نام پژوهشگر: رقیه محمدپور

بررسی دیدگاه اعضای هیات علمی و دانشجویان دانشگاه تبریز نسبت به سیاست های تمرکززدایی [برنامه ریزی] درسی آموزش عالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  رقیه محمدپور   فیروز محمودی

پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاه اعضای هیات علمی و دانشجویان در مورد تفویض اختیار برنامه-ریزی درسی به آموزش عالی و عوامل و موانع موثر بر مشارکت اعضای هیات علمی در برنامه¬ریزی درسی آموزش عالی طراحی و اجرا گردید. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری مورد نظر کلیه اعضای هیات علمی (رسمی و پیمانی) و کلیه دانشجویان گروه¬های علوم انسانی و فنی مهندسی دانشگاه تبریز (277نفر) می¬باشند که 108 نفر از اعضای هیات علمی گروه علوم انسانی و 90 نفر از اعضای هیات علمی گروه فنی مهندسی به روش نمونه-گیری تصادفی طبقه¬ای انتخاب شدند و 198 نفر از دانشجویان گروه¬های علوم انسانی و فنی مهندسی نیز به روش نمونه¬گیری خوشه¬ای انتخاب گردیدند. به منظور گردآوری داده¬ها در این پژوهش از دو نوع پرسشنامه محقق ساخته جداگانه (اعضای هیات علمی و دانشجویان) استفاده شده است. پرسشنامه اعضای هیات علمی شامل 16 سوال در مورد سیاست تمرکزززدایی برنامه درسی, عوامل موثر بر مشارکت و موانع مشارکت بوده ولی پرسشنامه دانشجویان شامل 14 سوال در مورد سیاست¬های تمرکززدایی برنامه درسی آموزش عالی می-باشد و هر دو پرسشنامه براساس مقیاس 5 ارزشی لیکرت نمره¬گذاری شده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه¬ها با نظر اساتید علوم تربیتی مورد تایید قرار گرفت و پایایی آنها با آلفای کرونباخ محاسبه گردید که پایایی پرسشنامه اعضای هیات علمی 87/0 و پایایی پرسشنامه دانشجویان 67/0 بوده است. به منظور تحلیل آماری داده¬ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون مانووا و آزمون فریدمن) استفاده شده است. نتایج آزمون مانووا بیانگر آن است که اعضای هیات علمی گروه علوم انسانی به سطح شش سیاست تمرکززدایی برنامه درسی گرایش دارند و اعضای هیات علمی گروه فنی مهندسی به سطح دوم سیاست تمرکززدایی برنامه درسی گرایش دارند. از لحاظ عوامل موثر بر مشارکت نیز بین اعضای هیات علمی دو گروه تفاوت وجود نداشت ولی از لحاظ موانع مشارکت در مولفه¬های نهادینه نشدن فرهنگ مشارکت و سلیقه¬ای بودن سیستم ارزشیابی بین دو گروه تفاوت وجود داشت. هم¬چنین بین دانشجویان گروه علوم انسانی و فنی مهندسی در سطح چهار سیاست تمرکززدایی تفاوت وجود داشت ولی در سایر سطوح سیاست تمرکززدایی تفاوتی بین آنها وجود نداشت و با توجه به میانگین-های بدست آمده از هر دوگروه دانشجویان گروه علوم انسانی بیشتر به سطح چهار گرایش دارند. نتایج آزمون فریدمن نیز بیانگر آن است که اعضای هیات علمی دو گروه سطح چهار سیاست تمرکززدایی برنامه درسی آموزش عالی را در رتبه اول قرار دادند. دانشجویان نیز در هر دو گروه سطح شش سیاست تمرکززدایی را در رتبه اول قرار داده¬اند. اعضای هیات علمی دو گروه عوامل موثر بر مشارکت را به ترتیب زیر قرار داده¬اند: انگیزشی, سازمانی, علمی, حرفه¬ای اما در رتبه¬بندی موانع مشارکت اعضای هیات علمی گروه علوم انسانی از بین دوازده مولفه موانع مشارکت مولفه نهادینه نشدن فرهنگ مشارکت را در رتبه اول قرار داده¬اند و فقدان هسته نظارت و ارزیابی را در رتبه آخر قرار داده¬اند اما اعضای هیات علمی گروه فنی مهندسی سلیقه¬ای بودن سیستم ارزشیابی را در رتبه اول قرار داده¬اند و مقاومت برخی از اعضای هیات علمی در برابر تغییرات برنامه درسی را در رتبه آخر قرار داده¬اند.

تاثیر راهبردهای شناختی و فراشناختی و خودکارآمدی بر درک و فهم خواندن فراگیرندگان زبان انگلیسی ایرانیان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - دانشکده علوم انسانی 1394
  رقیه محمدپور   مریم مشکوه

این مطالعه تحقیقاتی به بررسی تاثیر راهبردهای شناختی? فراشناختی و باورهای خودکارآمدی بر روی موفقیت درک مطلب خواندن فراگیرندگان زبان انگلیسی بعنوان زبان خارجی می پردازد.نتایج این مطالعه تفاوت معنا داری بین گروه کنترل و گروههای تجربی نشان داد و اینکه آموزش راهبردهادی یادگیری بطور موثری باعث پیشرفت مهارتهای درک مطلب خواندن فراگیرندگان میگردد. نتایج این مطالعه همچنین نشان داد که آموزش راهبردها تغییرات بسزایی رادر بالا بردن باورهای خودکارآمدی زبان آموزان ایجاد کرد. بالاخره نتایج نشان داد که رابطه مثبتی بین باورهای خودکارآمدی فراگیرندگان و درک مطلب خواندن آنها وجود دارد.