نام پژوهشگر: محبوبه زیرایی مزار

مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و گنابادی در داستان حضرت آدم (ع)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده الهیات 1392
  محبوبه زیرایی مزار   فاطمه علایی رحمانی

قصص و داستان های قرآن یکی از موضوعات مهم علوم قرآن بوده و بی شک آگاهی از آن در تفسیر آیات بسیار موثر خواهد بود. قصص قرآن از زندگی پیامبران و امت های آنان سخن می گوید . داستان حضرت آدم (ع) یکی از مهمترین آنها ست که در سوره های مختلف بیان شده است. قصه آدم ویژگی هایی دارد که طبیعتا بیش از دیگر قصص قرآن جلب نظر می کند و حجم قابل ملاحظه ای از نگاه های تأویل گرا را به خود جذب کرده است . نخستین کسانی که روش تأویل را در داستان آدم برگزیدند اهل عرفان هستند. در این پژوهش نگاه مفسری عقل گرا همچون علامه طباطبایی و مفسری تأویل گرا همچون گنابادی مورد مقایسه قرار گرفته است .به رغم اینکه در این زمینه میان این دو دیدگاه اشتراکاتی مشاهده می شود مانند : در مورد اسمائی که خداوند به «آدم » آموخت تا برتریش بر فرشتگان معلوم گردد هر دو مفسّر معتقدند: حقیقت این اسماء یکی بوده است. علامه طباطبایی می گوید: منظور از اسماء و مسماهای آن موجوداتی زنده و دارای عقل بوده اند که در پس پرده غیب قرار داشته اند. گنابادی نیز معتقد است: خدای تبارک و تعالی علم موجودات و صورت کلی و نمونه آنها از جهت اینکه اسماء و آینه هایی برای حق تعالی می باشند بر آدم افاضه کرد و در او به ودیعه گذارد و ... .اما در پاره ای از موضوعات نیز دو مفسر به نحو معناداری اختلاف نظر دارند ؛ مانند اینکه :گنابادی منظور از آدم را لطیفه عاقله آدمی می داند که در بهشت نفس انسانی ساکن می باشد اما علامه طباطبایی منظور از آدمی را جنس حضرت آدم می داند. در برخی آیات تنها یکی از دو مفسر نظر داده و دیگری به ترجمه بسنده کرده است . باید گفت اختلاف نظر دو مفسر مبتنی بر اختلاف مبانی فکری و سبک تفکر آن دو می باشد. چنانکه طباطبایی برای پی بردن به تفسیر آیات به جهات ادبی قرآن کریم ،بیان شآن نزول ،استدلال به برخی از آیات دیگر وتفسیر بوسیله ی روایات منقول در زمینه ی قصص قرآن عنایت داشته است . اما گنابادی که دیدگاه غالب او عرفانی است از زاویه ی دید عرفانی به این داستان پرداخته است .