نام پژوهشگر: مریم انتظام

شناسایی و بررسی شاخص های معنا در شکل دهی به مکان های پایدار شهری (در مطالعه ی تطبیقی میدان نقش جهان و هورتون پلازا)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1392
  مریم انتظام   وحید شالی امینی

امروزه بسیاری از محیط های طراحی شده که هزینه های اجرا و نگهداری فراوانی را به نهادهای اجرایی تحمیل می کنند، توانایی جذب طیف وسیعی از افراد با سلایق و علایق گوناگون را ندارند. این در حالی است که میدان نقش جهان اصفهان که از بارزترین نمونه های شکل گرفته بر اساس قواعد و مفاهیم شهرسازی و معماری مکتب اصفهان است، از اقبال عمومی فراوانی برخوردار بوده است و با وجود گذشت چهار قرن از ساخت آن، مکانی واجد هویت ویژه به حساب می آید، به نحوی که نه تنها میراث ملت ایران، بلکه به عنوان میراث جهانی معرفی شده است. با توجه به این که خلق مکان های شهری موفق که در طول زمان اعتبار خود را حفظ نموده و به نحوی قادر به بازتولید خود باشند نیز، در دستور کار طراحان شهری و سیاستگزاران قرار دارد، با بررسی اصولی که منجر به خلق یکی از پایدارترین و موفق ترین مکان های شهری ایرانی شده است و به روز نمودن آنها، می توان امکان پایداری مکان های شهری و در نتیجه موفقیت فزاینده ی آنها را فراهم نمود. در پژوهش حاضر، مولفه های مکتب شهرسازی اصفهان و پدیدارشناسی مکان از منظر نوربرگ-شولتز مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته و وجوه اشتراک و افتراق آنها تعیین شده است. پرسش های مرتبط با مولفه ها در میدان نقش جهان و هورتون پلازا ارائه شده و نتایج حاصل از آن، شباهت ها و تفاوت های این دو مکان را مشخص نمود. با استفاده از یافته های پژوهش، پس از بازتعریف میدان نقش جهان از منظر نوربرگ-شولتز، تفاوت ماهوی معنای مکان های نامبرده، ارائه شد. در مرحله ی بعد، ویژگی ها و اصولی که میدان نقش جهان را تاکنون ماندگار نگاه داشته است، مشخص و به ? گروه تقسیم شد؛ ویژگی های غیرکالبدی مرتبط با میدان، کیفیت بی نام، ویژگی های غیرکالبدی مرتبط با سازندگان میدان، ویژگی های کالبدی میدان و ویژگی های فعالیتی. در بازشناسی و احیای مکتب شهرسازی اصفهان سه دسته اصول و قواعد را ارائه شد: نخست قواعدی که صرفا جنبه های مفهومی و معنوی این مکتب را در بردارند و بازتابی از جهان بینی، فلسفه و عرفان ایرانی-اسلامی بوده و مکان ها به نوعی در راستای احراز چنین اهدافی طراحی می-شوند؛ «وحدت گرایی»، «استمرار و پایداری در زمان»، «تداوم» و ... در این دسته بندی جای دارند. دوم، اصولی همچون «پیچیدگی»، «قلمروزایی»، «تجمع»، «ترکیب و استقرار»، «فراهم نمودن امکان جهت گیری» و ... را می توان نام برد که با احیای اصول این مکتب می توانند علاوه بر این که به صورت ضوابطی برای طراحی مورد استفاده قرار می گیرند، از منظر کیفی نیز همراه با مفاهیم گروه نخست، خلق مکان های شهری پایدار (از بُعد کالبدی و معنایی) را امکان پذیر سازند. «سیالیّت» و «سادگی» را نیز می توان به عنوان ویژگی هایی برشمرد که می توان در برنامه ریزی کاربری ها و طراحی مناسب کالبد به آنها دست یافت.