نام پژوهشگر: ریحانه نصرآزادانی

طراحی فضای آموزشی ابتدایی در انطباق با نظام آموزشی منعطف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  ریحانه نصرآزادانی   مهران قرائتی

درعصر حاضر تأکید نظام های آموزشی بر انتقال دانش نیست و نقش مدرسه با گذشته تفاوت بسیارکرده است. امروزه دانش آموزان بیشتر از آن که به روش آموزش مستقیم نیازمند باشند، به فرصت های یادگیری مستقیم محتاجند و در واقع الگوی یادگیرنده محوری امروزه جوهره نظام های آموزشی جهان را شکل می بخشد . به سخن دیگر، روش یادگیری جدید درگیر تعاملات پی در پی انسان ها با یکدیگر و با منابع محیطی است. از این رو تعریف نیازها و چگونگی سازماندهی بستری که چنین نحوه یادگیری در آن قابلیت ظهور داشته باشد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در ایران نیز تغییرات و نگره های برآمده از تحولات عصر کنونی نیازها و انتظارات جدیدی را از آموزش و پرورش شکل می دهد. با توجه به نارسایی های موجود در نظام آموزشی، آموزش و پرورش کشور درحال برنامه ریزی و حرکت در مسیر تحول بنیادی می باشد. این روزها بحث تحول و نوسازی در آموزش وپرورش در نظام تعلیم و تربیت کشور یک بحث اصلی است و کارشناسان آموزش و پرورش معتقدند نظام آموزشی باید خود را منعطف کند تا تفاوت ها را بپذیرد. تغییر نیازها، تغییر اولویت های آموزشی، تغییر سیستم های آموزشی، بهره گیری از تکنولوژی روز و سلایق متفاوت آموزشی معلمین از جمله عواملی هستند که حفظ کیفیت فضاهای آموزشی را در زمان بهره برداری از آن یادآوری می کنند. عدم تطابق فضاهای آموزشی کشور با تئوری های آموزشی جدید و عدم امکان اجرای این تئوری ها در فضاهای آموزشی سنتی این پرسش را در ذهن تداعی می کند که یک فضای آموزشی چگونه می تواند در جهت تامین نیازهای مدام در حال تغییر برنامه های آموزشی آینده طراحی شود؟ و برای پاسخگویی به نیازهای نظام منعطف آموزشی چه فضاهایی در محیط آموزشی ابتدایی می تواند کمک کننده باشد؟ با توجه به تغییرات ساختاری نظام آموزش و پرورش کشور، فضاهای آموزشی نیاز به عامل انعطاف پذیری برای انطباق با الگوهای جدید آموزش و فعالیت های متفاوت آموزشی دارد. در این راستا در پژوهش حاضر به منظور پاسخگویی به تحولات گسترده روش های آموزشی، ضرورت بهره گیری از عامل انعطاف پذیری در محیط های یادگیری مورد تاکید قرار گرفته و در این رابطه برخی از راهکارهای انعطاف پذیر نمودن یک محیط یادگیری و چگونگی انطباق محیط آموزشی با نظام آموزشی امروزی در جهت ارتقاء کیفی آن ارائه می گردد. در این مسیر پس از گردآوری اطلاعات از مطالعات منابع کتابخانه ای و نمونه های مشابه، تعدادی از مدارس ابتدایی با توجه به الگوی زمان-مکان انتخاب شده و در جهت تحلیل و نیازسنجی به مطالعات میدانی و مصاحبه و عکسبرداری و مشاهدات مستقیم ، جمع آوری مدارک وضعیت موجود و بررسی و تحلیل آن ها پرداخته شده است. با استفاده از این نیازهای به دست آمده و ادغام آن با نتایج استخراج شده از مطالعات پیشین می توان به الگویی در جهت انعطاف پذیر نمودن یک محیط یادگیری دست یافت. در واقع این پژوهش در جهت دستیابی به اصول طراحی یک فضای یادگیری منعطف در راستای پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر سیستم های آموزشی صورت می گیرد.