خوداجرایی تکمیل شد. جهت آموزش مهارت های ارتباطی میان فردی به بهورزان گروه مداخله، از روش کارگاه آموزشی استفاده شد. 8 هفته پس از اتمام مداخل? آموزشی و با استفاده از پرسشنام? کتبی مشابه آزمون اولیه، آزمون ثانوی به طور هم زمان و در هر دو گروه مداخله و کنترل اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss و روشهای آماری استاندارد انجام شد. یافته ها: مقایسه ی میانگین نمرات مهارت های ارتباطی میان فردی عمومی و شش مهارت ارتباطی اختصاصی(سخن گفتن، گوش دادن فعال، تفسیر و شفاف سازی، سوال پرسیدن، بازخورد، تحسین و تشویق) در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل به صورت معنی دار افزایش یافت. تفاضل میانگین قبل و بعد از مداخله نیز در هر دو گروه آزمایش شد. در گروه مداخله میانگین در همه ی حیطه ها بجز گوش دادن فعال و مهارت تحسین و تشویق تفاوت معنی دار داشت ولی در گروه کنترل در هیچیک از حیطه ها تفاوت معنی دار دیده نشد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان که برگزاری کارگاه های آموزشی نقش مهمی در ارتقای مهارتهای عمومی و اختصاصی بهورزان بازی می کند و از این طریق با افزایش توانمندی آنها، می توان با ارتقای کیفیت خدمات، رضایت مندی مراجعان را فراهم کرد.

بررسی مقایسه ای تأثیر روشهای کارگاه آموزشی و پیام های الکترونیکی بر فعالیت فیزیکی زنان کارمند تربت حیدریه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  اکرم فرهادی فر   فضل الله غفرانی پور

امروزه وجود بیماری های غیر واگیر با انواع و شدت های مختلف بیشتر به چشم می خورد. زندگی بدون تحرک به عنوان یکی از ریسک فاکتورهای اصلی بیماری های قلبی مطرح می شود و عدم فعالیت فیزیکی به عنوان چهارمین عامل خطر عمده مرگ و میر و باعث 3،2 میلیون مرگ و میر شناخته شده است. براساس تحقیقات جهانی، تخمین زده می شود خطر ابتلا به این بیماری ها در افراد کم تحرک حدود 2 برابر بیشتر باشد. از سوی دیگر با نگاه به پیشرفت هایی که در دهه گذشته در زمینه تعریف مفهوم ارتقای سلامت توسط متخصصان انجام گرفته، دیدگاه جدیدی در رابطه با نقش آموزش سلامت به عنوان بخش مرکزی و اساسی جنبش های نوین سلامت عمومی به وجود آورده است. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسه تاثیر روش های کارگاه آموزشی و پیام های الکترونیکی بر فعالیت فیزیکی زنان کارمند تربت حیدریه انجام گرفت. جامعه پژوهش متشکل از بانوان مدیر و معاونین ایشان در کلیه مدارس سطح شهرستان تربت حیدریه بوده و حجم نمونه پس از محاسبه 36.2 نفر تعیین گردید که در هر گروه 15 % افزایش حجم نمونه منظور و در هر گروه 42 نفر و جمعا 84 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند. دو گروه به طور تصادفی در معرض دو متغیر مستقل، یعی کارگاه آموزشی و پیام های الکترونیک قرار گرفتند. بدین صورت که برای گروه اول یک کارگاه آموزشی تحت عنوان "فعالیت فیزیکی و ارتقاء سلامت" به مدت 8 ساعت و طی دو جلسه با فاصله 10 روز و برای گروه دوم همان مطالب و به صورت پنج پیام تحت وب، با فاصله گذاری دو روز بین هر دو پیام ارائه گردید. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار spss v.20 و stattistica v.10 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و سطح معنی داری آزمون ها کمتر از 5% تعیین گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که آموزش به روش کارگاه و پیام هر دو باعث ارتقاء آگاهی، نگرش و فعالیت فیزیکی افراد می گردد. اما در روش پیام الکترونیکی تاثیر بیشتری بر ارتقاء میزان آگاهی داشته و روش کارگاه آموزشی بر تغییر میزان عملکرد موثرتر می باشد.

بررسی اثر آموزشهای قبل از جراحی در کاهش اضطراب بیماران کاندید cabg
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  پیام امیران   فضل الله غفرانی پور

مقدمه: انفارکتوس میوکارد دومین بیماری شایع در بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه می باشد که بیماران را وادار به پیدا کردن راه حل درمانی می کند.از بین درمان های جراحی پیشنهادی جراحی پیوند عروق کرونری شایع بوده و بالغ بر 60 درصد کل اعمال جراحی قلب را در سال به خود اختصاص می دهد لزوم انجام این عمل برای بیمار از یک طرف و اجبار جهت پذیرش آن از طرف دیگر سبب اضطراب در وی می شود و گاهی منجر به مشکلات ناخواسته و عدیده در درمان جدی این بیماری می گردد. اضطراب و افسردگی از جمله مشکلات روحی متعاقب جراحی های قلبی و بستری شدن در بیمارستان است. ازاین رو ار ایه اطلاعات و آموزش به بیمار را می توان به عنوان جزء حیاتی مراقبت های پرستاری در جهت کاهش افسردگی واضطراب نام برد. روش: این تحقیق یک تحقیق نیمه تجربی بوده که در سال 92 به منظور بررسی اثر آموزش های قبل از عمل بر میزان اضطراب قبل از عمل cabg صورت گرفت. در این پژوهش بیماران با روش تصادفی ساده به دو گروه 37 نفره مورد و شاهد تقسیم شدند تا تاثیر آموزش بر میزان اضطراب بیماران بررسی گردد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه دو قسمتی بود که بخش اول آن اطلاعات دموگرافیک و بخش دوم آن پرسشنامه استاندارد شده اسپیلبرگر جهت تایین سطح اضطراب بیماران بود.تحقیق درطی دو مرحله صورت گرفت ابتدا پس از تعیین واحدهای نمونه در گروه شاهد و مورد وضعیت اضطراب آنان در بدو پذیرش در هردو گروه و پس از آموزش حضوری به گروه مورد بررسی شد و در نهایت اطلاعات جمع آوری شده با کمک نرم افزار spss18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن بود که میانگین اضطراب در هردو گروه در بدو پذیرش اختلافی نشان نمی دهد پس از دادن آموزش به گروه مورد قبل از عمل میانگین اضطراب به طور معنی داری کاهش یافت (001/0p<) در حالی که در گروه شاهد تغییر معنی داری در میانگین اضطراب مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بیماران تحت عمل جراحی قلب باز اضطراب زیادی را قبل از عمل تجربه می کنند، که می تواند اثرات منفی بر بیمار بگذارد علی رغم وجود تفاوت در نمرات قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه، در گروه تجربی این تفاوت قبل و بعد بسیار چشم گیرتر بوده و همچنین در مقایسه نمرات بعد از مداخله نیز بین دو گروه تجربی و کنترل تفاوت وجود داشت از آنجا که آموزش به بیمار به عنوان یک روش ساده، ارزان، کارآمد و مقرون به صرفه، می تواند در کاهش افسردگی و اضطراب بیماران به کار رود، روش آموزش انفرادی به دلیل امکان توجه به رفتار فراگیران و تعامل متقابل و دریافت بازخورد و توجه به نیازهای فراگیران و به عنوان روشی سودمند در این زمینه توصیه می شود همچنین به نظر می رسد که گروه های آسیب پذیر در این زمینه نیازمند توجه خاص می باشند.

بررسی تأثیر مداخله آموزشی بر آگاهی مادران کودکان زیر 5 سال در خصوص پیشگیری از سوانح و حوادث خانگی در شهرستان قروه سال 1392
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  سهیلا میمنت آبادی   فضل الله غفرانی پور

مقدمه: آسیب های ناشی ازحوادث به عنوان اولین علت مرگ 5سال اول زندگی بویژه درکشورهای با درآمد پایین ومتوسط مطرح می باشد. باتوجه به قابل پیش بینی بودن آسیب های کودکان در طراحی برنامه های پیشگیری کننده می توان از تئوری های آموزش بهداشت بهره گرفت. لذا هدف از انجام این پژوهش تعیین تاثیر مداخله آموزشی جهت مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان قروه درخصوص پیشگیری ازآسیب های ناشی ازحوادث کودکان زیر5 سال براساس مدل اعتقاد بهداشتی می باشد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر به صورت یک پژوهش مداخله ای تجربی در سال 92 بر روی 120مادر دارای حداقل یک کودک زیر 5 سال تحت پوشش 4 مرکز بهداشتی درمانی که به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند، انجام شد. در دو مرکزمنتخب گروه مداخله 60 نفر از مادران واجد الشرایط مطالعه در4جلسه آموزشی شرکت کردند و در دو مرکز گروه کنترل 60مادر منتخب هیچگونه آموزشی از سوی تیم تحقیق دریافت نکردند. ارزشیابی قبل و دو ماه بعد از مداخله آموزشی از طریق مصاحبه حضوری پرسشگران آموزش دیده با شرکت کنندگان هر دو گروه و تکمیل پرسشنامه 85 سوالی مشتمل بر سوالات دمو گرافیک، آگاهی، سازه های مدل اعتقاد بهداشتی (حساسیت، شدت، منافع، موانع درک شده، راهنما برای عمل وخود کارآمدی)عملکرد و سابقه رخداد آسیب های کودکان زیر 5سال انجام شد. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار spss19 تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: میانگین نمره آگاهی، حساسیت، شدت، موانع درک شده، وخودکارآمدی درخصوص پیشگیری از آسیب های کودکان زیر 5 سال قبل و بعد از آموزش درگروه مداخله ازرابطه معنی داری برخورداراست. اما منافع درک شده وراهنما برای عمل وعملکرد معنی دار نبود. فراوانی آسیب های رخ داده درگروه مداخله قبل از مداخله آموزشی 7 مورد و بعد از آموزش2موردگزارش شد. همچنین درگروه کنترل قبل از مداخله آموزشی فراوانی آسیب ها 4وبعد ازمداخله 7مورد گزارش شد. یافته¬ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی به عنوان یکی از تئوری های آموزش بهداشت تاثیر مثبت بر ارتقاءدانش ایمنی، تغییر نگرش و بهبود عملکرد مادران در خصوص پیشگیری از آسیب های کودکان زیر 5 سال و در نتیجه ارتقاءسلامت و ایمنی کودکان دارد.

ارزشیابی برنامه آموزشی مبتنی بر مدل پرسید پروسید بر مهارت های ارتباطی کارورزان پزشکی و رضایت بیماران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1394
  سعیده غفاری فر   فضل الله غفرانی پور

بر طبق شواهد نارضایتی بیماران از کمیت و کیفیت مهارتهای ارتباطی پزشک و بیمار در صدر علل منجر به شکایت بیماران قرار دارد و بهبود مهارتهای ارتباطی پزشکان پیامد های مفیدی به نفع هم بیمارو هم پزشک در جامعه ایجاد می کند. لزوم آموزش مهارتهای ارتباطی و انجام مداخلات آموزشی مبتنی بر تئوریها و مدل های تغییر رفتار که طراحی، اجرا و ارزشیابی آنها با مشارکت گروه هدف و با تمرکز بر سازه های تاثیرگذار تئوریها انجام می شود مورد تاکید می باشد. این پژوهش در دو بخش مقطعی و مداخله ای در سال 3-1392، به منظور طراحی و ارزشیابی برنامه آموزشی مبتنی بر مدل پرسید پروسید بر مهارتهای ارتباطی پزشک و بیمار کارورزان و رضایت بیماران انجام شد. بر اساس تحلیل محتوای هدفمند مصاحبه با شرکت کنندگان ارزیابی های چهارگانه مدل پرسید انجام شد. تاثیر مداخله آموزشی بر روی 67 کارورز با مقایسه نتایج خود ارزیابی کارورزان، نتایج مشاهده محقق و سنجش رضایت بیماران در گروههای مداخله و کنترل و در مقاطع زمانی مختلف انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای spss.21 و lisrel 8.80. تحلیل شدند. نشانگرهای اجتماعی، محیطی و رفتاری ارتباط موثر پزشک و بیمار شناسایی شدند. دانش و خودکارآمدی مهمترین پیش بینی کننده های تغییرات رفتار ارتباطی کارورزان با بیماران بودند. میانگین نمره خود ارزیابی رفتار ارتباطی کارورزان و نمره عملکرد کارورزان گروه مداخله به استناد مشاهده محقق بعد از مداخله آموزشی بطرز معناداری بالاتر از گروه کنترل بود. افزایش میزان رضایت بیماران از مهارتهای ارتباطی کارورزان گروه مداخله معنادار نبود. برای تداوم تاثیر مداخلات تئوری محور، افزایش انگیزه کارورزان، نظارت مستمر بر رفتار ارتباطی و ارائه پس خوراند سازنده به آنها و آموزش مطالبه گری به بیماران جهت افزایش میزان رضایت آنها بایستی مد نظر برنامه ریزان آموزشی قرار گیرد.