نام پژوهشگر: حسین آروئی

بررسی اثر متقابل غنی سازی دی‏ اکسید‏ کربن و تنش شوری بر روی برخی خصوصیات کمّی و کیفی گیاه ریحان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  صمد ابراهیمی   حسین آروئی

به منظور ارزیابی اثر تنش شوری بر برخی صفات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاه ریحان در غلظت های مختلف دی‏ اکسید‏ کربن آزمایش اسپلیت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار و دو توده ریحان مشهدی و شیرازی در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال های1391- 1392 به اجرا درآمد. در این آزمایش کرت اصلی شامل دی‏ اکسید‏ کربن در سه سطح (380 (شاهد)، 700 و 1050 پی پی ام) و کرت فرعی شامل شوری در چهار سطح (صفر، 50، 100 و 150 میلی مولار سدیم کلرید) بعنوان تیمارهای آزمایشی انتخاب شدند. نتایج حاصل نشان داد اثر متقابل شوری و دی‏ اکسید‏ کربن در صفات وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، طول ریشه و ساقه، محتوای رطوبت نسبی، شاخص سبزینگی، کلروفیل کل، سدیم برگ و ریشه و پتاسیم برگ در سطح احتمال 1 درصد و بر صفات تعداد و سطح برگ و نشت الکترولیت در سطح احتمال 5 درصد معنی دار ولی برای صفت پتاسیم ریشه معنی دار نبود. بر اساس نتایج آزمایش، وزن تر و خشک اندام هوایی در شوری صفر و غلظت 1050 پی پی ام دی‏ اکسید‏ کربن بیشترین مقدار و در شوری 150 میلی مولار و تیمار شاهد دی‏ اکسید‏ کربن کمترین مقدار شاهد 35 درصد ارتفاع بیشتری داشتند. طول ریشه با افزایش دی‏ اکسید‏ کربن و شوری کاهش یافت و کمترین مقدار آن در شوری 150 میلی مولار و 1050 پی پی ام دی‏ اکسید‏ کربن مشاهده شد. بیشترین تعداد و سطح برگ در شوری صفر میلی مولار در غلظت 700 پی پی ام دی‏ اکسید‏ کربن دیده شد. در بالاترین سطح شوری کمترین آسیب به غشاء سلولی در تیمار 700 پی پی ام دی‏ اکسید‏ کربن بدست آمد.کلرفیل کل با افزایش شوری کاهش یافت. افزایش دی‏ اکسید‏ کربن به غلظت 1050 پی پی ام سبب کاهش 21 درصدی سدیم برگ در شوری 150 میلی مولار نسبت به تیمار شاهد دی‏ اکسید‏ کربن شد. پتاسیم برگ نیز با افزایش دی‏ اکسید‏ کربن از 380 به 1050 پی پی ام در شوری 150 میلی مولار 12 درصد افزایش نشان داد. می توان گفت با افزایش غلظت دی‏ اکسید‏ کربن اثرات زیانبار شوری در گیاه ریحان کاهش می یابد.

تأثیر سطوح مختلف شوری و سالیسیلیک اسید بر برخی صفات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی چهار توده بومی ریحان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  مهدی محمدزاده   حسین نعمتی

رشد و عملکرد سبزی¬ها در بسیاری از مناطق دنیا توسط تنش های محیطی زیستی و غیر زیستی متعدد محدود می گردد. شوری یکی از عوامل محدودکننده رشد اکثر سبزی ها و مانع گسترش کشت آن ها می¬باشد. سبزی ها نسبت به گونه¬های چوبی، حساسیت بیشتری نسبت به تنش شوری دارند. هدف اصلی این مطالعه شناسایی پاسخ های رشد (فیزیولوژیکی، مورفولوژیکی و بیوشیمیایی) 4 توده بومی ریحان (شندآباد تبریز، اصفهان، سبزوار و شیراز) با اسپری و بدون اسپری سالیسیلیک اسید تحت تنش شوری در شرایط رشدی مشهد است. در این مطالعه چهار توده بومی ریحان در چهار سطح شوری (0، 50، 100 و 150 میلی مولار) و دو سطح اسید سالیسیلیک اسید (0 و 50 میلی مولار) در قالب طرح آماری فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلدان انجام گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد در سطوح مختلف شوری در هر چهار توده بومی ریحان مورد مطالعه تفاوت های قابل ملاحظه ای وجود دارد. بهترین پاسخ ها برای توده شندآباد تبریز در صفات درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، وزن تر ساقه چه، وزن خشک ساقه چه، ارتفاع گیاه، وزن تر ساقه، وزن خشک ساقه، وزن خشک برگ، طول میانگره، قطر ساقه، طول ریشه، وزن تر ریشه، وزن خشک ریشه، عدد اسپد کلروفیل، محتوای پرولین، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، محتوای پتاسیم ساقه مشاهده شد. همچنین در صفات نشت الکترولیت و محتوای سدیم ریشه و ساقه، ریحان شندآباد تبریز کمترین مقدار را به خود اختصاص داد. بیشترین مقادیر در توده سبز اصفهان نیز در صفات طول ریشه چه، سطح برگ، تعداد برگ، تعداد شاخه فرعی، وزن تر برگ و محتوای نسبی آب برگ مشاهده گردید. افزایش سطوح شوری همه صفات مورد بررسی را به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار داد. سالیسیلیک اسید در اغلب صفات تأثیر مثبتی در جهت کاهش عوارض ناشی از تنش شوری داشت. به طور کلی توده های ریحان شندآباد تبریز و ریحان سبز اصفهان نسبت به دو توده دیگر به شوری مقاوم تر بودند. در نتیجه در سطوح شوری متوسط، کشت توده های ریحان شندآباد تبریز و ریحان سبز اصفهان نسبت به توده ای ریحان سبز شیراز و سبزوار تحت شرایط آب و هوایی مشهد و متشابه به آن مناسب تر بود.

تاثیر تنش خشکی بر روی خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی دو رقم وارداتی و یک توده بومی اسفناج
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  مصطفی کوهزاددهمیانی   سیدحسین نعمتی

فشار ناشی از جمعیت و خشکی های متوالی در آینده و رقابت بین کشاورزی و صنعت بر سر منابع آب به محدود شدن هر چه بیشتر منابع آب در دسترس برای کشاورزی منجر خواهد شد. همچنین نیاز انسان به غذا بخصوص سبزی ها و میوه ها که سرشار از مواد معدنی و املاح هستند جهت جلوگیری از بروز بیماریها از اهمیت فراوانی برخوردار است. از طرف دیگر کمبود آب در عصر کنونی یک موضوع بحرانی و حیاتی برای اکثر کشورهای واقع در مناطق خشک و بیابانی است. این تحقیق به منظور بررسی میزان تحمل اسفناج های بومی و وارداتی در برابر تنش خشکی، به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سال 1391 به اجرا در آمد. 2 رقم از اسفناج های وارداتی شامل رقم اسفناج f1 هلندی و رقم استاندارد ایتالیایی و توده بومی مشهدی در 4 سطح رطوبتی{1- بدون تنش (100% ظرفیت زراعی)، 2- تنش ملایم (75% ظرفیت زراعی)، 3- تنش متوسط (50% ظرفیت زراعی) و 4- تنش شدید (25% ظرفیت زراعی)} تیمارهای این آزمایش را تشکیل می دادند. چهار تکرار در هر تیمار در نظر گرفته شد. جهت اعمال تنش از روش وزنی استفاده شد. نتایج این تحقیق بر روی بخش زیر زمینی ارقام اسفناج نظیر وزن تر و خشک ریشه، حجم ریشه، سطح ریشه، مجموع طول ریشه و میانگین ضخامت ریشه نشان می دهد که در رقم f1 هلندی با پیشرفت تنش خشکی نسبت به رقم استاندارد ایتالیایی و رقم خاردار بومی افزایش یافت که این رقم با حفظ آماس سلولی و محتوای نسبی آب برگ خود به خشکی مقاوم تر است. همچنین از لحاظ صفات وزن تر و خشک اندام هوایی، سطح برگ، عرض برگ، طول برگ و دمبرگ، تعداد برگ و ارتفاع گیاه هر چند اختلافی معنی داری بین ارقام وجود نداشت ولی با پیشرفت تنش خشکی در رقم f1 هلندی و استاندارد ایتالیایی کاهش بیشتری در این صفات نسبت به رقم خاردار بومی نشان دادند که این خود می تواند یک سازوکار مناسب جهت سازگاری با شرایط تنش خشکی باشد. همچنین در این تحقیق با افزایش تنش خشکی محتوای نسبی آب برگ و نشت الکترولیتی در ارقام اسفناج کاهش یافت که رقم f1 هلندی نقصان آب کمتری را در برگ ها نسبت به دو رقم دیگر نشان داد که این می تواند به علت گسترش سیستم ریشه ای عمیق در سطوح پایین رطوبتی خاک باشد. نتایج این تحقیق بر روی میزان کلروفیل نشان داد که به ترتیب رقم استاندارد ایتالیایی و f1 هلندی نسبت به رقم خاردار بومی از محتوای کلروفیل بیشتری برخوردار می باشند که احتمالا" به دلیل جذب بهتر مواد غذایی، فعالیت کمتر آنزیم های تجزیه کننده کلروفیل و حفظ مطلوب آب برگ و جذب مناسب آب خاک در شرایط تنش باشد. نتایج آزمایش همچنین نشان داد که رقم f1 هلندی و استاندارد ایتالیایی در مقایسه با رقم خاردار بومی تحت شرایط تنش شدید خشکی توانست بوسیله تجمع پرولین، پتانسیل منفی تری در سلول ایجاد کرده و آب بیشتری را در خود نگه دارند. در نتیجه آن میزان خروج یون ها و تخریب غشاء سلول در این ارقام تحت تیمارهای خشکی در حداقل قرار گرفت.

بررسی اثر عصاره قارچ تریکودرما هارزیانوم (trichoderma harzianum) بر روی صفات رشدی و فیزیکوشیمیایی دو رقم کاهو (lactuca sativa l.) در کشت بدون خاک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  شهاب الدین آهویی   حسین نعمتی

در این پژوهش، تأثیر عصاره جدایه tbi از گونه قارچی trichoderma harzianum اثرات رشدی و فیزیکوشیمیایی بر روی دو رقم کاهو در شرایط گلخانه ای و در سیستم کشت بدون خاک در قالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل (2×4) در 6 تکرار انجام شد. برای این پژوهش از 4 غلظت صفر، 5، 10 و 15 درصد عصاره به ازای هر منبع و همچنین 2 رقم سیاهو گرید لیک استفاده شد. قطر ساقه، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه و تعداد برگ، وزن تر و خشک برگ ها، سطح برگ به عنوان شاخص های رشدی و تجمع نیترات، کلروفیل، کارتنودیها، نشت یونی، آنتی اکسیدانت و هدایت روزنه ای به عنوان فاکتورهای فیزیکوشیمیایی در این آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج آزمون نشان داد که سطوح مختلف عصاره این قارچ اثرات متفاوتی در شاخص های رشدی گیاه کاهو داشته و تفاوت معنی دار آماری در سطح احتمال 5 و 1 درصد با آزمون چند دامنه ای دانکن نشان دادند. در بین سطوح مختلف مورد استفاده غلظت 5 و 1 درصد با فزایش 1/26 درصدی در وزن تر اندام هوایی، 2/13 درصدی وزن خشک اندام هوایی، 79/22 درصدی وزن تر ریشه، 66/16 درصدی وزن خشک ریشه، 5/49 درصدی تعداد برگ ها، 36/31 درصدی وزن تر برگ ها، 89/17 درصدی وزن خشک برگ ها، 19/20 درصدی سطح برگ ها، 78/15 درصدی قطر ساقه گیاه کاهو بیشترین اثرات رشدی را در بر داشت. رقم گرید لیک در فاکتوریهای رشدی نسبت به رقم کاهوی سیاهو برتر بود. از نظر تجمع نیترات تیمار 5 درصد افزایش بیشتری را نسبت به تیمار شاهد و سایر تیمارها باعث شد. تأثیر عصاره بر میزان کلروفیل، کارتنوئیدها، نشت یونی، آنتی اکسیدانت و هدایت روزنه ای معنی دار نشد. اما اثرات رقم معنی دار بود.

بررسی کاربرد سطوح مختلف روی و زئولیت معدنی بر کاهش تجمع کادمیم در گل راعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  ژاله زندوی فرد   مجید عزیزی

در بین عناصر سنگین، کادمیم به دلیل تحرک و زیست فراهمی زیاد در خاک و ایجاد سمیت در غلظت های کم، اهمیت ویژه ای دارد. جذب کادمیم توسط گیاهان، مسیر این فلز سمی را برای ورود به چرخه ی غذایی سایر موجودات و به خصوص انسان هموار می سازد. از طرف دیگر، به دلیل ظرفیت تبادل کاتیونی بالای کانی زئولیت و شباهت رفتار شیمیایی یون های روی(zn) و کادمیم، افزایش زئولیت و کود روی در محیط رشد گیاه، می تواند تعدیل کننده ی اثرات سمی کادمیم بر گیاه و سایر موجودات زنده باشد. گل راعی(hypericum perforatum l.)، دومین گیاه پرمصرف در درمان افسردگی، به عنوان یک گیاه بیش اندوز کادمیم شناخته شده است. با توجه به اهمیت موضوع، آزمایشی به صورت فاکتوریل سه عاملی بر پایه ی طرح بلوک کامل تصادفی با 27 تیمار و 3 تکرار، جمعاً در 81 گلدان به اجرا درآمد. تیمار ها شامل سه سطح سولفات کادمیم(0، 10، 20 میلی گرم در کیلوگرم خاک)، سه سطح سولفات روی(0، 25، 50 میلی گرم در کیلوگرم خاک) و سه سطح زئولیت معدنی(0، 5، 10 گرم در کیلوگرم خاک) بر خاک اعمال شدند. این طرح در باغ تحقیقاتی گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد اجرا گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که افزایش سطح کادمیم منجر به کاهش معنی دار ارتفاع گیاه، طول ریشه، تعداد ساقه ی گل دهنده، تعداد گل، سطح برگ، میزان کلروفیل، کاروتنوئید، محتوای نسبی آب، نشت یونی، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی شد و بالعکس صفات تعداد گرهک های سیاه در برگ، میزان ترکیبات فنولی، درصد هیپریسین و فعالیت آنتی اکسیدانی، میزان کادمیم موجود در ریشه و اندام هوایی را به طور معنی داری افزایش داد. تیمار ترکیبی روی(zn) و کادمیم تنها در صفات ارتفاع گیاه، طول ریشه و میزان کادمیم ریشه توانست به طور معنی داری اثرات کادمیم را کاهش دهد. هم چنین اثر متقابل کادمیم و زئولیت تنها برای صفات طول ریشه، تعداد گل، میزان کادمیم در ریشه و اندام هوایی و میزان روی در اندام هوایی معنی دار شد. نتایج حاصل از اثرات متقابل سه گانه نشان داد کاربرد زئولیت در سطوح پایین کادمیم و روی، به طور معنی داری طول ریشه را افزایش داد. اجزای اسانس گیاه نیز با افزایش غلظت کادمیم تحت تأثیر قرار گرفتند و این تغییرات در بالاترین سطح روی(zn50) تعدیل گردید. برهم کنش کادمیم و روی(zn) در مورد اجزای اسانس تحت تأثیر میزان زئولیت قرار گرفت.

بررسی اثر زئولیت و ورمی کمپوست بر روی خصوصیات مورفولوژیکی و میزان اسانس گیاه دارویی شوید تحت تنش خشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  سمیرا نجف زاده   مجید عزیزی ارانی

به منظور بررسی اثر کودهای زئولیت و ورمی کمپوست بر خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و درصد اسانس رویشی و بذر گیاه شوید( anethum graveolens l.) در شرایط تنش خشکی آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک کامل تصادفی به صورت گلدانی در 15 تیمار و 6 تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1392 انجام شد. فاکتور اصلی شامل دور آبیاری(هر 2، 3، 4 روز یک بار) و فاکتور فرعی کود شامل 5 سطح(شاهد، ورمی کمپوست 2 درصد وزنی یا 200 گرم، ورمی کمپوست 4 درصد وزنی یا 400 گرم، زئولیت 0/2درصد وزنی یا 20 گرم، زئولیت 0/25درصد وزنی یا 25 گرم) بودند. نتایج نشان داد اثر متقابل دور آبیاری و کود در صفات سطح برگ، عملکرد پیکر رویشی، وزن تر و خشک بذر، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، محتوای نسبی آب، کمبود اشباع آب، میزان آب برگ و درصد اسانس بذر در سطح احتمال 1 و 5 درصد معنی دار گردید. بیشترین سطح برگ(8/39 سانتی متر مربع)، وزن هزار دانه(1/46 گرم) و درصد اسانس پیکر رویشی(0/27درصد) در کاربرد 2 درصد ورمی کمپوست در هر 2 روز آبیاری و بالاترین میزان محتوای نسبی آب(86/74 درصد)، وزن تر بذر(10/27 گرم)، وزن خشک بذر(4/31 گرم)، عملکرد دانه(3/85 گرم) و عملکرد پیکر رویشی(7/88 گرم) هر 2 روز آبیاری و کاربرد 4 درصد ورمی کمپوست و بیشترین درصد اسانس بذر(2/33 درصد) در کاربرد 4 درصد ورمی کمپوست در هر 4 روز آبیاری مشاهده شد. کاربرد زئولیت سبب افزایش تعداد چترک و بذر و سطح کارتنوئید در گیاه شوید گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد ورمی کمپوست نسبت به زئولیت در فواصل آبیاری بیشتر سبب افزایش صفات ذکر شده در گیاه شوید گردید.

بررسی درصد اسانس و اجزای تشکیل دهنده آن، خاصیت آنتی اکسیدانی و ترکیبات فنولی گیاه دارویی پونه سای انبوه (nepeta glomerulosa boiss.) در مراحل مختلف رشد فنولوژیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  هدی مرادی   مجید عزیزی ارانی

به منظور بررسی ویژگی های اکولوژیک گونه دارویی پونه سای انبوه (nepeta glomerulosa boiss)، مطالعات مختلفی در سال 1392 انجام شد. به این منظور مطالعات به سه دسته شامل مطالعات در عرصه های طبیعی، مطالعات آزمایشگاهی و گلخانه ای تقسیم شدند. در مطالعات طبیعی، خصوصیات فیتوشیمیایی از قبیل درصد اسانس و اجزای تشکیل دهنده آن، خواص آنتی اکسیدانی و همچنین میزان ترکیبات فنولی گیاه در سه مرحله ی مختلف رشدی شامل مرحله ی رشد رویشی، مرحله ی گلدهی و مرحله ی بذر دهی، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که میزان و درصد هر یک از ترکیبات اسانس در طول دوره های مختلف رشدی، متفاوت می باشد. درصد اسانس گیاه n. glomerulosa در سه مرحله ی رشد رویشی، گلدهی و بذردهی با توجه به وزن خشک نمونه، به ترتیب میزان 71/0، 4/0 و 14/0 درصد بود. در هر یک از اسانس های مراحل پیش از گلدهی، گلدهی و بذردهی به ترتیب 55، 53 و 53 ترکیب شناسایی شد، که ژرانیل استات ( 64/16 ، 18/18 و 44/24 درصد)، ژرانیول (80/10 ، 37/11 و 39/12 درصد)، کاریوفیلن اکساید (30/8 ، 52/10 و 66/6 درصد)، هومولن اپوکساید ii ( 97/7 ، 11/7 و 59/2 درصد)، آلفا - پینن (74/4 ، 13/4 و 72/6 درصد)، لیمونن (09/4 ، 85/3 و 71/4 درصد) و 8،1- سینئول (40/3 ، 61/4 و 76/3 درصد) ترکیب های اصلی اسانس را تشکیل می دادند. مقایسه ی درصد اسانس گیاه n. glomerulosa در مراحل مختلف رشد نشان داد که هرچه از مرحله ی رشد رویشی به سمت بذردهی پیش میرویم از درصد اسانس گیاه کاسته می شود. عمده ترین ترکیبات فنولی شناسایی شده در عصاره ی این گونه شامل گالیک اسید، کلروژنیک اسید و catechin بودند. غلظت های مختلف عصاره ی n. glomerulosa خاصیت آنتی اکسیدانتی بسیار کمی از خود نشان دادند به طوری که می توان گفت این گونه فاقد خواص آنتی اکسیدانتی می باشد. مطالعات آزمایشگاهی نیز شامل مطالعات بر روی خصوصیات جوانه زنی بذر در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای بود. نتایج نشان داد که بیشترین درصد جوانه زنی بذور و میانگین زمان جوانه زنی در دامنه ی حرارتی 20 تا 25 درجه ی سانتی گراد بود و بیشترین سرعت جوانه زنی نیز در همین دامنه ی حرارتی به دست آمد. افزایش درجه حرارت از 25 درجه ی سانتی گراد باعث کاهش معنی دار درصد و سرعت جوانه زنی شد. در مورد درجه حرارت های متغیر روز و شب نیز مشخص شد که بیشترین درصد و سرعت جوانه زنی بذور این گیاه در درجه حرارت متغیر روز و شب 30/20 و 20/10 درجه ی سانتی گراد به دست آمد. بررسی ها نشان داد که دمای پایه ی جوانه زنی برای این گونه 15، دمای بهینه 22 و دمای بیشینه ی جوانه زنی 46 درجه ی سانتی گراد می باشند. نتایجی که برای تاثیر سرما و نیترات پتاسیم بر بهبود ویژگی های جوانه زنی این گونه به دست آمد، به این صورت بود که نیترات پتاسیم بر سرعت جوانه زنی اثر معنی داری نشان نداد، اما افزایش مدت زمان قرار دادن بذور در دمای 5 درجه ی سانتی گراد، باعث افزایش سرعت جوانه زنی شد. همچنین در مطالعاتی که بر روی تکثیر از طریق بذر انجام گرفت، جوانه زنی بسیار خوب بذور (تقریبا 85 درصد) مشاهده شد. اما گیاهچه های حاصل از بذر از استقرار خوبی برخوردار نبودند، به طوریکه فرآیند انتقال آن ها موفقیت آمیز نبود.

بررسی تاثیر تراکم و روش کاشت بر برخی خصوصیات کمی و کیفی کدوی پوست کاغذی (cucurbita pepo l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  مهناز بهلگردی   حسین آروئی

کدوی پوست کاغذی (cucurbita pepo l.) یکی از گیاهان دارویی ارزشمند در صنایع داروسازی اکثر کشورهای توسعه یافته است که از 2000 سال قبل از میلاد مسیح در پرو زراعت می گردید و به طور قطع موطن اصلی آن آمریکای جنوبی می باشد (واگنر، 2000). جهت بررسی تاثیر تراکم و روش کاشت بر خصوصیات رویشی و زایشی کدوی پوست کاغذی، آزمایش فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار با فاصله بین ردیف 2 متر، فواصل روی ردیف (50، 40 و 30 سانتی متر) و کشت به صورت دوطرفه اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح تراکم کاشت (2، 5/2 و 3/3 گیاه در متر مربع) و دو روش کاشت (کشت نشایی و کشت مستقیم بذر) بودند. کاشت مستقیم بذر در زمین اصلی در اواخر اردیبهشت ماه (25 اردیبهشت) انجام شد. در کشت نشایی 2 تا 4 هفته قبل از نشاء کاری، اقدام به تهیه نشاء در گلدان های کوچک گردید. نشاء ها سه هفته بعد از کاشت بذر، در مرحله چهار برگی همزمان با کشت مستقیم بذور (25 اردیبهشت) به زمین اصلی انتقال و در سیستم جوی-پشته با سه تراکم فوق الذکر، کشت شدند. بوته ها در سه مرحله گلدهی، میوه دهی و رسیدگی کامل میوه ها مورد نمونه برداری قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که از نظر رشد و گسترش بوته ها، تیمار تراکم کاشت 2 گیاه در متر مربع (فاصله کاشت 50 سانتی متر) اختلاف معنی داری در تعداد گره، تعداد برگ، تعداد ساقه فرعی و طول بوته با سایر تیمارهای تراکم داشت و روش کاشت نیز بر رشد گیاه موثر بود، به طوریکه بیشترین تعداد ساقه فرعی و تعداد گره مربوط به روش کاشت نشا بود. اثر متقابل تیمارهای تراکم و روش کاشت بر روی درصد روغن دانه ها تاثیر معنی دار داشت و روش کاشت نشا با تراکم کاشت 2 گیاه در متر مربع بالاترین درصد روغن را به خود اختصاص داد. اثر ساده تیمار تراکم و روش کاشت بر عملکرد بذر و عملکرد روغن نیز معنی دار بود و عملکرد بذر و روغن در روش نشایی و تراکم 3/3 گیاه در متر مربع بالاترین بودند.

بررسی اثر قارچ میکوریزا و ورمی کمپوست بر خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه مرزه تابستانه (satureja hortensis l.) تحت شرایط تنش شوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  عقیل رستم پور کاریزکی   حسین نعمتی

به منظور بررسی تأثیر کودهای زیستی ورمیکمپوست و قارچ میکوریزا آربوسکولار بر خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه مرزه تابستانه تحت شرایط تنش شوری، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه ی طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار به مرحله ی اجرا درآمد. عامل اول ورمی کمپوست در دو سطح 0 و 20% وزن بستر، عامل دوم قارچ وزیکولار آربوسکولار میکوریزا (vam) گونه ی glomus musseae در دو سطح تلقیح با قارچ میکوریزا (50 گرم مایه تلقیح در هر گلدان) و سطح دوم عدم تلقیح و عامل سوم شوری در 4 سطح (0، 30، 60 و 90 میلی مولار) بود. نتایج نشان داد ورمی کمپوست سبب افزایش معنیدار تمام پارامترهای رویشی به جز نسبت وزن خشک شاخساره به ریشه گردید. ورمی کمپوست همچنین سبب افزایش معنی دار کلروفیل a، rwc، پتاسیم و کاهش معنی دار نشت الکترولیت، میزان پرولین، نسبت سدیم به پتاسیم و کاروتنوئید گردید. قارچ میکوریزا سبب افزایش معنی دار طول ریشه، تعداد برگ، وزن خشک ریشه، وزن تر شاخساره، کلروفیل a و کاهش معنی دار در مقاومت روزنه ای، میزان قند ، کاروتنوئید و میزان سدیم شد. اثر متقابل ورمی کمپوست و قارچ میکوریزا سبب افزایش معنیدار وزن خشک ریشه، تعداد برگ و کاهش معنی دار مقاومت روزنه ای و میزان کاروتنوئید و نسبت سدیم به پتاسیم شد. درنهایت هم ورمی کمپوست و هم قارچ میکوریزا سبب افزایش برخی از پارامترهای مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی مورد مطالعه در گیاه مرزه گردید، ولی این تأثیر در ورمی کمپوست از قارچ میکوریزا بسیار قابل توجه تر بود.

بررسی برخی صفات کمی وکیفی گیاه دارویی ماریتیغال (silybum marianum.l) درپاسخ به کودهای آلی و بیولوژیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  خیراله بابایی   حسین آروئی

امروزه برای داشتن یک سیستم کشاورزی پایدار، استفاده از نهاده هایی که جنبه های اکولوژیکی سیستم را بهبود بخشند و مخا¬طرات محیطی را کاهش دهند ضروری به نظر می رسد . در این راستا به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کودهای دامی و کود بیولوژیکی نیتروکسین بر روی برخی خصوصیات رویشی، زایشی و عملکرد گیاه دارویی ماریتیغال، آزمایشی در سال زراعی 92-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با سه تکرار و هفت تیمار اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل شاهد(بدون استفاده از کود)،کود مرغی به ترتیب به میزان 15و 5/7 تن در هکتار، کود گاوی به ترتیب به میزان 30 و 15 تن در هکتار، کود مرغی و گا¬وی به صورت تلفیقی به ترتیب 5/7 و 15 تن در هکتار و کود بیولوژیکی نیتروکسین بودند. در این تحقیق صفاتی از جمله ارتفاع گیاه، ارتفاع ساقه گل دهنده، قطر کپیتول، تعداد کاپیتول های اصلی، تعداد کاپیتول های فرعی ، تعداد کاپیتول کل، تعداد دانه، طول دانه، عرض دانه، وزن هزار دانه، درصد روغن، عملکرد دانه در هکتار، عملکرد روغن در هکتار و ترکیبات روغن اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که مصرف سطوح مختلف کود های دامی و مخلوطی از آنها در خاک باعث معنی دار شدن برخی صفات نام برده شده است. بیشترین تعداد بذ ر درکپیتول، ارتفاع بوته، ارتفاع ساقه گلدهنده، طول بذر، قطر کپیتول و عملکرد در هکتار مربوط به تیمار کود گاوی 30 تن در هکتار، بود .بقیه صفات ذکر شده هم تفاوت معنی داری باهم نداشتند . کاربرد کود بیولوژیکی نیتروکسین تنها بر روی تعداد دا¬نه و وزن هزاردانه تاثیر معنی داری نسبت به شاهد دا¬شت. اما بروی سایر صفات تاثیر معنی داری نداشت

ارزیابی تنوع مورفولوژیکی، سیتوژنتیکی و فیتوشیمیایی برخی جمعیت های گیاه دارویی سنبل بیابانی پاره برگ eremostachys laciniata bunge.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  علیرضا هادی پور   مجید عزیزی

گیاه دارویی سنبل بیابانی پاره برگ از خانواده نعناع و از جنس eremostachys بوده و 15 گونه از آن در ایران رویش دارد که این تحقیق بر روی گونه e. laciniata انجام گرفت. ریشه این گیاه به صورت سنتی در درمان بیماری روماتیسمی و درد پا استفاده می شود. با توجه به جمع آوری بی رویه گیاه از منابع طبیعی و به منظور جلوگیری از انقراض گونه، تنوع ژنتیکی برخی از جمعیت های این گونه در محدوده پراکنش آن در ایران از نظر مورفولوژیکی، سیتوژنتیکی و فیتوشیمیایی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، در بهار سال های 1392 و 1393 طی مسافرت های متعدد به حدود 50 منطقه در استان های آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل با استفاده از فلورا ایرانیکا و اطلاعات محلی و منابع موجود به عنوان رویشگاه های طبیعی سنبل بیابانی پاره برگ، 15 منطقه شناسایی و از هر منطقه 10 نمونه گیاهی جمع آوری و پارامترهای مورفولوژیکی بر اساس کتب مرجع اندازه گیری شد. بذور جمع آوری شده این گیاه در ژرمیناتور کشت گردیده و پس از جوانه زدن، مطالعات سیتوژنتیکی روی آنها انجام گردید. سپس از ریشه جمعیت های جمع آوری شده جهت اندازه گیری مقادیر مواد موثره پلی فنل تام به روش فولین-سیکالتو و ایریدوئیدها به روش کروماتوگرافی گازی استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین صفات مورفولوژیکی نشان داد که تفاوت بین جمعیت ها در 27 صفت از 30 صفت مورد ارزیابی معنی دار است. همچنین بیشترین واریانس ژنتیکی مربوط به صفت های ارتفاع گیاه، عملکرد ریشه و طول ساقه بدون گل آذین بود. همچنین همبستگی مثبت و معنی داری بین اکثر صفات و عملکرد ریشه وجود داشت که نتیجه آن افزایش عملکرد دارویی گیاه بود. در تجزیه عاملی و تجزیه خوشه ای نیز جمعیت ها بر اساس پراکنش جغرافیایی دسته بندی گردیدند. به طور کلی در بررسی تنوع مورفولوژیکی سه جمعیت تیل، مرند و حیدرآباد در اکثر صفات دارای مقادیر بالاتر نسبت به بقیه جمعیت ها بود. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین صفات سیتوژنتیکی و کاریوتایپی هم وجود تنوع بین جمعیت های مختلف را اثبات نمود. گروه بندی جمعیت ها با نتایج سیتوژنتیکی با نتایج موفولوژیکی مطابقت داشت. در ارزیابی تنوع فیتوشیمیایی، با اندازه گیری مقدار فنل تام و کروماتوگرافی ایریدوئیدها مشخص گردید که بین تیپ های مختلف این گیاه تفاوت معنی داری از نظر عملکرد عصاره، مقدار پلی فنل ها و ایریدوئیدها وجود دارد. همچنین نتایج تجزیه خوشه ای نشان داد که جمعیت های تیل، مرند و ملک کیان قابلیت استفاده در برنامه های آتی را دارند. در بررسی تجزیه خوشه ای کلیه صفات، نتیجه کلی نشان داد که در بررسی تنوع از دیدگاه های موفولوژیکی، سیتوژنتیکی و شیمیایی، جمعیت های مختلف حائز شرایط خوبی جهت استفاده در برنامه های اهلی سازی و اصلاحی بودند ولی در کل، جمعیت های تیل و مرند در اکثر صفات دارای مقادیر بالایی بوده و می تواند در برنامه های اصلاحی و تولیدی مورد استفاده قرار گیرد.

بررسی سازگاری، خصوصیات مورفولوژیکی و بیوشیمیایی برخی از اکوتیپ های نعناع در شرایط آب و هوایی مشهد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  سید مرتضی جباری فر   حسین آروئی

بررسی سازگاری، خصوصیات مورفولوژیکی و بیوشیمیایی اکوتیپ های مختلف نعناع در شرایط اقلیمی مشهد آزمایشی بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی، شامل 33 تیمار و 3 تکرار و در مجموع 99 واحد آزمایشی، انجام شد. جمع آوری گونه ها از مناطق مختلف ایران که عمدتاً مربوط به استان های خراسان رضوی، اصفهان، فارس و مازندران می باشد.در نهایت معرفی بهترین گونه ها از نظر خصوصیات مختلف و مناسب برای شرایط آب و هوایی مشهد.

مقایسه و بررسی تاثیر اسانس تعدادی از گیاهان داروئی بر ماندگاری، عدم جوانه زنی و برخی صفات کمی و کیفی سیب زمینی رقم agria
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  میترا جاودانی اصله   حسین آروئی

اسانس ها به عنوان ترکیبات پیچیده در قسمت های مختلف گیاهان تولید شده و وظایف مختلفی را به عهده دارند. به منظور بررسی تاثیر ترکیبات طبیعی در مهار جوانه زنی غده های سیب زمینی و امکان جایگزینی این ترکیبات با مواد شیمیایی در شرایط انبار پژوهشی بصورت فاکتوریل درقالب طرح کاملاًتصادفی در3تکرار انجام گرفت، تیمارها شامل اسانس 7 نوع گیاه داروئی (آویشن شیرازzataria multiflora l.) )، نعناع فلفلی (mentha piperita l.)، رازیانه (foeniculum vulgare l.)، مرزه (satureja hortensis l.)، میخک(eugenia caryophylium l.) ، اسطوخودوسlavandula officinalis l.) )، زیره سیاه (bunium persicum l.)) هر کدام در 4 غلظت مختلف ( 0، 150، 300، 450 میکرولیتربرلیتر ) به صورت تدخینی بر روی غده های سیب زمینی اعمال شدند. غده های سیب زمینی به مدت6ماه تحت شرایط دمایی 8 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. دراین پژوهش قبل و پس از جوانه زنی غده ها صفات کمی و کیفی نظیروزن حجمی، وزن جرمی، ماده خشک، میزان پتاسیم، ازت، پروتئین، نشاسته و قند کل موردبررسی قرارگرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که غده های تیمار شده با اسانس های نعناع فلفلی و رازیانه در غلظت 300 میکرولیتر بر لیتر دارای بهترین تاثیر در مهار جوانه زنی غده ها بودند. همچنین تیمار اسانس زیره سیاه در مهار جوانه زنی غده ها کمترین تاثیر را داشت. بنابراین، نتایج نشان داد که اسانس ها دارای اثرات قوی در مهار جوانه زنی و باعث حفظ صفات کیفی و ماندگاری سیب زمینی در شرایط پس از برداشت می شوند. کلمات کلیدی:انبارمانی،کاهش وزن،کیفیت غده های سیب زمینی، مهارکننده های طبیعی