نام پژوهشگر: حلیمه احمد یوسفی

بررسی نقوش سفالینه های برجای مانده از تمدن هلیل رود (جیرفت)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1392
  حلیمه احمد یوسفی   هایده صیرفی

چکیده : آثار نو یافته ی تمدن جیرفت (حاشیه هلیل¬رود) که موجب شگفتی جهانیان شده استاز جنبه¬های گوناگونی حائز اهمیت است. این آثار از تاریخ بسیار طولانی برخوردار است و مطالعات صورت گرفته بر روی این آثار موجب شده که محققین، تاریخ شکل گیری این آثار را قدیمی¬تر از اولین تمدن جهان یعنی "بین¬النهرین" بدانند و حتی این فرضیه را ارائه دهند که شکل¬گیری اولین تمدن جهان نیز در این منطقه بوده است. در این تحقیق سعی بر این است که با بررسی نقوش این آثار هم به لحاظ شناخت و آنالیز نقشمایه¬ها و هم به لحاظ محتوای نمادین آن ها، رابطه ای میان اسطوره ای بودن انها با اسطوره های ایرانی که دارای. مار، این جانور خزنده از ادوار پیش از تاریخ، به طور گسترده ای مورد پرستش بود و یکی از نمادهای دینی با مفاهیم وسیع و متنوع به شمار می رفت. از همان روزگاران نخستین نیز، به پرستش خورشید وابستگی داشت. به نظر می رسید که با پوست اندازی ادواری خود مانند خورشید، تجدید حیات می کند. بنابراین، نماد مرگ و تولد دوباره محسوب می شود. با این وجود، از آن جایی که مار وابسته به زمین بود، یک خدای زیرزمینی و دشمن خورشید-خدا به شمار می رفت. (هال، 1380، 93)در تمدن های بیش از تاریخ، مار ارتباط نزدیکی با باروری داشته است و بسیاری از الهگان با ماری پیچیده به دور بدن یا در دهان آن ها نشان داده شده است. تصویر این نماد بر صفحه ها، دروازه ها و ظروف نشان از تقدس مار در دین نیاکان ما دارد. به نظر می رسد در دوران تاریخی مار مفهومی اهریمنی برای ایرانیان یافته است. این تحقیق به لحاظ زمانی در دو بخش از تاریخ جای می گیرد: یکی محدوده زمانی مربوط به شکل¬گیری این آثار، و دوم، شرایط و محدوده زمانی سده¬ی اخیر در تطبیق داستان های بومی منطقه با این نقوش. شواهد تاریخی مبنی بر تعامل فرهنگی تمدن بین النهرین و اقوام ایران، اعتبار خواستگاه سومری حماسه گیل گمش را در معرض تردید قرار می دهد. گمانه های باستان شناختی، ادبی-نوشتاری و اساطیری موجود، احتمال انشعاب آن را از یک خاستگاه تاریخی دیگر تقویت می کند. مستنداتی دال بر وجود زیستگاه های تمدنی کهنتر در شرق بین النهرین، سابقه خط و کتابت در نزد اقوام پیش-عیلامی، کتیبه های مکشوفه از تپه یحیی، علاوه بر مشابهت های صوری و مضمونی آن با ظروف کلریت یا حکاکی های به جا مانده در کنار صندل، همگی نشان از وجود اسطوره ای نظیر گیل گمش-به مثابه رام کننده حیوانات-در نواحی هلیل رود (جیرفت) ایران دارند. بر این اساس، می توان گفت که حماسه شفاهی یاد شده، به حکم مراودت بینا فرهنگی پیش-عیلامیان با تمدن بین النهرین از سرچشمه های اساطیری خود در تمدن آرتا جدا گشته و بتدریج تبلوری مبالغه آمیز و مکتوب پیرامون شخصیت تاریخی یکی از پادشاهان سومر یافته است. هدف پژوهش : مواردی که نشان از اهمیت این موضوع دارد را می توان به صورت زیر خلاصه کرد : 1- تازگی موضوع با توجه به زمان کشف این آثار. 2- جمع¬آوری داستان های بومی و اعتقادات مردم این منطقه در تطبیق با نقوش کشف شده¬ای که ریشه در اساطیر و فرهنگ و اعتقادات مردم این منطقه دارد که هم به لحاظ فرهنگی و هم در شناساندن نقوش این منطقه اهمیت دارد. 3- شناساندن فرهنگ و تمدن غنی این منطقه و آثار کشف شده و بررسی آن ها با اسطوره او نمادها و نشانه. روش پژوهش: این تحقیق به چند صورت کتابخانه¬ای، مطالعات موزه¬ای و همچنین تحقیق میدانی می باشد. نتیجه گیری : با بررسی و مطالعات که در خصوص آثار یافت شده از تپه های باستانی ایران صورت گرفت . نقش مار در تمدن های باستانی هند، مصر ، یونان ، چین و ایران بوده نه یک وسیله بازی مردمان آن زمان بلکه نقش خدایی است که مورد ستایش و احترام بوده است . وجود آثار مشابه با این نقش ، نشان از اسطوره ای پنهان میان مردمان سرزمین باستانی ایران دارد. اما در دوران تاریخی است که مارها و الهگان ، تقدس خود را از دست می دهند و ما در این دوران با نقش منفی مار به عنوان نمادی از اهریمن رو به رو می شویم . از این دوران به بعد تنها با نقش منفی این نماد باستانی مواجه می شویم . در اثبات همبستگی میان الهه ها و مارها می توان به این نکته توجه کرد که در دیگر تمدن های باستانی که الهگان از تقدس برخوردار بودن به طور معمول مارها نیز از احترام برخوردار بودند. ارزیابی یافته های منطقه باستانی هلیل رود نشان می دهد که برخی از مهم ترین نقش مایه های اساطیری و مهرهای تمدن بین النهرین نظیر«رام کننده حیوانات» و« گیاه جاودانگی» که ملهم از روایات گیل گمش اند، دست کم هزار سال قبل از آن در تمدن جیرفت استفاده شده بود بعلاوه وجود مراودت مستند تجاری میان پادشاهان سومری و اراتای کهن-که به احتمال قریب به یقین همان جیرفت است-خود دلیل دیگری است بر پیشینه کهن تر تمدنی که از5000 ق. م در مناطق جنوب و جنوب غربی ایران وجود داشته است. گیل گمش بنا بر- همین شواهد-قطعاً میراثی تک فرهنگی و مختص سومریان نبوده بلکه حاصل تکوین و تکامل دست کم، اسطوره ای با خاستگاه ایرانی است که به مدد ذوق و قریحه ادبی کاهنان بین النهرینی به رشته تحریر در آمده است. گیل گمش هویت مکتوب خود را مدیون سومریان و هویت اعتقادی و اساطیری اش را مرهون باورهای ایرانی اراتاهاست. خاستگاه شناسی اسطوره مذکور سر آغاز رویکردی بنیادین بسوی شرق بین النهرین و پنداره نوین«جیرفت به مثابه مهد تمدن بشری» است.