نام پژوهشگر: الهه قدیری

تاثیر دانش فرهنگ زبان مبدا بر ترجمه معنای ضمنی: بررسی تطبیقی ترجمه ی انگلیسی اشعار حافظ توسط مترجمان فارسی زبان و غیر فارسی زبان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده زبانهای خارجی 1392
  الهه قدیری   حسین وحید دستجردی

به نظر می رسد که ترجمه ی مفاهیم فرهنگی به طور کلی ، و معانی ضمنی به طور خاص، یکی از پرچالش ترین اموری است که مترجم با آن روبه روست. به عبارت دیگر، معانی ضمنی از مشکلات بالقوه ی ترجمه هستند؛ چرا که این معانی دارای مفاهیمی در زبان و فرهنگ مبدا می باشند که انتقال آن ها کاری سهل و آسان نیست. با در نظر گرفتن این موضوع، مظالعه ی کنونی برآن بود تا تاثیر دانش فرهنگ زبان مبدا را بر ترجمه معنای ضمنی، در ترجمه های انگلیسی اشعار حافظ مورد مطالعه قرار داده و بررسی نماید که در ترجمه ی آرایه های ادبی به منظور انتقال معنای ضمنی، چه راهبردهایی بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. بنابراین، دو ترجمه ی انگلیسی از اشعار حافظ انتخاب گردید تا با متن اصلی مورد مقایسه قرار گیرد. ترجمه ی اول از کلارک (1983) و ترجمه ی دوم از شهریاری (2000) است. رویکرد این مطالعه، رویکردی مقایسه ای است و بنابراین روش تحقیقی توصیفی به کار برده شده است. بعد از مقایسه ی این دو ترجمه، محقق بدین نتیجه رسید که اهمیت ندارد متن مبدا متعلق به زبان و فرهنگ بومی مترجم باشد یا نه؛ بلکه نکته ی مهم این است که مترجم می بایست از تمامی ویژگی های زبان مبدا آگاهی داشته باشد تا بتواند متون را با توجه بیشتری نسبت به معنای ضمنی و به ویژه معنای زیرین عبارت های فرهنگی ترجمه نماید. چرا که در این مطالعه، ترجمه ی کلارک، مترجم انگلیسی زبان، نسبت به شهریاری، مترجم فارسی زبان، در انتقال معنای ضمنی و معنای زیرین آرایه های ادبی موفق تر بوده است. به علاوه، نتایج نشان داد که هیچ یک از این دو مترجم ، در انتقال و ترجمه ی اکثر ویژگی های اشعار حافظ به طور کامل موفق نبوده اند؛ چرا که شفاف سازی معانی ضمنی، ممکن است معنای اصلی متن را منتقل نماید، اما هم زمان با انتقال معنی تغییراتی در شکل ایجاد می نماید که مناسب نیست.0

تاثیر تمرینات فرانکل بر هماهنگی و تعادل سالمندان مرد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  الهه قدیری   مسعود گلپایگانی

سالمندان یکی از اقشار آسیب پذیر هر جامعه ای را تشکیل می دهند. افتادن در سالمندان با کاهش توانایی در انجام فعالیت های روزانه همراه می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات فرانکل بر هماهنگی و تعادل سالمندان مرد بود. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی بود. 30 مرد سالمند (سن:05/6±03/68 سال؛ وزن:50/9±20/62 کیلو گرم، قد:93/6±77/163 متر) که در مراکز نگهداری سالمندان شهر اراک بودند، به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب و در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. به منظور ارزیابی هماهنگی از آزمون تاندم گیت و برای ارزیابی تعادل ایستا و پویا به ترتیب از آزمون های تعادلی لک لک، آزمون تعادلی برگ و آزمون برخاستن و رفتن قبل و بعد از مداخله استفاده شد.گروه تجربی به انجام یک دوره تمرین فرانکل هشت هفته ای(3 جلسه در هفته) پرداختند و گروه کنترل فعالیت روزانه خود را انجام داد. از آمار توصیفی برای محاسبه میانگین و انحراف استاندارد اطلاعات و برای تعیین اختلاف بین پیش آزمون و پس آزمون بین و درون گروهی به ترتیب از t مستقل و همبسته در سطح معنی داری 05/0?p استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تجربی و کنترل در آزمون های هماهنگی و تعادل در پیش آزمون اختلاف معنی داری وجود ندارد اما در پس آزمون، گروه تجربی عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشت. نتایج t همبسته نیز اختلاف معنی داری بین پیش آزمون و پس آزمون گروه تجربی در آزمون های هماهنگی و تعادلی را نشان داد. درحالی که بین پیش و پس آزمون گروه کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که برنامه تمرینی فرانکل بر بهبود هماهنگی و تعادل در مردان سالمند موثر است. بنابراین بنظر می رسد تمرینات فرانکل روش تمرینی سودمندی جهت بهبود هماهنگی و تعادل باشد و خطر افتادن و هزینه های درمانی وابسته به آن را کاهش دهد.