نام پژوهشگر: راضیه آقایی فروشانی

داستان زندگی؛ «بررسی الگوهای رویداد در خانه برای ایجاد هویت واحد به واسطه ی معماری» طراحی یک واحد همسایگی در محله ی عباس آباد اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  راضیه آقایی فروشانی   عیسی حجت

فراوانی خاطرات در زمینه ی کیفیت رویدادها در راه و رسم زندگی پیشین چنان است که نشان می دهد نسل های قبل داستان زندگی ای را در خانه های ایرانی تجربه کرده اند که مملو از رویدادهای متنوع و ضروری یک زندگی طبیعی (سالم و سلامت) و از این رو ملازم با فطرت انسانی است؛ به عبارت دیگر زندگی اصیل ایرانی کلیتی در هم پیچیده از نیازهای اولیه و نیازهای ثانویه است و نقش اساسی در پاسخ گویی به این نیازها به عهده ی خانه های اصیل ایرانی بوده است به نحوی که فضاهای کالبدی خانه برای این راه و رسم زندگی در سنین و جنسیت های گوناگون خانواده در شبانه روز، هفته، فصل و سال برنامه هایی را ممکن می کرده است. این خانه ها تحت سیطره ی بینش سنتی و آداب و رسوم آن و متأثر از محدودیت های اقلیمی و فنی شکل گرفته و لاجرم دارای هویتی واحد و وحدت و هم آوایی بوده است ولیکن آن راه و رسم زندگی که ملازم فطرت طبیعی و انسانی و ممد حیات است امروز به کلی فراموش شده و خانه های جدید قوطی های کاملأ بسته ایست بدون ارتباط با آسمان و زمین (طبیعت)؛ زیرا هر خانه به سبک و سلیقه ای و به پشتوانه ی توان فنی پیشرفته شکل گرفته و به ناچار شهر امروز پاره پاره و هزار چهره است. در حالیکه روز به روز به گونه گونی بناها و به ویژه نماهای شهر افزوده می گردد، اندیشمندان و خیرخواهان و دست اندر کاران محیط شهری خواهان «هویت واحد» برای شهر می باشند. نخستین مشخصه ی هویت، الگوهایی است که در آن نهفته است چرا که هویت هر مکان از تکرار مستمر الگوهای خاصی از رویدادها در آن مکان حاصل می شود و هر الگوی فضایی الگوی رویدادی دارد که با آن ملازم است ؛ اما هر شهر، هر محله و هر بنا مطابق فرهنگ غالب خود مجموعه ی خاصی از این الگوی رویدادها دارد. هر فرهنگ همواره الگوی رویدادهای خود را با نام عناصر کالبدی مکان(دیوارها، پنجره ها، درها، اتاق ها، سقف ها، کنج ها، پلکان ها، دستگیره های در، سکوها، گلدان ها و ...) که در آن فرهنگ متداولند مشخص می کند. حال این پژوهش می کوشد با فرض بر اینکه در خانه های سنتی ایران، مکان ها الگوی رویدادهایشان را به نحوی طبیعی ایجاد می کردند آنچنان که الگوی رویدادها و مکان آنها در قالبی واحد بوده اند و همجنین معماری خانه بر الگو ی رویدادهای جاری در آن تأثیر گذاشته و شیوه ی زندگی ساکنان آن خانه را تغییر می دهد به این پرسش ها پاسخ دهد: الگوهای رویداد و زبان (قواعد) آنها در خانه های سنتی اصفهان کدامند و این رویدادها چگونه با مکانشان در ارتباط بوده اند؟ الگوهای رویداد در خانه های شهر اصفهان کدامند و قواعد هر کدام از این الگوها چیست؟ راهکارهای معمارانه ی امروز در طراحی خانه چه تأثیری بر الگوهای رویداد جاری در آن دارد؟ و در این راستا به اهداف پژوهش که ارائه ی رهیافت هایی برای بازگرداندن «هویت واحد» به خانه های اصفهان و به تبع آن شهر اصفهان از طریق طراحی خانه ها بر مبنای زبان (قواعد) الگوهای رویداد مشابه و شناساندن تأثیرات معماری خانه بر رویدادهای جاری در آن به معماران و مخاطبین است به وسیله ی مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و مشاهده دست پیدا کند.