نام پژوهشگر: ریحانه نادی

شناسایی عوامل موثر در ارتقاء حس مکان ساکنین محله آبکوه
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  ریحانه نادی   آتوسا مدیری

سرعت تحولات و شتاب توسعه در شهرها از یکسو و تنزل کیفیت سکونت و کارامدی بافت های شهری در گذر زمان از سوی دیگر، بعنوان یکی از چالش های جدی است که بسیاری از شهرهای جهان به ویژه کلانشهرها را با آن مواجه ساخته است. در این میان، آنچه در حوزه سیاست گذاری های مدیریت شهری کمتر مورد توجه قرار گرفته است، شناخت تجربیات انسانی، روابط اجتماعی و نوع پیوند میان ساکنین و محیط سکونت آن ها است. بنابراین، هدف از انجام این تحقیق، شناسایی عوامل موثر در ارتقاء حس مکان ساکنین قلعه آبکوه بر پایه رویکرد اثباتی(ادراک مکان) است. بر این اساس، مدل مفهومی حس مکان با تاکید بر دو عامل فرد و فرایندهای تعاملی(شامل هویت مکانی، دلبستگی مکانی و وابستگی مکانی) تبیین گردیده است. روش اصلی تحقیق برای گردآوری داده ها، پرسشنامه بوده و روایی و پایایی آن با توجه به حجم نمونه مورد نظر (200 نفر از ساکنین)، مورد تایید قرار گرفته است. سپس تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار spss انجام شده است. یافته های تحقیق بیانگر این است که در قلعه آبکوه، نوع تعامل ساکنین با محیط سکونت آن ها به ترتیب شامل دلبستگی مکانی، هویت مکانی و وابستگی مکانی است. به این ترتیب، تجربه ساکنین از مکان بیش از آن که شناختی و رفتاری باشد در سطح تاکیدی(عرصه های همدلانه) قرار دارد. علاوه بر این، عوامل موثر در ارتقاء حس مکان ساکنین قلعه آبکوه، با توجه به مقدار ویژه آن ها پس از دوران به ترتیب اهمیت شامل 1.هویت و دلبستگی مکانی، 2.ریشه داری در مکان، 3.مطبوعیت فیزیکی، 4.آشنایی با مکان و 5.دسترسی پذیری و تامین نیازها است. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که شاخص های مدت سکونت در پیوند با محیط و اجتماع(ریشه داری)، صمیمیت و روابط خویشاوندی، تعلق پذیری اجتماعی و ارزش های مشترک فرهنگی در ایجاد دلبستگی مکانی دارای اهمیت بیشتری بوده و در مقابل، نارضایتی از شاخص های منزلت اجتماعی-فرهنگی مکان و کمبود کیفیت های محیطی موجب کاهش میل به ماندن و حس شادمانی ساکنین در مکان گردیده است. در این راستا، به منظور پیش بینی، اصلاح و مدیریت نتایج حاصل از اقدام های توسعه ای در اجتماع های انسانی(به خصوص بافت های فرسوده شهری) پیشنهاد می گردد که شناخت باورها، ارزش ها و تجربه های استفاده کنندگان و درک همکنش های ارتباطی میان آن ها و محیط در اولویت اقدام قرار گیرد تا دست اندرکاران و متخصصین برنامه ریزی و طراحی شهری به نحو موثرتری عمل نمایند.