نام پژوهشگر: سید محسن دوازده امامی

آسیب شناسی رهبری حرکت های اجتماعی در ایران معاصر (انقلاب مشروطیت، ملی شدن نفت، انقلاب اسلامی ایران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1392
  محمدرضا بهارلویی   حسین مسعودنیا

چکیده: نقش بی بدیل رهبران در فرایند تحولات تاریخی به ویژه سهم انکار ناپذیر آنان در رقم زدن سرنوشت نهضت ها و انقلابهای بشری همواره در کانون توجه پژوهشگران رشته های مختلف علوم اجتماعی قرار داشته است. بی تردید شناخت دقیق و عمیق ماهیت و محتوای نهضت ها و انقلابها تا حد زیادی به بررسی هویت سیاسی-فرهنگی و نیز اندیشه و عمل رهبران آنها بستگی دارد، زیرا بدون حضور رهبران حرکتهای اعتراض آمیز توده ها حداکثر به شورشهای کور و مبهم و بی سرانجام منجر می شود. رهبران اهداف و آرمانهای انقلاب را روشن و مبانی فکری و مکتب سیاسی آن را بنیاد می نهند. با وجود اهمیت و ضرورت مطالعه نقش رهبران در جنبشها، نهضت ها و انقلاب ها دوره معاصر ایران، هنوز ادبیات پژوهشی این حوزه با کمبودهای بسیاری مواجه است. بنابراین پژوهش حاضر با عنایت به همین کاستیها صورت گرفته تا نشان دهد که میزان تاثیر گذاری رهبران بر عملکرد حرکتهای اجتماعی از لحاظ کمیت یا کیفیت تا چه حد بوده است و آنها تا چه میزان بر روی تداوم یا عدم تداوم و ناکامی این حرکتها تاثیر گذار بوده اند. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی وباروش مقایسه ای وکمک گرفتن از تئوری رهبری کاریزمایی وتئوری بحران هویت نخبگان وفقدان فرهنگ نمونه نخبگان نشان داده شده است که اختلاف رهبران برسر مفاهیم سیاسی که عمدتا برگرفته از آبشخور متضاد فکری آنها بوده است باعث دو دستگی و انشقاق در حرکتهای اجتماعی به خصوص انقلاب مشروطیت و ملی شدن صنعت نفت بوده است که نهایتاً به شکاف در بین طرفداران این دو حرکت اجتماعی و ناکامی در رسیدن به اهداف بوده، امری که در انقلاب اسلامی ایران به علت وجود رهبری واحد، وجود ایدئولوژی مبتنی بر مذهب که ریشه در تاریخ ایران دارد و انتخاب راهکار مناسب از طرف رهبری انقلاب که باعث جذب بخش بزرگی از نخبگان مخالف در حرکت اجتماعی بر ضد حکومت پهلوی گردید، موجب تداوم مبارزه و نهایتاً پیروزی و استمرار جریان انقلاب شد. به نظر می رسد مهمترین دستاورد پژوهش حاضر تاکید بر نقش رهبری به عنوان عامل تداوم حرکت اجتماعی و کارکرد آن به عنوان متوازن کننده ساختار نیروهای اجتماعی و عامل وحدت بخشی در جامعه می باشد.

تغییر فرهنگ سیاسی مردم ایران از تبعی به مشارکتی و نقش آن در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران براساس الگوی آلموند و وربا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1392
  رضا جعفری   سید محسن دوازده امامی

فرهنگ سیاسی یعنی ایستارها، باورها، جهت گیری های افراد یک جامعه نسبت به سیاست می باشد و یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده رفتار واکنش های سیاسی افراد یک جامعه می باشد که می تواند با تحمیل الگوها و ارزش های غیر ارادی، کنش های افراد را به عنوان بازیگران سیاسی تحت تاثیر قرار دهد. بر اساس الگوی آلموند و وربا فرهنگ سیاسی متشکل از سه نوع فرهنگ سیاسی محدود که در آن افراد جامعه نه خود را به عنوان عضوی از اجتماع می شناسند و از سیستم سیاسی آگاهی دارند، تبعی که افراد از نظام سیاسی آگاهی دارند ولی تمایلی به مشارکت در سیاست ندارند و حالت منفعلانه و گوشه گیری دارند و در فرهنگ سیاسی مشارکتی افراد هم از نظام سیاسی آگاهی دارند و هم تقاضای مشارکت در نظام سیاسی را دارند. فرهنگ سیاسی مردم ایران تا قبل از دهه 1340 از نوع محدود و تبعی بوده است.. اما از دهه 1340 به بعد به دلیل روی دادن عواملی از جمله اصلاحات و نوسازی شاه، شکل گیری طبقه متوسط جدید، ایجاد فضای باز سیاسی و شکل گیری نخبگان سیاسی غیر حکومتی باعث تغییراتی در فرهنگ سیاسی ایرانیان شد این تغییرات باعث ایجاد خواسته های مشارکتی در بین مردم و بخصوص طبقات متوسط شهری گردید. بنابراین سوال اصلی این پژوهش این است که نقش و جایگاه فرهنگ سیاسی مردم ایران در شکل گیری انقلاب اسلامی به چه صورت بوده است؟ برای پاسخ گویی به این سوال از الگوی آلموند و وربا استفاده شده است همچنین در پایان به این نتیجه خواهیم رسید که به علت مسدود بودن کانالهای مشارکت سیاسی و از طرفی خواسته های مشارکتی مردم نهایتاً انفجار مشارکت به صورت انقلاب اسلامی شد.