نام پژوهشگر: مریم فولادی

بررسی تأثیر توسعه برندهای وارداتی بر وفاداری مصرف کننده (مطالعه موردی: برند سامسونگ)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان البرز - دانشکده مدیریت و حسابداری 1393
  مریم فولادی   عبدالحمید حاجی پور شوشتری

امروزه نیروهای رقابتی موجود، سازمان ها را وادار می کند تا استراتژی هایی را برای خلق مزیت رقابتی برای خود در پیش بگیرند. خلق یک نام تجاری یکی از روش های دستیابی به این هدف است. اما از آن جایی که سازمان ها همواره توانایی مالی کافی نداشته و یا تمایلی به سرمایه گذاری های مکرر برای خلق برند جدید به هنگام تولید محصولی نو ندارند و با توجه به آمار موجود که فقط حدود 40% از کل محصولات جدید شکست می خورند ولی شکست برای برند های جدید %90-80 است، بنابراین در چنین مواقعی به جای معرفی یک برند جدید برای محصول نو، یک برند موفق و دارای پیشینه ای رضایت بخش برای طبقه جدید محصولات مورد استفاده قرار می گیرد و به عبارتی استراتژی تعمیم محصول به کار می رود. از این منظر می توان راهبردهایی را که سازمان برای تعمیم برند خود وتضمین موفقیت آن و افزایش میزان وفاداری مصرف کنندگان خود به کار می گیرد، بخشی از استراتژی آن سازمان به شمار آورد. مصرف کنندگان نیز محصولی را انتخاب می کنند که برایشان حداکثر رضایتمندی را ایجاد کند و به این ترتیب با گذشت زمان، به مشتریان وفادار سازمان تبدیل خواهند شد که این خود یکی از مهمترین موضوعاتی است که در بازاریابی مطرح است. جامعه آماری این تحقیق را مصرف کنندگان برند سامسونگ استان البرز تشکیل می دهند. در این تحقیق برای افزایش روایی پرسش های پرسشنامه از نظر 10 نفر از اساتید و افراد با تجربه در حوزه برند استفاده گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد. پایایی این پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن نیز از طریق ضریب cvr و آزمون تحلیل محتوا بررسی شده است که نشان می دهد پرسشنامه پایایی و روایی مناسبی دارد. فرضیه ها با استفاده از آزمون همبستگی و مبتنی بر روش رگرسیون چند گانه مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاکی از آن است که متغیرهای کیفیت ادراک شده، آگاهی و شناخت برند، تناسب تعمیم و نگرش مصرف کننده نسبت به برند می توانند تأثیر مستقیمی بر وفاداری و تعهد مصرف کنندگان داشته باشند.

تحلیل ساختار آوایی سُوَری از قرآن از منظر انسجام بخشی به متن
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  مریم فولادی   احمد پاشازانوس

پیوند زبانشناسی با تحلیل و بررسی متون به ویژه متن ادبی بسیار عمیق و به هم تنیده است. در این بین زبانشناسی متن و عوامل متنیت از جمله انسجام، ازاهمیت بالاتری برخوردار است، بحث انسجام به معنای اصطلاحی آن نخستین بار توسط هالیدی و حسن مطرح گردید، و به طورکلی در سه سطح واژگانی، دستوری و آوایی قابل بررسی است، ولی به سبب گستردگی این مباحث، پژوهش حاضر، سطح آوایی را در تعدادی از عوامل آوایی چون، سجع، جناس، موازات، التزام، ترصیع و تصدیر، مدنظر قرار داده و تلاش کرده است تا کارکرد انسجامی این عوامل را با توجه به تأثیری که در یکپارچگی متن دارند، درچند سوره از قرآن مورد بررسی قرار دهد، چراکه بررسی متن قرآن، از منظر انسجام آوایی آن کمتر در میان پژوهش ها دیده می شود. از این روی این عوامل به روش استقراء تام در سوره های؛ طور، نجم، قمر، رحمن و واقعه مورد تحلیل قرار گرفته و به کمک داده های آماری، بسامد و نسبت هر یک از این عوامل در انسجام بخشی به متن این سوره ها مشخص گردید، یافته ها نشان می دهد که سجع و تکرار از مهم ترین عوامل انسجام آوایی در این سور هستند و نقش بسزایی در ارتباط میان آیات و در نتیجه یکپارچه ساختن تمامِ متنِ سوره ها داشته اند و در مقابل، ترصیع کم ترین نقش را در انسجام متن سوره ها داشته است.