نام پژوهشگر: طاهره پورشیخ آهندانی

بررسی تأثیر قابلیت نوآوری کسب و کار بر ارتباط بین مدیریت کیفیت جامع و نوآوری محصول
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  طاهره پورشیخ آهندانی   رضا اسماعیل پور

امروزه، پیچیدگی فزاینده، تغییر و تحول دائمی، روند رو به رشد تکنولوژی و رقابت فشرده از جمله ویژگیهای محیطهای رقابتی است. چالش های رقابتی جدید متقاضی آن است که شرکت ها محیط رقابتی خود را درک کنند. مدیریت کیفیت جامع یک فلسفه مدیریتی است که شرکت¬ها را به تمرکز روی انبوهی از عملیات سازمانی هدایت می کند و به یک درک گسترده تر از محتوای رقابتی کسب¬و¬کار رهنمون می¬سازد. افزون بر این، با شکل گیری محیط های رقابتی، تنها سازمان هایی می توانند به فعالیت خود ادامه دهند که عملکرد خود را در قابلیت های مهم سازمانی همچون نوآوری تقویت کنند. مطالعات بسیاری نیز نشان داده است که؛ تنها سازمان هایی می توانند در این محیط های رقابتی فعالیت کنند که توانایی تقویت عملکردهای با ابعاد و ساختارهای چند بعدی و پیچیده، در مقوله های کیفیت و نوآوری را داشته باشند. از این رو، این پژوهش به بررسی رابطه بین مدیریت کیفیت جامع و نوآوری ـ نوآوری محصول ـ می¬پردازد و بر اساس پیروی از دیدگاه منبع محور و قابلیت پویا، به سنجش نقش قابلیت نوآوری کسب و کار بر این ارتباط می پردازد. لازم به ذکر است که دیدگاه قابلیت پویا اشاره به «جهت گیری رفتاری پایدار سازمان در یکپارچه سازی، صورت بندی مجدد، تجدید و بازسازی منابع و قابلیت های خود و از همه مهم تر بهبود و نوسازی قابلیت های مرکزی در پاسخ به محیط متغیر برای نائل شدن به برتری رقابتی پایدار» دارد. داده¬های این تحقیق از میان شرکت¬های مواد غذایی استان گیلان که جمعاً شامل 190 نمونه از اعضای مدیران ـ مدیریت عالی، بازرگانی و فروش، تدارکات و خرید، کیفیت و تولید ـ می¬باشد که به وسیله پرسشنامه جمع آوری شده است. برای سنجش فرضیات تحقیق، از آزمون همبستگی و جهت تأیید و برازش مدل مربوطه از مدل¬سازی معادله ساختاری استفاده گردیده است. نتایج از فرضیه های مطرح شده حمایت نموده است. اثبات نقش میانجی قابلیت نوآوری کسب و کار به این معناست که مدیریت کیفیت جامع از طریق تأثیر مثبت و مستقیمی که بر قابلیت نوآوری کسب و کار دارد موجب بهبود و ارتقای نوآوری محصول خواهد شد.