نام پژوهشگر: مریم سحرخیز

مطالعه پایداری و پراکندگی اراضی زراعی در میان گندمکاران شهرستان شیراز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1391
  مریم سحرخیز   کورش رضایی مقدم

پراکندگی اراضی زراعی در کشورمان پدیده جدیدی نیست و مشکلی رایج در نظام زمینداری بسیاری از بخش های دنیا محسوب می شود. تغییر شرائط ناشی از گذر زمان، ویژگی های حاکم بر اراضی پراکنده از قبیل کوچکی، تعدد قطعات، فواصل آنها و شکل هندسی، پراکندگی قطعات را به نقص و مانع تبدیل کرده است. این ویژگی ها که اغلب تحت تاثیر توپوگرافی زمین شکل گرفته است، به عنوان مانعی بر سر راه توسعه پایداری در دنیای کنونی تبدیل گردیده است. پراکندگی اراضی زراعی باعث اتلاف نهاده های تولید، کاهش درآمد، تشدید فقر روستائی و ایجاد موج مهاجرت روستائیان، مشکلات تعیین حدود اراضی و افزایش شکایات و مسائل حقوقی، از دست رفتن زمین به خاطر مرزگذاری بین قطعات، ناتوانی در استفاده از تکنولوژیهای مدرن و..... می گردد. این در حالی است که یکپارچه سازی اراضی زراعی که با هدف مبادله قطعات زراعی به منظور شکل دادن مالکیتهای جدید در یک یا چند مکان تعریف شده است، به عنوان راه کار کلیدی مشکلات مرتبط با توسعه نواحی روستائی از طریق حفاظت از محیط زیست، مدیریت تعارضات مرتبط با زمین، مرزگذاری قطعات و مسئله مالکیت به حساب می آید. آغاز رسمی اجرای طرح های یکپارچه سازی در استان فارس از اواسط دهه 70 همراه با احداث شبکه های آبیاری، اجرای تسطیح لیزری و پروژه های کاداستر در شهرستان پاسارگاد و شیراز بوده است. این مطالعه با هدف بررسی رابطه میان پراکندگی اراضی و پایداری در میان گندمکاران شهرستان شیراز انجام گرفت. برای جمع آوری داده ها از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده استفاده شد. نمونه، شامل تعداد 323 نفر کشاورز (90 نفر کشاورز پذیرنده طرح یکپارچه سازی و 233 نفر کشاورزان نپذیرنده طرح) بود. پرسشنامه مد نظر از طریق مطالعه راهنما مورد آزمون قرارگرفت. برمبنای بازخوردهای حاصل از مطالعه راهنما، پرسشنامه اصلاح گردید و نسخه نهائی آن آماده شد. نتایج تحقیق نشان داد که زارعان دارای نگرش بالائی به آثار پراکندگی اراضی زراعی و آثار اجرای طرح تجهیز و نوسازی اراضی زراعی بوده اند. اجرای فعالیتهای پایداری توسط زارعان پذیرنده طرح نسبت به زارعان نپذیرنده بیشتر بوده است. فواصل بین قطعات در اراضی کشاورزان نپذیرنده طرح بیش از کشاورزان پذیرنده بوده است. نتایج هم چنین نشان دادند که درآمد زراعی، سطح زیر کشت و وام های دریافتی، رابطه مثبتی با میزان کل اراضی زراعی داشته است. هرچه تعداد قطعات زارعان بیشتر شود، راندمان کشاورزی، کمتر و دسترسی کمتری به خدمات ترویجی وجود داشته است. نتایج تحقیق نشان داد که بالاترین نگرش به آثار پراکندگی اراضی زراعی مربوط به آثار اجرای طرح تجهیز و نوسازی بوده اند، هم چنین زارعانی که بالاترین نگرش را به آثار اجرای طرح تجهیز و نوسازی اراضی زراعی داشته اند، بالاترین دسترسی به خدمات ترویجی را داشته اند. بر پایه یافته ها، بیشترین عملکرد کشاورزی مربوط به زارعانی است که دارای تعداد قطعات زمین کمتری بوده اند. در نهایت، پیشنهادهای کاربردی در راستای یافته های پژوهش ارائه گردیده است که می تواند در برنامه ریزیهای آتی مربوط به مدیریت زمین مورد استفاده قرار گیرد.