نام پژوهشگر: مهدی مریدی مقدم

بررسی اثربخشی درمانگری شناختی رفتاری بر روی حرمت خود بیماران دارای اختلال اضطراب اجتماعی در مقایسه با دارودرمانگری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  مهدی مریدی مقدم   فاتح رحمانی

پژوهش کنونی با هدف بررسی ترکیب درمانگری شناختی-رفتاری و دارودرمانگری در مقایسه با دارودرمانگری در درمان اختلال اضطراب اجتماعی و بهبود حرمت خود بیماران دارای این اختلال، تدوین شد. تحقیق حاضر، به بررسی پاسخدهی افتراقی به روی¬آوردهای درمانی مذکور بر حسب حرمت خود بیماران پرداخت و جایگاه این متغیر را در میزان اثربخشی آنها مورد مطالعه قرار داد. مسئله این پژوهش تأثیر ترکیب درمانگری شناختی-رفتاری و دارودرمانگری در مقایسه با دارودرمانگری بر حرمت خود بیماران دارای اختلال اضطراب اجتماعی است. روش انتخاب آزمودنی¬ها استفاده از آزمودنی¬های در دسترس و گمارش تصادفی در گروههای مقایسه بود. تعداد آزمودنی¬ها 30 نفر بودند که در دو گروه 15 نفری قرار گرفتند. در یک گروه درمانگری شناختی– رفتاری و دارودرمانگری و در گروه دیگر دارودرمانگری اجرا شد. آزمودنی¬ها، 18 تا 45 ساله، و دارای تحصیلات از سوم راهنمایی تا فوق¬لیسانس بودند. پس از اجرای مصاحبه بالینی براساس 5-dsm، آزمودنیها به منظور مشخص کردن میزان اضطراب و حرمت خود، با مقیاس اضطراب اجتماعی لیبوویتز و مقیاس حرمت خود روزنبرگ ارزیابی شدند. پس از آن آزمودنیها با پرسشنامه چندمحوری میلون - 3 مورد آزمون قرار گرفتند. گام بعدی انجام مداخله بود که شامل 12 جلسه برای درمانگری شناختی-رفتاری و 3 ماه مصرف دارو برای دارودرمانگری بود. مداخلات بر اساس ساختار جلسات درمانگری شناختی–رفتاری بک و مصرف داروهای سرترالین و پروپرانولول انجام شد. پس از اتمام جلسات درمان، آزمودنی¬ها مجددا با همان آزمونها مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل آماری داده¬ها نشان داد که تفاوت اثربخشی روی¬آوردهای درمانی، بر حرمت خود و اضطراب اجتماعی بیماران معنادار است و این معناداری در جهت تاثیر بیشتر ترکیب درمانگری شناختی-رفتاری و دارودرمانگری بر حرمت خود و اضطراب اجتماعی بیماران در مقایسه با دارودرمانگری است. نتایج پژوهش دربردارنده افزایش دانش موجود در مورد حرمت خود و نقش آن در زمینه¬های رفتاری مختلف، و الزام تمرکز درمانگری شناختی-رفتاری بر این مفهوم بود. می¬توان مدعی شد که اثر بیشتر درمانگری شناختی-رفتاری در این پژوهش، احتمالاً به این خاطر است که تمرکز آن بر حرمت خود به عنوان متغیری واسطه¬ای بود. براین اساس هر تلاشی برای بهینه سازی درمان اختلال اضطراب اجتماعی نیازمند تمرکز بر یکی از متغیرهای اساسی و شخصیتی لازم در زیربنای عوامل مرضی این بیماران است و موجب افزایش غنای مفهومی و فنی این شیوه درمانگری می¬شود. نهایتاً آنکه بر خلاف بیشتر پژوهشهای پیشین، اثربخشی ترکیب درمانگری شناختی-رفتاری و دارودرمانگری بیش از دارودرمانگری تنها بود.