نام پژوهشگر: روزبه ستاری قهفرخی

ترتیب کلمات و قلب نحوی در زبان فارسی رویکردی بهینه گرا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1392
  روزبه ستاری قهفرخی   علی درزی

یکی از بارز ترین تفاوت های موجود میان زبان های مختلف ترتیب عناصر سازنده جمله است و شاید به همین دلیل است که مطالعه ترتیب پایه و اشتقاقی کلمات مدت هاست که در چهارچوب نظریه های زایشی زمینه ای فعال برای تحقیق و پژوهش است.گستردگی تحقیقات انجام شده پیرامون ترتیب کلمات و قلب نحوی در قالب نظریه های زایشی، نشان دهنده اهمیت این موضوع در بحث های زبان شناختی است. اثر حاضر می کوشد تا با توجه به آرایش نسبتا آزاد کلمات در زبان فارسی، ترتیب کلمات و قلب نحوی را در قالب نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 1993) مطالعه کند. برای این منظور پس از مقدمه، در فصل دوم نگاهی گذرا خواهیم داشت بر مبانی نظری؛مفاهیمی نظیر: نحو نامتقارن، مشخص بودگی، ساخت اطلاعی، انواع حرکت های نحوی، جایگاه های موضوع و غیر موضوع، قلب نحوی و انواع آن و در پایان، نحو در نظریه بهینگی.فصل سوم در بر دارنده پیشینه تحقیقات انجام گرفته و بررسی آثار و آرای زبان شناسان پیرامون ترتیب کلمات و قلب نحوی است. ابتدا ترتیب کلمات را مطالعه کرده ایم، سپس نظریات محققان پیرامون قلب نحوی در قالب سه رویکرد: تولید در پایه، حرکت نحوی (موضوعی یا غیر موضوعی) و فرضیه دوگانه ویبلهوث (حرکت موضوعی و غیر موضوعی) بررسی شده است.فصل چهارم در دو بخش خلاصه می شود: بخش اول به سراغ ترتیب پایه کلمات رفته ایم وبا تعریف سه محدودیت حالت، مشخص بودگی و ایستایی، ابتدا در حالت بی نشان و پس از آن با در نظر گرفتن ساخت اطلاعی، و معرفی محدودیت جدیدی به نام همترازی–تاکید سه وضعیت فاعل-تاکید، مفعول–تاکید و فعل- تاکید را تحلیل و بررسی نموده، و در هر حالت ترتیب بهینه را به دست آورده ایم. در بخش دوم قلب نحوی را مد نظر قرار داده با چهار محدودیت ایستایی، مبتدا – آغاز، همترازی – تاکید و فاعل در سه وضعیت فعل موکد، مفعول موکد و فاعل موکد این پدیده را مطالعه نموده ایم. فصل پنجم هم به نتیجه گیری اختصاص یافته است.