نام پژوهشگر: محمد نبی کریمی

بررسی رابطه ی مهارت های تفکر انتقادی و هوش هیجانی با میزان دانش لغت زبان دوم و استفاده از استراتژی های یادگیری لغت در بین دانشجویان زبان انگلیسی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  lمهران سربازفرد   محمد نبی کریمی

در راستای مطالعاتی که رابطه ی بین هوش هیجانی و توانایی تفکر انتقادی را با میزان تسلط بر زیان دوم را تایید کرده اند، این تحقیق کوششش کرد تا به بررسی رابطه ی بین هوش هیجانی، توانایی تفکر انتقادی با میزان دانش لغت زبان دوم و نیز استفاده از استراتژیهای یادگیری لغت زبان دوم در بین زبان آموزان سطح پیشرفته زبان انگلیسی در ایران بپردازد. بدین منظور، آزمون تعیین سطح لغت لوفر و نیشن در ابتدا بصورت غیر تصادفی به 86 زبان آموزان پسر و دختر سطح پیشرفته زبان انگلیسی در چهار موسسه ی زبان های خارجی در ارومیه و بوکان، آذربایجان غربی، ایران داده شد. با توجه به نتیجه ی ازمون لوفر و نیشن، به منظور ایجاد یک نمونه کامل همگون، تعداد کل شرکت کنندگان در این تحقیق به 75 نفر کاهش یافت.در ادامه بصورت متناوب پرسشنامه ی هوش هیجانی بار آن (1997)، پرسشنامه ی تفکر انتقادی پیتر هونی (2004) و نیز پرسشنامه ی استراتژیهای یادگیری لغت زبان دوم که بویسیله ی آقایان امیریان و هشمتی فر (2013) تهیه شده بود، در بین شرکت کنندگان این تحقیق پخش شدند. در نهایت، آنالیز داده ای تحقیق که عمدتا بوسیله ی معیار رابطه ی پیرسون انجام گرفت نشان داد که رابطه ی معنا داری بین هوش هیجانی زبان آموزان ایرانی و میزان دانش لغت زبان دوم آنها وجود دارد. همچنین مشخص شد که رابطه ی بین هوش هیجانی زبان آموزان ایرانی و میزان استفاده ی آنها ازاستراتژیهای لغت زبان دوم مثبت می باشد. در یک حالت کاملا مشابه، نتایج آنالیز داده ها بیان کرد که رابطه ی بین تفکر انتقادی زبان آموزان زبان انگلیسی ایرانی و میزان تسلط انها به لغات زبان دوم یک رابطه ی معنادار مثبت وقوی میباشد. همچنین مشخص شد که بین توانایی تفکر انتقادی زبان آموزان زبان انگلیسی ایرانی و میزان استفاده ی انها از استراتژیهای لغات زبان دوم یک رابطه ی مثبت در جریان است. علاوه بر آن، مشخص شد که جنسیت بعنوان یک متغییر تعدیل دهنده، بر رابطه ی بین تفکر انتقادی زبان آموزان زبان انگلیسی ایرانی و میزان تسلط انها به لغات زبان دوم تاثیر نداشت. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که در بین اسکیل های هوش هیجانی زبان آموزان، intrapersonal و interpersonal اسکیل به ترتیب قوی ترین و ضعیف ترین نقش را در تعیین و پیش بینی میزان دانش لغت زبان دوم زبان اموزان را داشتند. یافته های این تحقیق اشارات ضمنی تئوری و آموزشی بسیار سودمندی در اختیار کل جامعه ی افرادی که در حیطه ی تهیه و تدوین متون درسی زبان خارجی انگلیسی در ایران دخیل اند ونیز مدرسانی که مشغول تدریس زبان انگلیسی در ایران هستند، از این حیث که آنها بهتر است در برنامه های آتی شان وقت و فضای بیشتری باید برای ارتقای هر چه بهتر مهارت ها ی تفکر انتقادی و هوش هیجانی در نسل آینده زبان آموزان ایرانی زبان انگلیسی اختصاص دهند، قرار می دهد.

مقایسه اثر تمرکز ادراک محور و تولید محور پیش فعال بر فرم یادگیری لغات زبان دوم
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  علی جهانی   محمد نبی کریمی

یادگیری لغت همیشه مانند یک کار بزرگ برای دانش آموزان زبان انگلیسی بوده است. هدف این تحقیق مقایسه اثر (یا اثرات) چهار نوع روش آموزش فرم-محور بر یادگیری لغت زبان دوم است. در این راستا این مطالعه طرح شبه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون با پنج گروه که هر کدام روش خاصی دریافت می کنند را اتخاذ کرده است. شرکت کنندگان در این مطالعه 80 دانش اموز پسر کلاس چهارم دبیرستان در محدوده سنی 17-19 بودند. قبل از مرحله آزمایش شرکت کنندگان ازمون محقق ساخته واژگان را به عنوان پیش ازمونی که برای اندازه گیری دانش قبلی شرکت کنندگان از کلمات مورد هدف بود را دادند. بعد از مرحله ازمایش شرکت کنندگان ازمون محقق ساخته واژگان را به عنوان پس ازمونی که برای اندازه گیری میزان دستیابیشان از کلمات مورد هدف بود را دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نمرات شرکت کنندگان در پیش ازمون و پس ازمون نمونه آزمون t مستقل و آزمون anova یک طرفه اجرا شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه cpfonf و crfonf از نظر ارتقای یادگیری لغات وجود نداشت. همچنین تفاوت معنی داری بین دو گروه ppfonf و prfonf از نظر ارتقای یادگیری لغات وجود نداشت. با این حال، از نظر آماری اختلاف معنی داری بین cbfonf و pbfonf به لحاظ ارتقای یادگیری لغات وجود داشت. این نتایج نشان دادد که روش آموزش فرم-محور ممکن است در زمینه آموزش لغات سودمند باشد. همچنین نتایج تایید کردند که استفاده از تمرینات تولید-محورنسبت به تمرینات درک-محور ممکن است به یادگیری بهتر لغات منجر شود.

بررسی تفاوت در دانش آموزش معلمین بر اساس سطح خود کارآمدی آنان
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  حسین چراغی   محمد نبی کریمی

در سال های اخیر تحقیقات زیادی به منظور جمع آوری اطلاعات بیشتر در زمینه ی خود کار آمدی معلمان زبان انگلیسی به عنوان زبان بیگانه و زبان دوم صورت گرفته است. به منظور بررسی تفاوت در دانش آموزش معلمین زبان انکلیسی به عنوان زبان بیگانه بر اساس سطح خود کارآمدی آنان 12 مدرس پس از بررسی جواب آنها به تست سیستم باور های کارآمدی معلمان از میان 80 مدرس انتخاب شدند. کلاس های این معلمان فیلم برداری شد، از معلمین خواسته شد که فیلم کلاس خود را مشاهده کنند و برای رفتار و گفتارشان در کلاس طی مصاحبه ای دلیل ارائه دهند. مصاحبه معلمین رونوشت و بررسی شد. بسامد مقوله های فکری آموزشی برای هر یک از معلمان گرفته شد و همچنین تست کای-اسکور گرفته شد. نتایج تست ها نشان داد که هیچ رابطه ی معناداری میان سطح خود کار آمدی معلمین و واحد های فکری آموزشی آنان وجود ندارد. همچنین بررسی ها نشان داد که مدیریت زبانی، نحوه ی چک کردن، توجه به رفتار، مرور پیشرفت و بعد عاطفی جزو پنج مقوله فکری غالب در میان معلمین ایرانی زبان انگلیسی به عنوان زبان بیگانه می باشد.

بررسی کاربرد تعدیل کننده ها در بخش های بحث مقالات رشته ی زبانشناسی کاربردی، در حوزه پژوهش های کمی، کیفی و تلفیقی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  دانیال شیرزادی   محمدرضا هاشمی

مقلات پژوهشی برای ارائه ی عمومی نظرات جدید مورد استفاده قرار میگیرند و استفاده از زبان ملاحظه کارانه عامل مهمی است که بر پذیرش سهم علمی این مقالات اثر می گذارد (نیوالس، 2011). سویلز (1990) بیان می کند که "آگاهی از روابط معنایی" یکی از موضوعات مهم در نگارش آکادمیک میباشد. عدم آگاهی از مفاهیمی چون تعدیل کننده ها می تواند یکی از دلایل اصلی رد مقالات پژوهشگران باشد (سیونیس، 1995). هایلند (1999) بر این باور است که محققان در قسمت نتیجه و بحث مقالات پژوهشی یافته هایشان را نشان می دهند و تلاش می کنند تا نظراتشان را تثبیت کندد. برای رسیدن به این مقصود یک نویسنده ی ماهر باید توانایی استفاده از "استراتژی تعدیل کننده ها را به عنوان یکی از ویژگی های اصلی کاربرد گرایانه در نگارش موثر علمی" (عطایی و صدر، 2008، ص 43) داشته باشد. در مقایسه با اهمیت موضوع توجه ناچیزی به نحوه استفاده ی تعدیل کننده ها در مطالعات کمی، کیفی و تلفیقی شده است. مطالعه ی حاظر با هدف پر کردن این خلاء تحقیقاتی به بررسی ساختار، کثرت وقوع و نقش تعدیل کننده های مورد استفاده در بخش بحث مقالات رشته ی زبانشناسی کاربردی با سه روش تحقیق متفاوت (کمی، کیفی و تلفیقی) پرداخته است. برای دست یابی به اهداف ذکر شده بخش بحث 150 مقاله در رشته ی زبانشناسی کاربردی با سه روش تحقیق متفاوت (کمی، کیفی و تلفیقی) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان می دهد که کثرت وقوع تعدیل کننده ها در بخش بحث مقالات کمی بیشتر است، پس از آن مقالات تلفیقی و کیفی به ترتیب قرار دارند. همچنین افعال کامل، افعال کمکی و قید ها دسته بندی های تعدیل کننده ای بودند که بیشترین تکرار را داشتند و نتایج آزمون کای دو معنا داری تفاوت های مشاهده شده را تایید کرده است. این تحقیق نشان می دهد که مطالعات تلفیقی از نظر کاربرد تعدیل کننده ها تمایل به نشان دادن شباهت هایی با مطالعات کمی دارند. نتایج مطالعه با توجه به طبیعت هر کدام از روش های تحقیق تفسیر شده و کاربرد هایی مربوط به تدریس انگلیسی با اهراف ویژه و تولید محتوا پیشنهاد گردیده است.