نام پژوهشگر: رضا راه چمنی

بررسی اثرات سطوح مختلف کربوهیدرات فیبری و غئر فیبری برقابلیت هضم مواد مغذی و ph مایع شکمبه و متابولیت های خونی در گوسفند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1392
  جواد رضایی   رضا راه چمنی

به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف کربوهیدرات های فیبری و غیرفیبری بر قابلیت هضم مواد مغذی و همبستگی آن با اسیدیته مایع شکمبه و متابولیت های خونی (گلوکز و نیتروژن اوره ای) 3 راس گوسفند نر نژاد دالاق دارای فیستولای شکمبه ای با میانگین وزنی 5/2 ± 50 کیلوگرم در گوسفند داری دانشگاه گنبد کاووس مورد استفاده قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از سه جیره کاملا مخلـوط دارای سه سطـح به ترتیب کربوهیدرات های فیـبری و غیـرفیبری : 1) 0/52 و 4/27 درصد، 2) 4/48 و 2/32 3) 5/44 و 37 درصد مورد مقایسه قرار گرفت. آزمایش در سه دوره هر دوره شامل 10 روز دوره عادت پذیری 5 روز به منظور تعیین مصرف خوراک و قابلیت هضم مواد مغذی و نمونه گیری از مایع شکمبه به منظور تعیین اسیدیته مایع شکمبه بود. در آخر هر دوره از ورید وداج در 4 ساعت بعد از خوراک دادن خون گیری و phمایعات شکمبه در ساعات 5/0، 5/4، 6، 9 بعد از تغذیه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح کربوهیدرات های غیر فیبری ph مایع شکمبه در مقایسه با تیمار اول کمتر بود. با افزایش الیاف نامحلول در شوینده خنثی مقدار اسیدیته مایع شکمبه افزایش پیدا کرد. غلظت گلوکز خون در تیمار اول پائین ترین مقدار (33/36 درصد) و در تیمار 3 بالاترین مقدار (33/47) درصد بود. با افزایش کربوهیدرات های غیر فیبری مقدار ph شکمبه کاهش یافت و در نتیجه تفاوت معنی داری در بین قابلیت هضم الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و پروتئین خام وجود نداشت (05/0p<) ولی قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و الیاف نامحلول در شوینده خنثی به طور معنی داری تحت تاثیر تیمارها قرار گرفت (05/0p>). قابلیت هضم الیاف نامحلول در شوینده خنثی متعاقب کاهش فیبر بطور معنی داری افزایش یافت.

بررسی عملکرد کلنی های زنبور عسل در مزارع زعفران استان خراسان رضوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1392
  ابوذر امان   غلامحسین طهماسبی

کشور ایران به علت دارا بودن آب و هوای نیمه خشک در پرورش زنبورعسلپس ازاتمام گل مزارع دشت در شهریورو کاهش دما شاهد افت جمعیت کلنی شده در نتیجه موجب عدم گذراندن موفق زمستان کلنی های زنبور عسل می شود. در این راستا از گیاه استراتژیک زعفران و منابع شهد و گرده این گیاه می توان استفاده نمود. گیاه زعفران دارای نام عمومی saffron و نام علمی crocussativus می باشد. ویژگی مهم گیاه زعفران پیدایش گل قبل از اندام رویشی و زمان گلدهی در پاییز می باشد. در این تحقیق تلاش شد عملکرد کلنی ها در زمانی پس از ییلاق و در پاییز با انتقال به مزارع زعفران مورد بررسی قرار گیرند. بازدهی کلنی ها در بررسی مکان سنجی مراتع ومزارع قابل استفاده در استان خراسان رضوی در صفات تولید عسل، گرده، افزایش جمعیت نوزادان ، بالغین و زمستان گذرانی با توجه بهعدم وجود گلهای دیگر هم زمان با گلدهی گیاه صورت پذیرفت. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار و ده تکرار که شامل :1- کوهستان 2- یونجه و صیفی جات و تیمار3و 4 که بخشی از تیمار های 1و 2 بودند و به مزارع زعفران منتقل شدند. آزمایش نشان داد که تولید عسل کلنی ها به ترتیب میانگین تولید 1670 ،5240 ،3010، 5380و تولید گرده نیز 1،82 ،108، 8/215 گرم و پرورش نوزاد 1، 4/2 ، 4/2، 2/2قاب و پرورش بالغین 5/1- ،1 ، 6/1، 5/1- قاب و زمستان گذرانی 85 ، 33 ، 74 ، 18 درصد اختلاف داده هادر سطح 5% معنی دار بودند (0.5/0 >.(p بطور کلی می توان نتیجه گرفت که گیاه زعفران از نظر اقتصادی جهت تولید محصولات مناسب، ولی به دلیل فعالیت و ملاقات زیاد گل و دریافت مواد خاص شاهد کاهش جمعیت بالغین کلنی ها در نتیجه باعث عدم گذراندن موفق زمستان می شود. کلمات کلیدی: زنبور عسل، زعفران ، ، عسل، گرده،جمعیت نوزاد و بالیغن

اثر سطوح مختلف دانه گندم و مولتی آنزیم تجاری کمین بر عملکرد جوجه‏های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1393
  مهران مصطفی پور   شهریار مقصودلو

آزمایشی به منظور بررسی اثر سطوح مختلف دانه گندم و آنزیم چندگانه تجاری بر عملکرد جوجه‏های گوشتی با تعداد 360 قطعه جوجه ‏گوشتی سویه کاب500 به صورت یک آزمایش فاکتوریل 4×3 در قالب طرح‏ کاملاً تصادفی با 36 واحد آزمایشی (12 تیمار با 3 تکرار و 10 قطعه در هر تکرار) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار سطح مختلف گندم (سطح صفر، 15، 30 و 45 درصد) × سه سطح مختلف آنزیم چندگانه تجاری (صفر، 125 میلی گرم در کیلوگرم جیره و 250 میلی گرم در کیلو گرم جیره) بودند. نتایج آزمایش نشان داد که اثرات متقابل سطوح مختلف گندم و آنزیم بر مصرف خوراک در سنین مختلف معنی دار بود(0/05> p). بطوریکه کمترین و بیش ترین مصرف خوراک در سن 42-1 روزگی مربوط به سطوح صفر و 45 درصد گندم بدون آنزیم و سطح صفر درصد گندم همراه با آنزیم در سطح توصیه شده(250 میلی گرم در کیلوگرم خوراک) بود (0/05> p). اثر سطوح مختلف گندم بر وزن زنده در دوره رشد و کل دوره تفاوت معنی‏داری نشان داد(0/05> p). بطوریکه کاهش وزن بدن سطح 45 درصد گندم نسبت به سطوح صفر و 15 درصد گندم معنی دار بود (0/05> p). اثرات اصلی و متقابل بین تیمارها بر ضریب تبدیل غذایی در کل دوره معنی دار شد (0/05> p). بطوریکه در سن 42-1 روزگی افزودن آنزیم در مقدار توصیه تجاری در جیره های دارای گندم توانست به طور معنی دار ضریب تبدیل خوراک را بهبود بخشد.اثرات متقابل بین تیمارها بر بازده لاشه و راندمان گوشت سینه تفاوت معنی‏داری نشان داد (0/05> p). ولی بر راندمان گوشت ران و درصد چربی محوطه شکمی اثر معنی‏داری نداشت (0/05> p). اثرات متقابل بین تیمارها بر شاخص تولید در سن 28 روزگی معنی‏دار بود ولی در سنین 35 و 42 روزگی اثرات اصلی تفاوت معنی داری را نشان دادند. به طوری که با کاهش سطح گندم و افزایش سطح آنزیم شاخص تولید افزایش یافت (0/05> p). اثرات متفابل بین تیمارها بر هزینه خوراک به اضافه وزن در سن 42-1 روزگی معنی‏دار بود (0/05> p). به طوری که بیش ترین و کمترین هزینه خوراک به اضافه وزن به ترتیب مربوط به تیمار 30 درصد گندم بدون آنزیم و تیمار 45 درصد گندم همراه با آنزیم در سطح توصیه شده بود (0/05> p). اثر سطوح مختلف گندم و آنزیم تجاری بر بازده ناخالص اقتصادی در سن 42 روزگی معنی دار بود به طوری که بیش ترین بازده ناخالص اقتصادی مربوط به سطح 15 درصد گندم و آنزیم در حد توصیه تجاری بود. اثر سطوح مختلف گندم و آنزیم بر ویسکوزیته محتویات دستگاه گوارش و نیز نیتروژن و رطوبت فضولات معنی دار نبود(0/05> p). اثرات بین تیمارها بر تعداد گلبول های قرمز و سفید و هموگلوبین خون معنی دار نشد (0/05> p)، امااثرات اصلی و متقابل بین تیمارها بر هماتوکریت خون تفاوت معنی داری را نشان داد (0/05> p). بطوریکه تیمار 15 درصد گندم بدون آنزیم باعث کمترین هماتوکریت در خون جوجه های گوشتی شد. بطورکلی نتایج تحقیق حاضر نشان داد افزودن گندم تا 15درصد جیره همراه با آنزیم در سطح توصیه شده بیش ترین عملکرد تولیدی و اقتصادی را ایجاد نمود. استفاده از سطح گندم تا 45 درصد جیره بدون مکمل آنزیم تجاری باعث ایجاد کمترین شاخص تولید و بازده ناخالص اقتصادی در پرورش جوجه های گوشتی گردید.

اثر تزریق عضلانی ویتامین های a و eبر انتقال غیرفعال ایمیونوگلوبولین ها، پارامتر های خون شناختی، عملکرد و شاخص های سلامت گوساله ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  محبوبه مرادیان   ابراهیم بنی حسن

چکیده این آزمایش به منظور بررسی اثر تزریق عضلانی ویتامین های a و e برانتقال غیر فعال ایمیونوگلوبولین ها، پارامتر های خون شناسی، عملکرد و شاخص های سلامت گوساله ها با تعداد 12 راس گوساله تازه متولد شده نژاد هولشتاین در قالب طرح کاملا تصادفی و اندازه گیری های تکرار شده با 4 تیمار انجام شد. تیمار های آزمایشی شامل شاهد: با تزریق محلول نرمال سالین 9/0 درصد به میزان 14درصد وزن بدن، تیمار با تزریق 200000 واحد بین المللی ویتامین a، تیمار با تزریق 300 واحد بین المللی ویتامین e، تیمار با تزریق توام 200000 واحد بین المللی ویتامین a و 300 واحد بین المللی ویتامین e داخل عضله پشت ران بلافاصله بعد از تولد انجام شد. به گوساله ها به مدت سه روز به مقدار کافی آغوز خورانده شد و شیر و استارتر تا از شیر گیری خورانده شد. اندازه گیری شاخص های اسکلتی گوساله ها هر دوهفته یک بار و نمونه گیری از خون قبل از تزریق، 3، 14 و 28 روز پس از تزریق انجام گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که تزریق ویتامین e اثر معنی داری روی آنزیم کراتین کیناز خون و طول بدن و تزریق توام دو ویتامین a و e اثر معنی داری روی پروتئین کل 14 روزگی، پلاکت خون، مصرف خوراک روزانه و ضریب تبدیل غذایی نسبت به تیمار شاهد داشت (p<0.05). هر سه تیمار نسبت به تیمار شاهد اثر معنی داری روی فاصله دو استخوان پین داشتند (p<0.05). اما تزریق ویتامین های a و e و تزریق توام روی میزان هماتوکریت، گلبول های قرمز، mcv، mch ، mchc، گلبول های سفید و انواع آن، دور سینه، فاصله دو استخوان هیپ، فاصله دو استخوان هیپ و پین، قد از جدوگاه، قد از کپل، نمره مدفوع، وزن و تغییرات وزن بدن، مصرف خوراک هفتگی و افزایش وزن روزانه اثر معنی داری نداشت (p>0.05). از نظر میزان آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز و هموگلوبین خون بین تیمار های آزمایشی با تیمار شاهد اختلاف معنی داری وجود نداشت (p>0.05)، اما میزان آنزیم آسپارتات آمینو ترانسفراز تیمار دریافت کننده ویتامین a با تیمار های دریافت کننده تزریق توام و دریافت کننده ویتامین e تفاوت معنی دار بود (p<0.05) و از نظر میزان هموگلوبین بین تیمار دریافت کننده تزریق ویتامین a با تیمار دریافت کننده تزریق توام ویتامین veو a اختلاف معنی دار بود(p<0.05) . در مجموع، ویتامین e می تواند باعث افزایش رشد گوساله شده و در مقایسه با ویتامین a در بالا بردن ایمنی و کاهش بیماری های عضلانی و کم خونی مفیدتر باشد.

اثرات افزودن اسانس شوید و نعناع بر روی پارامترهای تخمیر شکمبه ای ، متابولیت های خونی و عملکرد بره های نر در حال رشد نژاد کردی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1393
  علی توحیدی   جواد بیات کوهسار

این مطالعه به منظور بررسی اثرات افزودن اسانس شوید و نعناع بر روی پارامترهای تخمیر شکمبه ای ، متابولیت های خونی و عملکرد بره های نردر حال رشد نژاد¬کردی انجام شد. در این آزمایش از30 رأس بره نر نژاد¬ کردی با میانگین وزنی 44/21 کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی به مدت 9 هفته استفاده شد . جیره پایه که شامل : سبوس گندم ، یونجه خشک ، جو و کاه گندم بود که در 3 وعده صبح ، ظهر و عصر در اختیار بره ها قرار گرفت . تیمارهای آزمایشی شامل : 1) جیره پایه بدون مکمل (شاهد)، 2) جیره پایه حاوی سطح 025/0 درصد بر اساس ماده خشک اسانس نعناع، 3) جیره پایه حاوی سطح 025/0 درصد بر اساس ماده خشک اسانس شوید بود. نتایج نشان داد که بین تیمارهای آزمایشی از نظر مصرف خوراک اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0< p )؛ به ¬طوری که تیمارهای دارای اسانس مصرف خوراک بالاتری داشتند. افزودن اسانس تأثیری بر وزن بدن در طول دوره آزمایش نداشت (05/0< p). به¬طور¬کلی، نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که افزودن اسانس تأثیر قابل ملاحظه ای بر مصرف خوراک و شاخص های رشد اسکلتی ندارد. همچنین غلظت گلوکز خون به طور معنی داری تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت (05/0p >)؛ هر چند غلظت گلوکز خون در تیمار دارای اسانس شوید پایین تر از سایر تیمار ها بود. به¬طور¬کلی، نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که افزودن اسانس تأثیر قابل ملاحظه ای بر متابولیت های خونی نداشت.

اثر ویتامین e و سلنیوم تزریقی بر جذب ایمونوگلبولین های آغوز، برخی متابولیت های خونی، عملکرد و شاخص های رشد گوساله ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  حلیمه ساسانی   رضا راه چمنی

این مطالعه به منظور بررسی اثر ویتامین e و سلنیوم تزریقی بر جذب ایمونوگلبولین¬های آغوز، برخی متابولیت های خونی، عملکرد و شاخص های رشد گوساله ها انجام شد. در این پژوهش تعداد 15 رأس گوساله ماده هولشتاین با میانگین وزن تولد 8/6± 55/39 کیلوگرم بلافاصله بعد از تولد به-طور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. تیمار 1 (شاهد) : تزریق عضلانی14/0 میلی¬لیتر نرمال سالین به ازای هر کیلو¬گرم وزن بدن قبل از خوردن آغوز، تیمار 2 و 3 به ترتیب تزریق عضلانی 07/0 یا 14/0 میلی¬لیتر سلنوفرول (هر میلی¬لیتر حاوی 5/0 میلی¬گرم سلنیوم به شکل سدیم سلنیت و 50 میلی¬گرم ویتامین e) به ازای هر کیلو¬گرم وزن بدن بعد از تولد و قبل از خوردن آغوز. نمونه¬گیری خون بلافاصله بعد از تولد (قبل از خوردن آغوز) و در روزهای3، 14 و 28 از ورید وداج صورت گرفت. غلظت ایمونوگلبولین g (igg) سرم خون با روش الایزا اندازه¬گیری شد. وزن و شاخص-های اسکلتی رشد در زمان تولد و هر هفته تا سن 4 هفتگی اندازه¬گیری شد. ضریب روانی مدفوع به-صورت روزانه بررسی شد. میانگین میزان گلبول¬های سفید و قرمز، هماتوکریت، حجم متوسط گلبولی، هموگلوبین متوسط سلولی، غلظت هموگلوبین متوسط سلولی، هموگلوبین، توتال پروتئین، روزهای درمانی و شاخص¬های اسکلتی رشد بین تیمارها تفاوت معنی¬دار نداشت (05/0<p). میزان آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز در گروه شاهد نسبت به تیمار 3 در 14 روزگی به¬طور معنی¬داری بالاتر بود. میانگین ضریب روانی مدفوع در گروه شاهد نسبت به گروه دریافت¬کننده مکمل به¬طور معنی¬داری بالاتر بود (05/0>p). افزایش وزن هفتگی در تیمار 3 نسبت به تیمار شاهد در هفته سوم به¬طور معنی¬داری بالاتر بود. نتایج حاصل از شمارش افتراقی گلبول¬های سفید در تحقیق نشان داد تعداد نوتروفیل¬ها در 14 روزگی به¬طور معنی¬داری در گروه شاهد نسبت به تیمار 2 پایین¬تر بود (05/0>p). براساس نتایج بدست آمده از این تحقیق می¬توان اظهار داشت که تزریق e سلنیوم در روز تولد گوساله¬ها تأثیر معنی¬داری بر جذب igg آغوز نداشت.