نام پژوهشگر: فریده کوهرنگ بهشتی

تصور خدا در اندیشه فوئر باخ و نیچه؛ بررسی انتقادی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  فریده کوهرنگ بهشتی   علی کرباسی زاده

لودویگ فوئرباخ و فردریش نیچه از فیلسوفان آلمانی هستند که در قرن نوزدهم زیسته اند. هر دو در دوران جوانی یزدان شناسی آموخته و از همان ابتدا دلمشغول مسائل یزدان شناسی و در رأس آن، مساله خدا بوده اند. آن ها خود در ابتدا از معتقدان به مسیحیت بوده اند اما پس از مدتی از عقیده خود برگشته و به نقد دین، مسیحیت و خدا پرداخته اند. در بدو امر به نظر می رسد نگاه فوئرباخ و نیچه در مسائل انسان، دین و خدا بسیار به یکدیگر نزدیک است، اما با نگاهی عمیق تر درمی یابیم که در اساس و اهداف تفاوت های مهمی دارند. در باب دین هر دو دین گریزند و نه دین ستیز، اما در نیچه معنویتی مشاهده می شود که در فوئرباخ وجود ندارد. همچنین چون مسیحیت را درنظر گیریم نیچه برخلاف فوئرباخ، یک مسیحی ستیز واقعی است که حتی دیگر ادیان را در مقایسه با مسیحیت قابل ستایش می داند، در صورتی که فوئرباخ مسیحیت را برترین و کامل ترین دین در نظر می گیرد. در مورد مساله خدا نیز چنین است. هرچند هر دو می کوشند تا با مطرح کردن فرافکنی و خطا به عنوان خاستگاه های تصور خدا، ثابت کنند خدایی که افراد بدان قائلند، خدایی آفریده ذهن خود آن هاست، اما نیچه برخلاف فوئرباخ به این حد بسنده نمی کند و بی ارزشی تمام ارزش ها، و ایده های نوینِ اراده به قدرت و بازارزش گذاری ارزش ها را مطرح می کند. همچنین نیچه برخلاف فوئرباخ به هیچ وجه در طلب آن نیست که انسان را جانشین خدا کند و می توان گفت فوئرباخ در نظر وی در دسته واپسین انسان ها قرار می گیرد که نزد وی منفورترینند. همچنین هرچند نیچه خبر مرگ خدا را اعلام می کند، اما برخلاف بی خدایی فوئرباخ، بی خدایی او استعاری است و به هیچ وجه الحادی تعصب آمیز نیست. حتی از وجهی دیگر احوال بی قرار نیچه نشان از آن دارد که خوشحالی او از شنیدن خبر مرگ خدا، نه از روی اندیشه های الحادی، بلکه به سبب هموار شدن راه برای ساختن انسانی دیگر، و چه بسا خدایی نوین است.