نام پژوهشگر: انسیه سادات دادخواه

بازنمایی روان زخم در داستان: خوانش تطبیقی ژیژکی رمان شب پیشگویی پاول آستر و بوف کور صادق هدایت
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده زبانهای خارجی 1393
  انسیه سادات دادخواه   علیرضا جعفری

هدف از پایان نامه ی موجود کاوش تحلیلی شباهتهای روانکاوانه و تفاوتهای سبکی بین رمان شب پیشگویی پاول آستر و بوف کور صادق هدایت بر مبنای مفهوم روان زخم ژیژک می باشد. براساس این تحقیق ورود موجود تهی وغیرقابل بیان حیث واقع به داخل حیث نمادین موجب فقدان هویت در دوشخصیت نویسنده در رمان آستر وهدایت می گردد و بدین ترتیب مرگ ثانویه و روان زخم زبانی وهمچنین میل به دیگری در قالب حیث نمادین را برمی انگیزد. این روان زخم در دو نویسنده میل به تکراراجباری تجربیات دردناک و همچنین جویسانس یا همان لذت دردناک راهمراه با خیال ایده آل گرایانه به منظور حفظ واقعیت ایجاد می کند. در این تحقیق تلاش دو شخصیت امریکایی و ایرانی برای بیان زبانی رنجهای حاصل از عدم یکپارچگی شخصیت ومیل مداوم به ترمیم هویت گمگشته ی خاستگاهی و کهن فرهنگی از طریق فرآیند دلالت مشتمل بر روایتهای موازی واقعی و خیالی بررسی می شود. رانه ی مرگ یا همان تکرار اجباری رویدادهای روان زخمی درقالب روایتهای خیالی بی تآثیر و ناتمام به همراه یادآوری تجربیات دردناک شکستها و مرگ نمایش داده می شود. این چرخه ی لذت بخش در برگیرنده ی انسدادهای مکرر در فرآیند دلالت و حبس لذت بخش دو سوبژه در چرخه ی زبانی دو رمان میگردد. نمایش روان زخم ژیژک در شب پیشگویی آستر از طریق سبکهای پسامدرن ادبی بینامتنی و ضد کارآگاهی انجام می پذیرد درحالی که هدایت از سیال ذهن مدرن و انزوای هنرمند و همچنین سمبولیسم و تکرارهای هذیانی برای ارائه ی آن بهره میبرد.