نام پژوهشگر: احمد اشتیاقی جو

امکان سنجی تغذیه مصنوعی در دشت تایباد با استفاده از رویکرد تلفیقی منطق بولین و مدل های تصمیم گیری چند معیاره
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  احمد اشتیاقی جو   حسین ملکی

بخش عمده¬ای از کشور ایران جزء مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می¬شود و آب بعنوان یک عامل محدود کننده¬ی فعالیت¬های بشر در این مناطق به شمار می¬آید. وجود سیلاب-های مخرب و کمبود آب در این مناطق، لزوم مهار سیلاب¬ها را ایجاب می¬کند. پخش سیلاب یک استراتژی مناسب برای مهار سیلاب و بهره¬وری از آن است. در این پژوهش سعی شده تا با تلفیق منطق بولین و مدل¬¬های تصمیم¬گیری چند معیاره، مناسب¬ترین عرصه¬ها برای اجرای عملیات تغذیه مصنوعی در دشت تایباد واقع در استان خراسان رضوی شناسایی شوند. بدین منظور ابتدا داده¬های 11 پارامتر تاثیرگذار شیب، ضخامت آبرفت، ضریب انتقال، افت آب زیرزمینی، تراکم زهکشی، نفوذپذیری، هدایت الکتریکی، فاصله ازچاه، فاصله از روستا، کاربری اراضی و لیتولوژی منطقه¬ی مورد مطالعه، در محیط gis آماده¬سازی گردید و با استفاده از روش anp و ahp به ترتیب وزن هرمعیار و وزن کلاس¬های هر لایه در نرم¬افزار super decision و expert choice محاسبه شدند. در مرحله بعد به روش منطق بولین نواحی دارای محدودیت برای تغذیه مصنوعی حذف گردید سپس با استفاده از توابع تحلیلی gis کل محدوده برای هر یک از معیارهای تعیین شده در دو روش ذکر شده پهنه¬بندی شد. در نهایت، با تلفیق نقشه¬های پهنه بندی شده بر اساس وزن اکتسابی از روش anp و ahp نقشه¬های نهایی در 5 کلاس از کاملا مناسب تا نامناسب تهیه شد. در مرحله بعد با تلفیق نقشه¬ها و بر اساس منطق بولین نقشه نهایی فقط در 2 کلاس مناسب و نامناسب ترسیم شد. که براساس روش ahp، 6/0 درصد از دشت در طبقه کاملا مناسب، 4/25 درصد در طبقه مناسب، 2/45 درصد در طبقه نسبتا مناسب، 4/3 درصد در طبقه نسبتا نامناسب و 4/25 درصد در طبقه نامناسب قرار گرفت. براساس روش anp 9/2 درصد از دشت در طبقه کاملا مناسب، 1/30 درصد در طبقه مناسب، 3/40 در طبقه نسبتا مناسب، 3/1 درصد در طبقه نسبتا نامناسب و 4/25 درصد در طبقه نامناسب قرار گرفت. براساس منطق بولین 7/16 درصد از دشت مستعد تغذیه مصنوعی می¬باشد؛ که میزان هم¬پوشانی مناطق کاملا مناسب و مناسب روش ahp با روش بولین 6/56 درصد و با روش anp 8/60 درصد می¬باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که با استفاده از مدل¬های تصمیم¬گیری چندمعیاره می¬توان مناطق پتانسیل¬دار را با زمان و هزینه کمتر اولویت¬بندی کرد و از آنجا که مدل anp تاثیر روابط و وابستگی¬ها را در بین زیر معیارها و شاخص¬ها لحاظ می¬کند توانایی بیشتری در تصمیم¬گیری¬های چند معیاره دارد. هم¬چنین نتایج نشان داد که مناطق کاملا مناسب برای تغذیه مصنوعی آبخوان¬ها اغلب در حاشیه دشت¬ها، آبرفت¬ها و مخروط افکنه¬های آبرفتی دانه درشت تا متوسط با شیب کمتر از 3 درصد واقع شده¬اند. واژگان کلیدی: تغذیه مصنوعی، مدیریت منابع آب، ahp، anp، بولین و دشت تایباد