نام پژوهشگر: فرشته سعید سرو بابایی

اثر تغذیه خاک روی فعالیت بیوکنترلی bacillus sp. در مهار پاخوره گندم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1392
  فرشته سعید سرو بابایی   سعید عباسی

پاخوره گندم با عامل gaeumannomyces graminis (sacc) von arx and olivier، یکی ازبیماری های مهم ریشه گندم در تمام نقاط جهان است. از روش های موثر در کنترل این بیماری، استفاده از عوامل هم ستیز و مدیریت تغذیه میزبان را می توان نام برد. در این پژوهش سعی بر این بود تا دو روش مرسوم و توصیه شده مدیریت تغذیه و مهار زیستی به صورت تلفیقی به کار برده شوند و اثر و تقابل آن ها در مهار بیماری پاخوره مورد ارزیابی قرار گیرد. ابتدا میزان فراهمی عناصر غذایی در خاک مورد ارزیابی، مورد بررسی قرار گرفت ومشخص شد که این خاک قلیایی و آهکی بوده و در عناصر آهن، مس و تا حدودی فسفر با کمبود مواجه است. بر اساس نتایج تجزیه خاک و بررسی منابع موجود، عناصر نیتروژن، فسفر، آهن، روی و مس در غلظت های مختلف مورد استفاده قرار گرفتند. از بین کلکسیون باکتری های هم ستیز نیز بر اساس غربال اولیه روی بیماری مذکور، سویه urb1 انتخاب شد. اثر ترکیبی عناصر غذایی و باکتری هم ستیز روی سه صفت رشدی طول اندام هوایی، وزن خشک ریشه و وزن خشک اندام هوایی و دو صفت بیماری زایی درصد آلودگی ریشه و پیشرفت علائم روی ساقه ارزیابی شد. عنصر نیتروژن در اولین سطح به کار رفته ی خود، درصد آلودگی ریشه را 35 درصد کاهش داد و پیشرفت علائم روی طوقه را به نصف رساند. در بیش تر موارد اثر این عنصر روی صفات رشدی گیاهان آلوده معنی دار نشد. در عدم حضور بیمارگر، نیتروژن نه تنها رشد را افزایش نداد بلکه در برخی موارد باعث کاهش آن شد. از میان عناصر مورد ارزیابی فسفر بیش ترین اثر را درمهار بیماری ایفا کرد. افزایش کود فسفره، به صورت خطی درصد آلودگی ریشه و پیشرفت علائم روی طوقه را کاهش می داد. باکتری این اثر را افزایش می داد به نحوی که حتی در کم ترین سطح فسفر باعث مهار کامل علائم روی طوقه می شد. اثر متقابل باکتری و فسفر باعث بهبود صفات رشدی گندم به ویژه وزن خشک ریشه و اندام هوایی می شد. عنصر آهن نیز نقش مهمی در کنترل بیماری داشت و در اولین سطح به کار رفته، بیماری را از 5/60 درصد به حدود 46 درصد می رساند. این عنصر تعامل مثبتی با باکتری هم ستیز داشت به نحوی که کاربرد باکتری با سطح اول کود (3/1 میلی گرم) میزان پیشرفت علائم روی طوقه را به صفر می رساند. گیاهان آلوده ی تیمار شده با باکتری و عنصر آهن بیش از 50 درصد افزایش وزن خشک نشان دادند. در تیمارهای فاقد قارچ بیمارگر، تعامل عنصر آهن و باکتری به شدت باعث افزایش وزن خشک ریشه می شد و آن را از 16/0 گرم به 3/0 گرم می رساند. خاک مورد آزمایش کمبود عنصر روی نداشت ولی با این حال این عنصر به ویژه در تعامل با باکتری آنتاگونیست قادر بود میزان علائم بیماری را کاهش دهد. البته این کاهش علائم کمتر از آنی بود که در مورد آهن گزارش شد. عنصر روی به تنهایی نقش چندانی در بهبود صفات رشدی گندم نداشت ولی تعامل آن با باکتری در افزایش این صفات به ویژه وزن خشک ریشه موثر بود. عنصر مس نیز تا حدودی قادر بود علائم بیماری را کاهش دهد و بیش ترین اثر از سطح دو به بعد این عنصر دیده می شد. این عنصر به تنهایی طول اندام هوایی و وزن خشک ریشه را کاهش می داد. عنصر مس اثر متقابل مثبتی با باکتری هم ستیز در بهبود صفات رشدی گندم داشت. در مجموع می توان گفت اکثر عناصر به غیر نیتروژن رشد گیاه را بهبود می بخشیدند و میزان این اثر با فراهمی این عناصر در خاک مورد آزمایش مرتبط بود. افزودن باکتری هم ستیز به این مجموعه نه تنها رشد گیاه را افزایش می داد، بلکه در برخی موارد اثر منفی برخی عناصر را تعدیل می کرد. به نظر می رسد مدیریت مواد غذایی خاک در کنار کاربرد باکتری های هم ستیز می تواند رهیافتی امیدبخش در مهار بیماری پاخوره غلات باشد.