نام پژوهشگر: محمدهادی زارعی

ارزیابی سمیت عصبی تکاملی کلرپیریفوس با استفاده ازتمایز سلول های بنیادی مزانشیمال بافت چربی به سلول های عصبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  محمدهادی زارعی   معصومه فخرطه

چکیده هرگونه اثر ناخوشایند برروی سیستم عصبی در طی تکامل، سمیت عصبی تکاملی نامیده می-شود. مدل های مختلفی برای بررسی سمیت عصبی تکاملی وجود دارد و اکثر مدل های معتبر، مدل-های حیوانی می باشند. به دلایل مختلف از جمله هزینه بالا و مسائل اخلاقی کارکردن با مدل های حیوانی، محققان به دنبال روش های جایگزین برای بررسی سمیت عصبی تکاملی هستند. یکی از این مدل های جایگزین که توجه زیادی را به خود جلب کرده است، سلول های بنیادی هستند. در این مطالعه برای بررسی سمیت عصبی تکاملی کلرپیریفوس از تمایز سلول های بنیادی مزانشیمال بافت چربی به سلول های عصبی استفاده شد. در ابتدا میزان سمیت سلولی کلرپریفوس برروی سلول های بنیادی مزانشیمال بافت چربی و سلول های در حال تمایز که با غلظت های 0.1، 1، 10، 50، 100و 500میکرومولار از کلرپریفوس در روز اول، هفتم وچهاردهم تیمار شدند، به روش mtt بررسی شد. کلرپریفوس تا غلظت 500میکرومولار برروی این سلول ها سمیتی نداشت، اما در مراحل مختلف تمایز کلرپریفوس برروی سلول های در حال تمایز دارای سمیت سلولی بود. این نتایج نشان دهنده این موضوع بود که سلول های در حال تمایز به سمیت کلرپریفوس حساس تر هستند. در مراحل بعد سلول های در حال تمایز در روزهای اول، هفتم و چهاردهم با غلظت های مختلف کلرپریفوس تیمار شدند و تغییرات بیان ژن های نستین، سیناپتوفیزین، نوروفیلامنت70 وneun به روش real-time pcr و پروتئین های بتا-توبولین و map2 به روش ایمنوسیتوشیمی بررسی شد، همچنین در طی مراحل مختلف تمایز میزان فعالیت آنزیم استیل کولین استراز به روش المان ارزیابی شد که بررسی ها نشان داد سلول هایی که به این روش تمایز یافته اند، دارای فعالیت آنزیم استیل کولین استراز قابل اندازه گیری نیستند، از این رو می توان نتیجه گرفت که تغییرات مشاهده شده در بیان پروتئین ها و ژن های عصبی الزاما ناشی از مهار آنزیم استیل کولین استراز نمی باشد و می تواند از طریق مکانیسم های دیگر صورت گیرد.