نام پژوهشگر: دانیال طاهری فدافن

تحول حقوق اساسی در عصر مشروطه در ایران (1299-1285)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1391
  دانیال طاهری فدافن   محمدجواد جاوید

در واقع چرایی تحقق مشروطه و تحول حقوق اساسی را می بایست در احساس شکست ایرانیان در برابر غرب جستجو نمود. شکستی که هویت ایرانی را در خطر نابودی قرار داده بود از این رو ایرانیان با اتخاذ رویکردی تعاملی با غرب، سعی در پذیرش عناصر حقوقی جدید و هضم آن در هاضمه ی هویتی خویش برآمدند. چراکه یگانه راه برون رفت از نا به سامانی کشور را برقراری نظم حقوقی جدید می پنداشتند. چرایی تحول حقوق اساسی در ایران عصر مشروطه، در پاسخ به سوال اینکه ما چرا از غرب عقب افتاده ایم قابل ردیابی می باشند. چگونگی تحول حقوق اساسی مشروطه ایران که در کنار علت و چرایی اش نقطه افتراق آن با سایر انقلاب های مشروطه خواه مشابه خود می باشد، در ساخت جامعه ی ایران در آستانه مشروطه نهفته می باشد. سه نهاد مذهب، بازار و آموزش کاتون های موثر در جامعه ی مدنی وقت ایران می باشند که به ترتیب به رهبری فقها، بازرگانان و روشنفکران در اثر تعامل حقوقی با غرب در تقابل با نظام حقوق اساسی عرف گرای پیش از مشروطه و میل به تحول خواهی موجب زایش حقوق اساسی دستورگرای ایران می شوند. قانون اساسی مشروطه با در هم شکستن نظم حقوقی پیشین استبداد سلطنتی، برای اولین بار در نظر «حکومت قانون» را در ایران تحقق می بخشد. اراده ی ملوکانه سلطنت را با تشکیل مجلس منتخبان ملت مقید می کند و اراده ملت را در کنار پذیزش برتری اصول مذهبی با وجود اصل طراز به کرسی می نشاند و خطر استبداد را با پذیرش تفکیک قوا می کاهد. دولت و کابینه اش را از خادم بی اراده شاه به کارگزاری مسئول ارتقا می دهد. و به نوعی با پذیرش اراده ملت که باعث تفویض مشیت الهی به شاه می شود بر حقوق و آزادی های فردی و عمومی آنها صحه می گذارد. و نابرابری را با تصریح بر تساوی افراد در مقابل قانون،تساوی در محاکم و پرداخت مالیلت به حاشیه می راند. به تعبیر دیگر حقوق اساسی عصر مشروطه با تلاش در پی ایجاد«حکومت قانون» شکل می گیرد. و بستر جامعه ایرانی با ویژگی ها و یاورهای مذهبی خاص خویش استوار می گردد. اگرچه سیر حوادث تاریخی بعد از تشکیل مجلس و قانون اساسی تا 1299 و روی کار آمدن رضاخان تحول حقوق اساسی مشروطه را عملا با افت و خیز های زیادی مواجه نمود؛ ولی به هرحال چه تحول حقوق اساسی مشروطه را ناکام یا موفق بدانیم، این تحول آغازی بود بر بودن حال از همین روست که شناخت چرایی و چگونگی حقوق اساسی ایران در عصر مشروطه، ما را برای درک بیشتر حقوق اساسی حال و آینده رهنمون می سازد.