نام پژوهشگر: علیرضا پیکام

به کارگیری مدل سازی ریاضی به منظور اولویت بندی تأمین کنندگان و تخصیص سفارش بهینه به آن ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه خلیج فارس - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  علیرضا پیکام   حمید شاهبندرزاده

زمینه: بدلیل نقش اساسی که تأمین کنندگان در دستیابی به اهداف زنجیره تامین دارند، مساله اولویت بندی و تخصیص سفارشات خرید به تامین کنندگان یکی از مهمترین فعالیت های مدیران خرید در یک زنجیره تأمین می باشد. از این رو پژوهش حاضر در ارتباط با انتخاب تأمین کننده، اولویت بندی و تعیین مقدار سفارش بهینه به هر کدام از تأمین کنندگان است. هدف: هدف این پژوهش ابتدا شناسایی مهمترین عوامل موثر در انتخاب تأمین کننده و پس از آن اولویت بندی و تعیین میزان سفارش بهینه به هر یک از تأمین کنندگان بر اساس این عوامل با استفاده از مدل سازی ریاضی است. روش شناسی: در این پژوهش، ابتدا به منظور شناسایی عوامل موثر در انتخاب تأمین کننده، به بررسی و مطالعه ی ادبیات نظری پرداخته شده است. پس از آن به منظور اولویت بندی شاخص ها از روش تخصیص خطی با توجه به وزن خبرگان و از روش اوزان کاردینال به منظور وزن دهی به شاخص ها استفاده می شود. در گام بعد مدل برنامه ریزی چند هدفه برای تعیین مقادیر سفارش به تأمین کنندگان با توجه به محدودیت ها و اهداف پژوهش و وضعیت هر یک از تأمین کنندگان در شاخص های موردنظر، طراحی و از مدل برنامه ریزی چند هدفه فازی و از مدل بیشیه – کمینه وزن دار برای حل آن استفاده گردیده و در نهایت از مدل پژوهش که با ورود وزن در مدل آریخان به دست می آید به منظور در نظر گرفتن ترجیحات تصمیم گیرنده، استفاده میشود. یافته ها: در این پژوهش، هفت عامل موثر بر انتخاب تأمین کننده شناسایی، رتبه بندی و وزن دهی می شوند و در ادامه مقدار سفارش بهینه به هر کدام از تأمین کنندگان شرکت مواد غذایی استان اصفهان با توجه به سطح دستیابی مطرح شده از طرف تصمیم گیرنده بر اساس اهداف کمینه کردن قیمت و فاصله مکانی و بیشینه کردن کیفیت، تحویل به موقع، سابقه همکاری و شهرت و اعتبار تأمین کننده و محدودیت های تقاضای شرکت و ظرفیت تأمین کنندگان و با توجه به وزن اهداف و محدودیت های فازی با حل مدل برنامه ریزی چندهدفه فازی به دست می آید. نتیجه گیری: در این پژوهش با بکارگیری مدل برنامه ریزی چند هدفه فازی و روش حل فازی ارائه شده این امکان فراهم آمده است که تصمیم گیرنده بتواند پس از حل مدل، نظر و ارجحیت خود را در مدل وارد کرده و بتواند نتایج حل مدل را مطابق با ارجحیت خود تغییر دهد. همچنین با در نظر گرفتن وزن اهداف و محدودیت های فازی سعی شده است که نتایج معتبرتر و قابل اتکاتر شوند.