نام پژوهشگر: سارا ایزدی دمیرچی
سارا ایزدی دمیرچی محمدرضا شادمنامن
فردوسی ابَر مرد حماسه ساز ایران و جهان است که با سرودن شاهنامه بر بلندای قلّه ادب و هنر با افتخار ایستاده است. داستان های این اثر عظیم به روش های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. پس از رونق مباحث مربوط به نقد ادبی، روش های نوینی برای تجزیه و تحلیل داستان ها به وجود آمد. تحلیل ساختاری به ویژه در آثار روایی از شگفت ترین دستاوردهای نقد ادبی معاصر به شمار می رود. در این شیوه، داستان ها را طبقه بندی کرده سپس به تحلیل آن ها پرداخته می شود. شاهنامه فردوسی به عنوان یک اثر حماسی و روایی قابلیت بررسی به شیوه ی ساختارشناسی را دارد. بخشی از ساختار داستان های شاهنامه، حقیقی و واقعی و بخشی، اساطیری و فراواقعی است در پژوهش حاضر بر آن شدیم تا ساختارهای حقیقت گرایانه ی شاهنامه را مطرح کرده، داستان ها را با توجه به ساختار و کردار شخصیت های آن بررسی کنیم. ساختارهای شاهنامه در این پژوهش در 9 گروه دسته بندی شده است که در هر گروه ، مصادیق و شاهد مثال هایی را ارائه کرده ایم. بزرگ ترین و مهم ترین ساختار حقیقت گرا در شاهنامه، جنگ می باشد که تعدادی از آن ها بدون دخالت سحر و جادو یا نیروهای اهریمنی به وقوع پیوسته اند. ساختارهای دینی و اعتقادی، اخلاقی، عاطفی، فرهنگی و اجتماعی، سیاسی و امنیتی، نظامی و دفاعی، و پهلوانی از دیگر ساختارهای بررسی شده در این پژوهش است.