نام پژوهشگر: ابوالفضل طغرایی

باززنده سازی محلات تاریخی با رویکرد افزایش پایداری اجتماعی، نمونه موردی: محله دباغان قزوین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  ابوالفضل طغرایی   محمدسعید ایزدی

با گذر زمان و تکوین رویکردهای حاکم بر مرمت و بازآفرینی شهری که خود حاصل چند دهه ارزیابی نوع مداخلات است، امروزه به وضعیتی رسیده ایم که «جامعیت» و «یکپارچگی» مفاهیم اصلی مسلط بر موضوع مطرح شده اند. یکی از مصادیق و در عین حال ریشه های فقدان جامعیت در مداخلات بافت های شهری در دهه های گذشته، کم رنگ بودن نقش مباحث اجتماعی است. این موضوع امروزه پیش شرط اصلی هرنوع مداخله در حوزه مرمت و بازآفرینی شهری است. از سوی دیگر لزوم توجه به مفهوم پایداری به عنوان پارادایم مطلوب حاکم بر تمام توسعه های انسانی، از اواخر دهه 1980 مطرح و ترسیماتی از آینده را ارائه نمود. این ترسیمات مبهم، با گذر زمان در حال تبدیل شدن به تصاویری عینی هستند. پایداری خود داعیه دار «جامعیت» و «یکپارچگی» میان سه حوزه اجتماع، اقتصاد و محیط زیست است. میزان پرداخت به سه حوزه مذکور ذیل پایداری، یکسان نبوده و به نظر می رسد پایداری اجتماعی مورد بیشترین غفلت واقع شده، که این خود اولا جامعیت پایداری را به خطر می اندازد و ثانیا حوزه های اولویت دار برای پژوهش های آتی را مشخص می کند. پژوهش حاضر در بخش نظری با روشی توصیفی-تحلیلی و با راهبردی از نوع استدلال منطقی، به دنبال تبیین این موضوع است که چگونه طراحی شهری می تواند به باززده سازی محلات تاریخی با رویکرد پایداری اجتماعی بپردازد. با استفاده از روش های جمع آوری داده هایی چون اسنادی، پیمایش میدانی، و مصاحبه سعی در یافتن سیاست ها و سپس طراحی نمونه موردی(بخش طراحی) بر اساس آن دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که نقش اصلی طراحی شهری در بازآفرینی محلات تاریخی متوجه پروژه های محرک توسعه؛ و در تحقق پایداری اجتماعی متوجه ابعاد ایمنی و امنیت، تعاملات اجتماعی، تنوع اجتماعی، احساس نشاط و رضایت، حس مکان و حفظ میراث فرهنگی، و تامین عدالت در دسترسی به خدمات و امکانات است. البته نقش غیر محوری طراحی شهری در دو بعد بسترسازی و مدیریت غالبا معطوف به بعد رویه ای طراحی است؛ حال انکه در قسمت محرک توسعه به لحاظ نقش محوری، بعد ماهوی طراحی بیشتر مطرح است.