نام پژوهشگر: حسین گلدوزیان

تاثیر بازیهای رایانه ای بر تبحر حرکتی و زمان واکنش کودکان 9 تا 11 سال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  حسین گلدوزیان   حمیدرضا طاهری

هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر بازی های رایانه ای بر تبحر حرکتی و زمان واکنش دانش آموزان 9 تا11 سال بود. روش پژوهش، علی- مقایسه ای و جامعه آماری، متشکل از دانش آموزان پسر مدارس ناحیه 5 شهرستان مشهد در دامنه سنی (11-9 سال) بود. دو نمونه 25 نفری به صورت هدفدار انتخاب و در قالب دو گروه تجربی و کنترل سازماندهی شدند. ملاک انتخاب گروه تجربی، تجربه انجام بازی رایانه ای حداقل 8 ساعت در هفته، در شش ماه گذشته بود. گروه کنترل در مدت زمان مشابه هیچ گونه تجربه ای در این زمینه نداشتند، یا تجربه آنها کم بود. پس از آشنایی دانش آموزان با فرآیند تحقیق، ابتدا زمان واکنش توسط آزمون زمان واکنش دستگاه وینا ثبت شد و برای تعیین مهارت های حرکتی افراد، از آزمون استاندارد اولریخ استفاده شد. نتایج نشان داد بازی های رایانه ای بر تبحر حرکتی تاثیر معناداری داشته است. این مهارت ها شامل 2 خرده آزمون جابه جایی و کنترل شی است. بازی های رایانه ای در مهارت های جابه جایی بین دو گروه تاثیر معنا داری نداشته اما در مهارت های کنترل شی تاثیر معناداری داشته است. همچنین نتایج تاثیر این بازی ها بر زمان واکنش دانش آموزان نشان داد بین دو گروه تجربی و کنترل تفاوت معناداری وجود داشته است. به عبارتی کودکانی که این بازی ها را انجام داده اند از مهارت کنترل شی بالاتری برخوردارند و سرعت زمان واکنش آنها نیز بیشتر است. به طور کلی، نتایج پژوهش حاضر حاکی از بهبود تبحر حرکتی، زمان واکنش دانش آموزان، در نتیجه انجام بازی های رایانه ای بود.

دام گستری در حقوق کیفری ایران و مقایسه آن با حقوق آمریکا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1390
  حسین گلدوزیان   غلامحسین الهام

در هر جامعه ای جرایمی وجود دارند که کشف و متعاقباً دستگیری مرتکبان آنها برای پلیس با دشواری و مشکلاتی روبه رو است، برای فائق آمدن بر این مشکلات گاهی اوقات پلیس متوسل به عملیات محیلانه می شود. در اینگونه عملیات که در قالب اقدامات کنشی شکل می گیرد، مأموران پلیس اقدام به ترغیب و تحریک فرد مورد نظر خود به ارتکاب جرم می کنند. این عملیات در بر دارنده ی این مزیت است که متهم با توجه به ادله ی به دست آمده در لحظه ی ارتکاب جرم هیچ راهی برای گریز از مجازات ندارد. اما آیا توسل به اینگونه اقدامات حال به هر هدفی که صورت گرفته باشد، در شأن مأموران پلیس بوده و از توجیه قانونی برخوردار است؟ نیاز به کشف جرایم و پاک کردن جامعه از لوث وجود جنایتکارانی که امنیت آن را متزلزل کرده و با درایت و تیزهوشی خود به راحتی از چنگال قانون می گریزند، موجب شده است تا در حقوق کیفری ایران و آمریکا اجازه ی توسل به چنین عملیاتی به مأموران داده شود. اما چالش پیش روی توسل به اینگونه عملیات این است که گاهی اوقات به زیر استانداردها تنزل پیدا می کند بدین معنی که به جای دستگیری مجرمان حرفه ای موجبات مداخله ی یک شهروند عادی را در رفتار مجرمانه فراهم می کند و این مکانی است که دام گستری به وقوع می پیوندد. محدوده ای که بطور قطع داخل در حوزه ی غیرمجاز توسل به عملیات محیلانه قرار می گیرد. برای تحقق دام گستری، تحریک بایستی توسط مأموران رسمی پلیس صورت گرفته باشد و تحریک وارد شده به نوعی باشد که بتواند بر هر شهروند عادی مطیع قانونی اثر گذار باشد و در نتیجه کسی را درگیر رفتار مجرمانه کند که تنها علت ارتکاب جرم توسط وی، رفتارهای تحریک کننده ی مأموران بوده است. بدین معنا رفتارهای تحریک کننده در اکثر اوقات بایستی از صرف فراهم کردن فرصت ارتکاب جرم، تجاوز کند. با تحقق دام گستری مسئولیت متهم و مأمور پلیس با چالش روبرو می شود. حقوق کیفری آمریکا با به رسمیت شناختن دفاع دام گستری این مشکلات را بر طرف کرده اند اما در حقوق کیفری ایران برخوردی چدگانه با این مسائل وجود دارد.