نام پژوهشگر: امید ایزانلو

تحلیل و نقد جامعه شناختی داستان های جلال آل احمد و نجیب محفوظ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  امید ایزانلو   حسن عبدالهی

در دوره¬ی آل¬احمد و محفوظ، ادبیات داستانی به دلیل استقبال توده¬ی مردم، از جایگاه ویژه¬ای برخوردار بود و ازآنجایی که این دو نویسنده خود را در قبال جامعه مسئول می¬دیدند، از این نوع ادبی استفاده می¬کردند تا بتوانند رسالت خود را انجام دهند. آنان در آثار داستانی خود با تصویر زندگی انسان¬های عادی، علاوه بر تصویر مشکلات و مسائل پیش¬روی جامعه، غیرمستقیم خوانندگان را با تاریخ تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آشنا می¬سازند. آل¬احمد و محفوظ تلاش داشتند با استفاده از داستان، مردم را نسبت به مسائل جامعه آگاه سازند و آنان را به سوی تحقق آرمان¬های جامعه و از میان برداشتن مشکلات، راهنمایی کنند. تحلیل داستان¬های این دو نویسنده بر اساس نظریه¬ی «ساخت¬گرایی تکوینی» لوسین گلدمن و لوکاچ، نشان می¬دهد که؛ سیر تحولات ادبیات در دوره¬های مختلف و رواج ادبیات داستانی، به ویژه رمان، در دوره¬ی معاصر به عنوان قالبی متناسب با شرایط ادبیات امروز تأییدی بر «ساختار معنادار» است. با بررسی آثار داستانی مشخص می¬شود که این دو نویسنده از گروه¬های بسیاری تأثیر پذیرفته (فاعل جمعی) و به تناسب همین تأثیرپذیری، تلاش نموده تا آمال، آرزوها و ایده-ئال های گروهی که بدان تعلق دارند را در اثر انعکاس دهند (جهان¬نگری) و از این طریق، مردم سرزمین خود را از شرایط نابسامان جامعه و مشکلات آن آگاه سازند (بیشینه¬ی آگاهی ممکن). این دو نویسنده با خلق شخصیت¬هایی که پایان کارشان شکست است، به ترسیم ارزش¬هایی می¬پردازند که موقتاً از جامعه رخت بربسته¬اند.