هدف از انجام این تحقیق بررسی رابطه بین کیفیت خدمات شهری شهرداری شوشتر و رضایتمندی مشتریان یوده است. در همین راستا مدل های مختلفی که درکشورهای گوناگون برای این منظور مورد استفاده قرار می گیرند را مورد بررسی قرار داده، سپس براساس مدل اروپایی و با توجه به نظریه شبکه مبادله ای امرسون و نظریه احساسات رالف ترنرو مدل سوکورال مورد بررسی قرار گرفت و 5 فرضیه تدوین گشت : 1)بین انتظارات و ادراکات مشتریان نسبت به شواهد فیزیکی و ملموسات در شهرداری شوشتر رابطه وجود دارد 2)بین انتظارات و ادراکات مشتریان نسبت به قابلیت اعتماد در شهرداری شوشتر رابطه وجود دارد 3)بین انتظارات و ادراکات مشتریان نسبت به قابلیت اطمینان در شهرداری شوشتر رابطه وجود دارد 4)بین انتظارات و ادراکات مشتریان نسبت به سیستم پاسخگویی در شهرداری شوشتر رابطه وجود دارد 5)بین انتظارات و ادراکات مشتریان نسبت به همدلی کارکنان در شهرداری شوشتر رابطه وجود دارد. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی ارباب رجوعانی بوده است که به شهرداری مراجعه کرده اند که از میان تمامی آنها 400 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب و پرسشنامه بین آنان توزیع گردید. پس از جمع آوری پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss به رد یا اثبات فرضیات پرداخته شد. نتایج نشان داد که بین انتظارات و ادراک مشتری در شواهد فیزیکی و ملموسات، قابلیت اعتماد، قابلیت اطمینان،سیستم پاسخگویی، همدلی کارکنان تفاوت وجود دارد.

در دنیای رقابتی امروز، آگهی های تبلیغاتی به عنوان یکی از فعالیتهای اصلی به شمار میروند، بی شک آنچه مهم است طراحی یک الگوی مناسب برای آگهی های تبلیغاتی به منظور سوق دادن و دستیابی به اهداف مهم تبلیغاتی می باشد. acca یکی از الگوهای تبلیغاتی روز دنیا است که با تفکر و بینش علمی شکل گرفته و جذب مخاطبین را ممکن می سازد. استفاده از این الگو دارای محسناتی مانند جلوگیری از هزینه های اضافی، خلق نیازهای مناسب، افزایش فروش و سهم بازار داخلی، اعتبار و حیثیت محصولات داخلی و ... است. به همین دلیل در این پژوهش سعی شده است، الگوهای تبلیغاتی محصولات بهداشتی را با این مدل تطبیق داده تا با توجه به سودآوری این صنعت، نتیجه گرفته شود، تبلیغات به چه میزان از کارایی واقعی خود رسیده است. این پژوهش با هدف اصلی، بررسی میزان انطباق تبلیغات تلویزیونی محصولات بهداشتی در ایران (منظور از محصولات بهداشتی، محصولات شرکت هایی همانند: گلرنگ، پرژک، صحت و ... می باشد) با روش علمی ساخت پیام های بازرگانی مدل تبلیغاتی acca تدوین گردیده که در این خصوص به اهداف فرعی چون بررسی انطباق جاذبه ها، تکنیک ها و عناصر بکارگرفته شده در تبلیغات تلویزیونی محصولات بهداشتی در ایران با جاذبه ها، تکنیک ها و عناصر مدل تبلیغاتی acca پرداخته شده است. روش نمونه گیری در این پژوهش، تصادفی خودشه ای دومرحله ای بوده، در این پژوهش توصیفی- پیمایشی به منظور دستیابی به اهداف پژوهش از پرسشنامه طیف لیکرت بهره برده شده که اعتبار این پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ (77/0) محاسبه گردید. پرسشنامه ها در بین 400 نفر از ساکنان هشت منطقه استان تهران که به صورت تصادفی از بین مناطق 22گانه انتخاب شده به صورت تصادفی توزیع گردید و تکمیل شد و داده ها با کمک نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید. نتیجه بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که، تبلیغات تلویزیونی محصولات بهداشتی در ایران با روش علمی مدل تبلیغاتی acca در بیش از نود درصد موارد مطابقت دارد. زیرا بجز 4 مورد از جاذبه ها (احساسی، خنده و طنز، اخلاقی، ترس) مربوط به نتایج فرضیه اول (جاذبه تبلیغات براساس مدل (acca، نتایج فرضیات دوم و سوم (تکنیک اجرایی و عناصر موجود بر مبنای مدل acca) تأیید کننده وجود رابطه معنی دار بین ویژگی های تبلیغات محصولات بهداشتی و مدل acca است.

بانک ها در طی سال های اخیر با چالش های فراوانی روبرو بوده اند و مهم ترین این چالش ها، گسترش دامنه ی رقابت بین آن ها، افزایش سطح دانش و آگاهی مشتریان بوده است. این رقابت در میان بانک های ایرانی به دلیل افزایش تعداد بانک های خصوصی و تبدیل برخی بانک های دولتی به خصوصی به وجود آمده است. در همین راستا یکی از عوامل بسیار مهمی که بانک ها باید به آن توجه داشته باشند مباحث وفاداری، اعتماد مشتریان به برند و نیز تأثیرگذاری برند می باشد. هدف این تحقیق تعیین ارتباط بین اعتماد به برند با وفاداری نگرشی، وفاداری رفتاری و تأثیرگذاری برند و نیز تعیین ارتباط تأثیر گذاری برند با وفاداری نگرشی، وفاداری رفتاری و همچنین تعیین ارتباط وفاداری نگرشی با وفاداری رفتاری در میان مشتریان بانک رفاه در شعب استان تهران می باشد. بدین منظور پرسشنامه ی استاندارد طراحی شد و پس از تأیید روایی آن توسط اساتید مربوطه و همچنین تأیید پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ، 400 پرسشنامه بین مشتریان بانک رفاه در شعب استان تهران که به روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس انتخاب شده بودند، توزیع گردید. جهت بررسی یافته های تحقیق، از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. نتایج به دست آمده بیانگر ارتباط بین اعتماد به برند با وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری، تأیید ارتباط بین تأثیرگذاری برند با وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری، تأیید ارتباط بین وفاداری نگرشی با وفاداری رفتاری و در نهایت عدم تأیید ارتباط بین اعتماد به برند با تأثیرگذاری برند می باشد.

هدف اصلی از این تحقیق، بررسی رابطه بین مدیریت دانش و رضایت شغلی کارکنان بانک ملت استان تهران( شعب منطقه سه) می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف یک تحقیق کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، یک تحقیق توصیفی پیمایشی و از نوع همبستگی می باشد.در این تحقیق برای گردآوری داده ها از پرسش نامه استفاده شد که شامل 30 سوال بوده است. روایی پرسشنامه ها بوسیله تحلیل عاملی و کسب نظر اساتید مرتبط انجام شده و پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ که 2/89% محاسبه گردیده، مورد سنجش قرار گرفته است. جامعه آماری این تحقیق 951 نفر می باشد که با استفاده از حجم نمونه تعیین شده، تعداد 208 نفر به طور تصادفی از جامعه آماری انتخاب شده اند. نتایج حاکی از آن است که بین ابعاد مدیریت دانش و رضایت شغلی رابطه معنی داری وجود دارد و همچنین بین مدیریت دانش و رضایت شغلی نیز رابطه معنی داری وجود دارد و این رابطه از نوع همبستگی مثبت می باشد.

این تحقیق سعی دارد رابطه بین بیگانگی شغلی و اهمال کاری را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. فرضیه اصلی مورد مطالعه عبارت است از: بین بیگانگی شغلی و اهمال کاری کارکنان در اداره کل زندان های استان سمنان رابطه وجود دارد. متغیر مستقل، بیگانگی شغلی که مولفه های آن عبارتند از انزوای اجتماعی شغلی، بیهودگی شغلی، ناتوانی، ناآگاهی، بی هنجاری و متغیر وابسته، اهمال کاری است. جامعه آماری این تحقیق شامل 300 نفر از کارکنان اداره کل زندان های استان سمنان می باشد که حجم نمونه این پژوهش 169 نفر محاسبه شده است. روش جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه بیگانگی شغلی ملوین و سیمن و پرسشنامه اهمال کاری بدیع و همکاران می باشد. روشهای تجزیه و تحلیل با استفاده از آزمونهای آلفای کرونباخ، کولموگروف – اسمیرنوف، ضریب همبستگی اسپیرمن، رگرسیون چندگانه، آزمون یومان ویتنی و کروسکال والیس صورت پذیرفت. نتایج آزمون ها نشان داد بین بیگانگی شغلی و اهمال کاری کارکنان رابطه وجود دارد.

چکیده در محیط پیچیده و گسترش رقابت در کسب و کارهای امروزه و ایجاد تحوبل در روش ها و کسب و کار، یکی از مهمترین دغدغه های تجارت و فعالیت در مخیط پویا و رقابیتی امروز است. در این میان هوش تجاری به عنوان حلقه عطف میان سیستمهای سازمان به پشتیبانی تصمیم گیری و سیستم های مدیریت و اطلاعات می باشد. بنابراین، سنجش عملکرد سیستم هوش تجاری سبب بهره وری سازان خواهد شد . براساس چنین ضرورتی، در پژوهش حاضر به ارزیابی عملکرد شاخص های هوش تجاری در زنجیره تامین بنگاه های کوچک و متوسط پرداخته شده است .در این تحقیق برای بهبود بهره وری سازمان مورد مطالعه مدلی برای سنجش bi و شاخص های درگیر در bi ارائه گردید و پس از شناسایی شاخص های ارزیابی عملکرد هوش تجاری در زنجیره تامین با استفاده از ازمون دوجمله ای ، الویت بندی این شاخص ها با نرم افزار اکسپرت چویس صورت گرفت.با توجه به نتایج تحلیل ، این نتیجه گیری حاصل شد که شاخص حمایت از تصمیم گیری در سازمان و توسعه اتی دارای بیشترین الویت و شاخص پاسخ گویی به نیازهای کاربران و سادگی کاربرد و قابلیت بصری سازی داده ها دارای کمترین اهمیت بوده است کلمات کلیدی: هوش تجاری ، زنجیره تامین ، ارزیابی هوش تجاری

هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تفکر انتقادی بر عزت نفس و شادکامی کارکنان دانشگاه آزاد شاهرود است. در این مطالعه کاربردی که بصورت همبستگی در سال 1394 انجام شد 148 نفر از 250 نفر از کارکنان دانشگاه آزاد شاهرود به روش نمونه گیری تصادفی مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت گرد آوری داده ها از پرسشنامه های تفکر انتقادی 75 سئوالی فاکیون و جیان کارلو، عزت نفس 30 سئوالی آیزنگ (1976) و پرسشنامه 29 سئوالی شادکامی استفاده شد. داده ها پس از گردآوری وارد نرم افزارspss گردیده و آنالیز شد. از آزمون های آلفای کرونباخ، کولموگروف – اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و anova جهت بررسی متغیرها استفاده شد. با آزمون ضریب همبستگی تاثیر تفکر انتقادی بر عزت نفس و بر شادکامی محاسبه شد. نتایج نشان داد که 6 مولفه تفکر انتقادی (جستجوی حقیقت، منظم بودن، تحلیلی بودن، اعتماد به نفس، پختگی، داشتن ذهن باز) بر عزت نفس و 4 مولفه تفکر انتقادی (جستجوی حقیقت، منظم بودن، تحلیلی بودن، داشتن ذهن باز) بر شادکامی کارکنان دانشگاه آزاد شاهرود تاثیر دارد.