نام پژوهشگر: سمیرا شمالی

بررسی اثرات پروستاگلاندین f2∝ بر بیان فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در سلول های بنیادی مزانشیمی چربی انسان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1393
  سمیرا شمالی   عبدالخالق دیزجی

عملکرد بافت های مختلف به طور مستقیم به شبکه عروقی آن بافت وابسته است، لذا زمانی که بافت جدیدی تشکیل می شود عروق خونی نیز بایستی توام با آن به وجود آیند . آنژیوژنز به فرایند بیولوژیکی جوانه زدن رگ های جدید از رگ های موجود در بافت اطلاق می شود که می توان آن را به دو شکل فیزیولوژیکی و پاتوفیزیولوژیکی طبقه بندی کرد. آنژیوژنز فیزیولوژیکی که فرایندی به شدت تنظیم شده است درمواردی مثل سیکل های قاعدگی اتفاق می افتد،درحالیکه آنژیوژنز پاتوفیزیولوژیکی که اشاره به تکثیر غیرقابل کنترل اندوتلیوم مویرگی دارد در بیماری هایی مثل رشد ومتاستاز تومورها دیده می شود.امروزه درمهندسی بافت با استفاده ازعوامل القاء کننده تمایز می توان سلول های بنیادی مزانشیمی را به انواع سلول ها ازجمله سلول های غضروف و غیره امکان پذیر ساخت. ولی هنوز دراین بافت های تمایز یافته، بحث رگزایی به عنوان یکی از مسائل حل نشده و شناسایی راهها و عوامل تسهیل کننده آن دردست بررسی می باشد . هدف از این مطالعه بررسی اثرات پروستاگلاندین f2? به عنوان یکی ازمهمترین واسطه های شیمیایی درداخل بدن بر بیان یکی از مهمترین فاکتورهای موثر دررگزایی یعنی فاکتوررشد اندوتلیال عروقیvascular endothelial growth factorمی باشد.اختصاصی بودن فاکتور(vegf) برای سلول های اندوتلیال نقش موثری را درآنژیوژنز درمانی برای آن ایجاد نموده است به همین علت بیشترمطالعات و کوشش ها به سمت ژن درمانی و کاربرد ژن این پروتئین پیش رفته است. از آنجا که از بین سلول های به کار برده شده درمهندسی بافت، سلول های بنیادی مزانشیمی به خاطر ویژگی منحصر به فردی چون: تمایز به انواع سلولها و خودنوزایی ، بسیار مورد توجه قرارگرفته اند. لذا سلول های بنیادی مزانشیمی از بافت چربی انسانی برای این مطالعه انتخاب شد، که این سلول ها از طریق هضم بافت چربی توسط آنزیم کلاژناز تیپ یک وانجام سانتریفیوژ جدا گشته و در محیط dmem حاوی 20% از fbs کشت داده شدند. سلول های بنیادی با پروستاگلاندین f2?با غلظت های0.1?m,1?m, 2.5?m,5?m در محیط جدید حاوی 10% از fbs و بسته به نوع تست تیمار شدند. نتایج تست mtt و brduنشان دهنده عدم سمیت غلظت های مورد استفاده بود. چرا که کاهش قابل توجهی نیز در تعداد سلول های نمونه های تیمار نسبت به نمونه ی کنترل دیده نشد. همچنین با استفاده از تست scratching تاثیر مثبت بر تکثیر این سلول ها و با استفاده از تست های rt-pcr و vegf elisa تاثیر ماده تیمار شده بر افزایش بیان فاکتورvegf در این سلول ها نشان داده شد، که بطور کلی غلظت 1?m پروستاگلاندینf2? بهترین تاثیر را نشان داد. در نتیجه این پژوهش نشان داد که پروستاگلاندین f2? با افزایش فاکتورهای رگزا در سلول های بنیادی می تواند به عنوان عاملی مفید در بحث رگزایی در مهندسی بافت و به عنوان عاملی مضر در بحث رگزایی تومورهای سرطانی ایفای نقش کند.