نام پژوهشگر: محسن سعیدی مدنی

بررسی عوامل موثر بر گرایش به خشونت در بین دانش آموزان پسر دبیرستان های شهر یزد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1388
  فائزه دیوبند   مهربان پاسامهر

هدف از انجام این رساله، تبیین عوامل موثر بر گرایش به خشونت در بین دانش آموزان پسر دبیرستان های شهر یزد بوده است. به عبارت دیگر در این رساله سعی شده است به این سوال اساسی پاسخ داده شود که: چرا نوجوانان پسر مرتکب رفتارهای خشونت آمیز می شوند؟ بر همین اساس و بر اساس چارچوب نظری تحقیق، متغیرها و فرضیاتی در مورد سه عامل موثر در جامعه پذیری یعنی خانواده، مدرسه و گروه همسالان مطرح شده است. این تحقیق به صورت پیمایش و به کمک ابزار پرسشنامه روی 385 نفر از دانش آموزان پسر دبیرستان های شهر یزد و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی ساده اجرا شده است. نتایج یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای کنترل والدین، دلبستگی به والدین، دینداری والدین و دلبستگی به مدرسه رابطه معکوس و معنی داری با خشونت و ابعاد گوناگون آن داشته اند. متغیرهای تضاد والدین، خشونت در مدرسه و پیوند با دوستان منحرف رابطه مثبت و معنی داری با خشونت و ابعاد گوناگون آن داشته اند. این در حالی است که متغیرهایی چون سن و تعداد فرزندان خانواده و پایگاه اقتصادی اجتماعی والدین دانش آموزان ارتباط معنی داری با خشونت و ابعاد گوناگون آن نداشتند و نوع مدرسه و محل تولد دانش آموزان تفاوت معنی داری در خشونت دانش آموزان ایجاد نکرده اند. نتایج اجرای رگرسیون گام به گام برای خشونت و ابعاد گوناگون آن نشان می دهد که در پیش بینی متغیر خشونت کلامی، متغیرهای دلبستگی به مدرسه، خشونت در مدرسه، دلبستگی به خانواده و دوستان منحرف به ترتیب، بیشترین سهم معنی دار را داشته اند. در پیش بینی متغیر خشونت جسمانی ملایم، متغیرهای دوستان منحرف، دلبستگی به مدرسه، کنترل والدین، خشونت در مدرسه، و نوع مدرسه به ترتیب، بیشترین سهم معنی دار را داشته است. در پیش بینی خشونت جسمانی شدید، متغیرهای دلبستگی به مدرسه، دوستان منحرف، کنترل والدین و خشونت در مدرسه به ترتیب، بیشترین سهم معنی دار را داشته اند. در پیش بینی خشونت اقتصادی، متغیرهای دوستان منحرف، دلبستگی به مدرسه، دلبستگی به خانواده و خشونت در مدرسه به ترتیب، بیشترین سهم معنی دار را داشته اند. در نهایت در پیش بینی متغیر خشونت کل، متغیرهای دوستان منحرف، دلبستگی به مدرسه، کنترل والدین، خشونت در مدرسه و دلبستگی به خانواده به ترتیب، بیشترین سهم معنی دار را داشته اند.

معتقدات و باورهای ایرانیان بر پایه سفرنامه های اروپایی از شاه عباس اوّل تا پایان ناصرالدین شاه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  فرزانه پاکباز   علی اکبر تشکری بافقی

آداب و رسوم به عنوان جزء لاینفک از فرهنگ اجتماعی هر ملت، گستر? وسیعی از باورها ؛ پنداشت ها و نگرش ها را شامل می گردد که همپای شکل دهی به هویت جامعه، واکاوی آن نقشی اساسی در فهم تلقی افراد از خود و محیط پیرامون دارد. به دیگر روی تدقیق در مناسک آئینی ، نحو? برگزاری اعیاد و سوگواری ها، راهکارهای جامعه در مواجهه با مشکلات ، باورداشت به تأثیر عناصر فوق طبیعی در حیات اجتماعی وغیره از جمله مولفه هایی است که خاصه در بازشناسی طبقات زیرین جامعه نقشی بس شگرف دارد. با توجه به کارکردهای مترتب بر فرهنگ عامیانه و نیز عدم حضور پرمای? فرودستان در آثار و منابع تاریخی، پرداختن به آداب و رسوم می تواند بر سازو کارهای اجتماعی ـ فرهنگی لایه های مختلف جامع? ایران در گذر زمان پرتو اندازد.هم چنین در کمبود داده های موجود از پیکر? ذهنی و اجتماعی ایران ، ضرورتاً آثار سفرنامه نویسی ـ بواسط? اشتیاق سیاحان به شناسایی مناطق تحت بازدید ـ به زوایایی از نحو? معیشت ایرانیان می پردازند که تقریباً در سایر آثار اشاراتی بدان نرفته است. این پژوهش در صدد است تا بازتاب آداب و رسوم ایرانیان در سفرنامه های اروپائیان را در باز? زمانی پادشاهی عباس اول تا پایان عهد ناصری(996-1313ق/1588-1895م ) را در ابعادی چون: ازدواج و تشکیل خانواده، آداب و مناسک اجتماعی، بهداشت و سلامت، جشن¬ها، اعیاد و سوگواری¬ها به بحث گذارد. چنانکه در این حد فاصل ، حسب نهادینگی مذهب تشیع امامیه، نه تنها رسوم و سنت های ایرانیان نمودار برتری مفاهیم شیعی است که با گسترش روزافزون سفرنامه ها و نیز تعدد و تنوع سیاحان اروپایی از طیف های مختلف سیاسی، دینی ، اقتصادی؛ بالطبع پهن? اطلاعات وسعت بیشتری بخود پذیرفت. بر پای? این گفتار، رسال? حاضر که مبتنی بر روش توصیفی ـ تحلیلی فراهم آمده اهداف چندی را دنبال می کند: شناسایی باورهای عامیان? ایرانیان در مقطع مورد نظر، کارکرد آداب و رسوم در حیات اجتماعی ، واکاوی در دیدگاه های سفرنامه نویسان به فرهنگ عامیانه و کنکاش در آداب و سنن به عنوان دستاویزی برای فهم دغدغه ها و راهکارهای بدن? جامعه در برخورد با مشکلات و موانع موجود. کلمات کلیدی: صفویه، قاجاریه، سفرنامه¬ها، آداب ورسوم، فرهنگ عامه

بررسی رابطه جهانی شدن با هویت معنوی در میان جوانان شهر اصفهان (مورد مطالعه: جوانان 30-17 سال)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده علوم اجتماعی 1393
  احمد سلطانیان   مهناز فرهمند

جهانی شدن با افزایش دامنه هویت یابی افراد، تأمین هویت افراد، از جمله هویت معنوی را در پاره ای از ابهام¬ها قرار داده است. گسترش بازار معنوی عصر حاضر، جوانان را برای تأمین هویت معنوی با مشکل مواجه کرده است. از آنجا که دین یکی از پر سابقه¬ترین تأمین کننده ی هویت معنوی افراد بوده است، تعارض جهانی شدن با دین و بدیل های جایگزین آن مورد توجه می باشد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر جهانی شدن بر هویت معنوی جوانان است که با روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه و نمونه گیری خوشه ای در بین 400 نفر از جوانان شهر اصفهان صورت گرفت. متغیرهای تحقیق با استفاده از نظریه¬های حوزه دین و جهانی شدن و با تأکید بر نظریات گیدنز و رابرتسون مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل رسانه به عنوان نقش محوری در القای فرآیند جهانی شدن حاکی از این بود که نوع رسانه تأثیر متفاوتی بر هویت معنوی افراد دارد. رسانه داخلی رابطه معنادار و مستقیمی با هویت معنوی دارد و با رسانه جهانی این رابطه معکوس می-باشد. محتوای رسانه نیز بر هویت معنوی تأثیرگذار بوده به طوری که اگر این محتوا گرایش دنیاگرایانه¬ای داشته باشد با هویت معنوی رابطه معکوسی خواهد داشت. نتایج تحقیق به طور کلی نشان داد جهانی شدن رابطه معکوسی با هویت معنوی افراد دارد. پس از ورود متغیرهای مستقل در معادله رگرسیون هویت دینی بیشترین تأثیر را بر روی متغیر وابسته نشان داد و توانست 28 درصد از تغییرات هویت معنوی افراد را تبیین کند. برای تبیین بهتر نتایج از تحلیل مسیر به روش amos استفاده شد که در نتیجه تأثیر جهانی شدن به صورت مستقیم بر هویت دینی افراد و به صورت غیر مستقیم بر هویت معنوی افراد مشاهده شد. در نتیجه جوامعی که هویت معنوی آنان بر اساس دین تأمین می شود به شدت تحت تأثیر جهانی شدن می باشند و غنای معنوی آن دین می تواند راهگشای نیاز معنوی در عصر جهانی شدن باشد.

عوامل اجتماعی موثر بر دوگانگی فرهنگی در بین جوانان شهر ایذه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده علوم اجتماعی 1393
  سارا مهدی پورده مرداسی   محسن سعیدی مدنی

چکیده مطالعه حاضر به بررسی دوگانگی فرهنگی اختصاص دارد، پدیده ای که علی رغم اهمیت آن به ویژه در بین جوانان پژوهشی در مورد آن صورت نگرفته است. دوگانگی فرهنگی در یک وضعیت آنومیک امکان ظهور می یابد، یعنی زمانی که افراد در انتخاب فرهنگ سنتی و یا مدرن دچار دوگانگی اند. جامعه آماری این پژوهش را کلیه جوانان 29-18 ساله شهر ایذه تشکیل داده اند. حجم نمونه این پژوهش بر اساس فرمول کوکران 383 نفر بوده است و ما برای افزایش دقت پژوهش، تعداد 420 نفر را به عنوان نمونه مورد بررسی قراردادیم. تکنیک گردآوری داده ها، از طریق پرسشنامه بوده است که اعتبار آن به روش محتوایی و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرون باخ موردسنجش قرار گرفت. روش نمونه گیری نیز نمونه گیری خوشه ای بوده است. داده های حاصل از پرسش نامه نیز با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از این پژوهش نشان دادند که بین متغیرهایی چون سن، جنس، وضعیت تأهل بعد ذهنی معینی پایگاه اجتماعی اقتصادی با دوگانگی فرهنگی رابطه معنی داری وجود ندارد. متغیرهایی چون میزان استفاده از اینترنت، محتوا و نگرش به اینترنت، میزان استفاده از ماهواره، محتوا و نگرش به ماهواره نگرش به گروه همسالان با دوگانگی فرهنگی رابطه معنی داری داشته اند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که در جامعه مورد مطالعه رسانه های جمعی ای چون اینترنت، ماهواره و گروه همسالان، عواملی هستند که بر دوگانگی فرهنگی تأثیر می گذارند و بیش ترین میزان تأثیرپذیری جوانان در حوزه ی فرهنگی از رسانه ها و گروه همسالان است.

تبیین عوامل و زمینه های اجتماعی مرتبط با حسادت در تعاملات روزمره
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده علوم اجتماعی 1393
  کاوه شکوهی فر   محسن سعیدی مدنی

بسیاری از رفتارها تحت تأثیر احساسات صورت می پذیرد، رفتارهای که دارای پیامدهایی اجتماعی می باشند، ازاین رو احساسات عاملی تأثیرگذار بر پدیده های اجتماعی هستند. اما برانگیختگی احساسات نیز تحت تأثیر عوامل اجتماعی است. درنتیجه احساسات و پدیده های اجتماعی دارای تأثیر متقابل می باشند. حسادت به عنوان احساسی که بدون روابط اجتماعی تجربه نمی شود، دارای آثار ، تبعات و آسیب هایی برای فرد و جامعه می باشد. هدف این پژوهش بررسی تجربه دانشجویان دانشگاه یزد از احساس حسادت در تعاملات روزمره شان است. در این تحقیق از رویکرد تفسیری-برساختی جامعه شناسی و از نظریه های کنش متقابل نمادین، نظریه نمایشی و پدیدارشناسی برای تدوین چارچوب مفهومی استفاده شده است. رویکرد این پژوهش کیفی است، از روش نظریه ی زمینه های برای عملیات پژوهش و تحلیل داده ها استفاده شده است. نمونه گیری هدفمند برای گزینش افراد مورد مصاحبه و نمونه گیری نظری برای تشخیص تعداد افراد پژوهش بکار گرفته شده است. در این پژوهش با 40 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه یزد مصاحبه با شیوه مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. بعد از انجام دادن کدگذاری باز، محوری و گزینشی، 6 مقوله ی اصلی و مدل پارادایمی- زمینه ای ارائه شده است. مقوله های اصلی به دست آمده عبارت است از: مخاطره محرومیت، مخاطره محرومیت در فضای دانشگاه، کلیشه های جنسیتی، مدیریت حسادت، عدالت جبرانی و انگیزش اجتماعی حسادت. مقوله ی هسته نهایی در این پژوهش، مخاطره محرومیت است. بر اساس این مقوله، دانشجویان دانشگاه یزد حسادت را به صورت تجربه ی مخاطره محرومیت درک کرده اند. مقوله ی هسته مذکور در قالب یک مدل زمینه ای- پارادایمی شامل شرایط، تعاملات و پیامدها ارائه شده است.

رابطه سطوح توسعه شهرستان ها و شاخص های ازدواج در ایران: تحلیل نتایج سرشماری های 1385 و 1390
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده علوم اجتماعی 1393
  زهرا فروغان گرانسایه   محسن سعیدی مدنی

این تحقیق به صورت پهناگر در سطح کلان به بررسی تأثیر شاخص¬های توسعه بر میانگین سن ازدواج در سطح شهرستان¬های کشور در سال 1385 و 1390 پرداخته است. جامعه¬ی آماری تحقیق شامل تعداد 335 شهرستان کشور در سرشماری 1385 و تعداد 395 شهرستان در سرشماری 1390 بوده است. روش بررسی در این تحقیق، تحلیل ثانوی داده¬های سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1385 و 1390 می¬باشد. در سال 1385 متغیرهای: نسبت باسوادان دارای تحصیلات عالی، نسبت شاغلین در بخش صنعت، نسبت شاغلین در مشاغل عالی رتبه، نسبت شهرشینی، نرخ فعالیت زنان هرگز ازدواج نکرده، نرخ فعالیت مردان هرگز ازدواج نکرده و نرخ فعالیت عمومی مردان رابطه معنادارای با میانگین سن ازدواج زنان و مردان داشتند. در سال 1390متغیرهای: نسبت باسوادان در جمعیت 6 سال به بالا، نسبت باسوادان دارای تحصیلات عالی، نسبت شاغلین در بخش صنعت، نسبت شاغلین در مشاغل عالی رتبه، نرخ فعالیت زنان هرگز ازدواج نکرده، نرخ فعالیت مردان هرگز ازدواج نکرده و نرخ فعالیت عمومی مردان رابطه معنادارای با میانگین سن ازدواج زنان و مردان داشتند. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که در سال 1385 متغیرهای نرخ فعالیت زنان هرگز ازدواج نکرده، نسبت شهرنشینی و نسبت باسوادان دارای تحصیلات عالی و در سال 1390 نرخ فعالیت زنان هرگز ازدواج نکرده، نسبت باسوادان در جمعیت 6 سال به بالا بیشترین تأثیر را بر میانگین سن ازدواج زنان داشتند. در سال 1385 نرخ فعالیت مردان هرگز ازدواج نکرده، نسبت شاغلین مرد در مشاغل عالی رتبه و در سال 1390 نرخ فعالیت مردان هرگز ازدواج نکرده و نسبت باسوادان دارای تحصیلات عالی بیشترین تأثیر را بر میانگین سن ازدواج مردان داشتند. واژگان کلیدی: توسعه، میانگین سن ازدواج، شهرستان، سرشماری

ترجیح جنسی و تمایلات باروری در مناطق شهری و روستایی نکا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده علوم اجتماعی 1393
  ربابه اشکاران   محسن سعیدی مدنی

با توجه به تغییرات باروری در طول سه دهه¬ی گذشته در ایران، لازم است عواملی که تمایلات والدین را برای داشتن فرزند تحت تأثیر قرار می¬دهد، شناسایی و آن¬ها را مبنای سیاست¬گذاری جمعیتی قرار داد. در مطالعه حاضر تنها برخی از عواملی که به نظر می¬رسید تأثیر اساسی بر تمایلات باروری دارند، مورد بررسی قرار گرفت. از جمله مهمترین متغیر مورد بررسی، ترجیح جنسی فرزند بود. در واقع پژوهش حاضر سعی بر آن دارد که ترجیح زنان را در مورد ترکیب جنسی فرزندان در شهرستان نکا مورد بررسی قرار دهد. داده¬ها با استفاده از پیمایش انجام شده بین 734 زن همسردار 49- 15 ساله شهرستان نکا گردآوری شده است. نتایج نشان داد که از میان زنانی که در زمان انجام پژوهش قابلیت باروری داشتند، حدود 41 درصد از زنان همسردار شهری و کمی بیش از 33 درصد از زنان همسردار روستایی اعلام کردند که نمی¬خواهند فرزند دیگری داشته باشند. تحلیل¬های دو متغیره نشان داد که متغیرهای فردی و جمعیتیِ سن، سطح تحصیلات، طول مدت ازدواج و شمار فرزندان در حال حاضر زنده رابطه-ی معنی¬دار با تمایلات باروری دارند و از این جهت بین پاسخگویان شهری و روستایی تفاوتی وجود ندارد. از مجموع متغیرهای مرتبط با نگرش¬های ذهنی، متغیرهای ایده¬آل باروری، ترکیب جنسی مطلوب و ارزش فرزند برای پاسخگویان شهری و برای پاسخگویان روستایی تنها متغیر ترکیب جنسی مطلوب رابطه¬ی معنی¬داری با تمایلات باروری داشته است. نتایج تحلیل چند متغیره نشان داد که بررسی هم¬زمان تأثیر مشخصه¬های فردی، جمعیتی و نگرشی در پیش¬بینی احتمال تمایل به فرزندآوری نقش تعیین کننده و معنی¬داری در میان زنان شهری و روستایی دارند و ترکیبی از آن¬ها کمی بیش از 60 درصد تغییرات تمایلات باروری زنان شهری و حدود 70 درصد تغییرات تمایلات باروری زنان روستایی را تبیین می¬کنند.

تحلیل روندها و جریان های مهاجرتی استان آذربایجان غربی طول دوره 1335تا1390
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - پژوهشکده علوم اجتماعی 1393
  محمدعلی آرمند   محسن سعیدی مدنی

هدف از این پژوهش تحلیل روند و عوامل تعیین کننده جریان های مهاجرتی در استان آذربایجان غربی و شناخت مهاجرپذیری یا مهاجرفرستی این استان در دهه های اخیر است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش ترکیبی از روش های توصیفی- تحلیلی، اسنادی و تحلیل ثانویه داده های خام سرشماری های عمومی نفوس و مسکن استان آذربایجان غربی از سال 1335- 1390 می باشد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که استان آذربایجان غربی استانی مهاجرفرست است. این استان صرفاً در سرشماری 1335 مهاجرپذیر بوده است. خالص مهاجرتی استان در این سرشماری به دلیل وجود پادگان ها و حضور نیروهای نظامی مثبت بوده است. مقصد بیش از هفتاد درصد از مهاجران از این استان، استان های آذربایجان شرقی، تهران، کردستان، زنجان، اردبیل و کرمانشاه بوده است. علت این ارتباط قوی منطقه ای شمال غرب و غرب، علاوه بر مسافت ناشی از پیوندهای اجتماعی، فرهنگی و زبانی است. مهاجرت به استان تهران نیز عمدتاً به دلیل مرکزیت سیاسی و اقتصادی انجام گرفته است. کمترین میزان مهاجرت از این استان به مناطق جنوب و جنوبی شرقی کشور صورت می گیرد. در این استان وضعیت مهاجرت به تبع شرایط حاکم بر کشور به خصوص مهاجرفرستی استان های مرزی، از وضعیت نامطلوبی برخوردار است. پیروی از خانوار جزء مهمترین دلایل مهاجرت های داخل استانی است، پس از آن دستیابی به مسکن مناسب تر و انجام یا پایان خدمت وظیفه عمومی مهم ترین نقش را در جابجایی جمعیت به عهده دارد. بر اساس فایل نمونه فردی سرشماری 1390، نود و شش و شش دهم درصد از جمعیت استان آذربایجان غربی بومی هستند، دو و چهار دهم درصد مهاجران خارج شده از استان و یک درصد نیز مهاجران واردشده به استان می باشند. بر اساس نتایج این پژوهش رابطه بین جنسیت و مهاجرت، رابطه بین سن و مهاجرت و تحصیلات و مهاجرت در بین مردان و زنان تأیید شده است. دلایل مهاجرت در بین مردان مهاجر معنادار شده در حالیکه در بین زنان معنادار نشده است. بین وضعیت اشتغال و مهاجرت در بین مردان و زنان رابطه معناداری وجود دارد. بین وضع زناشویی و مهاجرت مردان و زنان استان رابطه وجود داشت. همچنین رابطه بین محل سکونت و مهاجرت نیز تأیید شده است. در تحلیل چند متغیره رگرسیون لجستیک دووجهی بین جمعیت بومی و مهاجران خارج-شده با متغیرهای مستقل تحقیق؛ در بین متغیرهای مستقل واردشده به مدل رگرسیونی، متغیر جنسیت رد شده است. متغیر محل سکونت معنادار شده است. متغیر تحصیلات صرفاً کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند معنادار شده است. متغیر وضع زناشویی نیز صرفاً طبقه هرگز ازدواج نکرده معنادار شده است. در متغیر وضعیت اشتغال طبقات در جستجوی کار، دانشجو و سایر معنادار شده و متغیر سن نیز همه طبقات آن معنادار شد. در تحلیل چند متغیره رگرسیون لجستیک دووجهی بین مهاجران جمعیت بومی و مهاجران واردشده با متغیرهای مستقل تحقیق؛ در بین متغیرهای مستقل واردشده به مدل رگرسیونی، متغیر جنسیت، سن و محل سکونت معنادار شده است. متغیر وضع زناشویی صرفاً طبقه هرگز ازدواج نکرده معنادار شد. در متغیر تحصیلات طبقات دبیرستان و دانشگاهی معنادار شد. در متغیر وضعیت اشتغال طبقات خانه داری و سایر معنادار شده است. نتایج بدست آمده از این پژوهش می تواند در برنامه ریزی و سیاست گذاری های جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مورد استفاده مسئولان استان قرار گیرد.