نام پژوهشگر: احمد ارشادی

شناسایی آلل های ناسازگاری در چند رقم گلابی ایرانی (.pyrus commonis l) با استفاده از واکنش های زنجیره ای پلیمراز (pcr)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  مریم باقری   احمد ارشادی

خود ناسازگاری گامتوفیتیک یک مکانیسم طبیعی است که در گلابی و سایر درختان میوه خانواده رزاسه وجود دارد و به وسیله یک مکان ژنی با چندین فرم آللی کنترل می شود. در تحقیق حاضر آلل های خودناسازگاری در 18 رقم گلابی ( 10 رقم گلابی ایرانی و 8 رقم گلابی خارجی ) با استفاده از 9 جفت آغازگر اختصاصی، برای شناسایی آلل های خودناسازگاری 1/2s، 5s، 6s، 7s، 8s، 9s، 11s، 12s و 14s و 2 جفت آغازگر عمومی مشخص گردید. با استفاده از این آغازگرها 34 آلل از مجموع 36 آلل خودناسازگاری شناسایی شد. آلل های 4s، 1s و 5s دارای بیشترین فراوانی بودند که به ترتیب در 8، 7 و 5 رقم مشاهده شدند. همچنین دو گروه دگرناسازگاری جدید با ژنوتیپ7s4 s و 8s4s در ارقام مورد مطالعه شناسایی شد. بر اساس اندازه تخمین زده شده از محصول pcr تکثیر شده با استفاده از آغازگرهای عمومی pycom ، دو باند با اندازه متفاوت از محصول پی سی آر مربوط به آلل های خودناسازگاری شناخته شده در ارقام ایرانی دم کج و کفتربچه تکثیر شد که ممکن است مربوط به آلل های جدید ناسازگاری باشد. محصول پی سی آر در این دو رقم توالی یابی گردید و با توجه به تفاوت در توالی نوکلئوتیدی و آمینواسیدی محصولات پی سی آر تکثیر شده با سایر آلل ها، احتمالاﹰ این باندها مربوط به دو آلل جدید می باشند. در مجموع برای 16 رقم هر دو آلل [بارتلت(2s1s)، بوره ژیفارد(6s1s)، کومیس(5s4s)، دوشس(7s4s)، کوشیا(8s4s)، لوئیزبون(8s1s)، پاس کولمار(5s1s)، فلسطینی(7s1s)، دم کج(sx4s)، قوسی(7s4s), کفتربچه(sy4s)، کنجونی(8s4s)، لاله(8s5s)، نطنزی(؟s4s)، سبری(4s1s) و سه فصله(5s1s) ] و برای دو رقم فقط یک آلل [پیغمبری(5s) و شاه میوه اصفهان (7s)] شناسایی گردید. اگرچه کلیه آلل های خودناسازگاری با استفاده از تکثیر اختصاصی آلل ها به روش پی سی آر مشخص نشدند، ولی نتایج این بررسی نشان می دهد که این یک روش سریع و موثر برای تعیین ژنوتیپ خودناسازگاری در ارقام گلابی می باشد.

بررسی اثر اسید سالیسیلیک و کیتوزان بر کیفیت و عمر انباری دو رقم توت (fragaria ananass)کردستان و کوئین الیزا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  معصومه کاظمی   محمود اثنی عشری

توت فرنگی با نام علمی(fragaria ananassa) میوه ای نافرازگرا است که به علت داشتن بافت نرم و آسیب پذیر عمر پس از برداشت کوتاهی دارد. کاهش کیفیت در این میوه عموماًَََ به دلیل فعالیت متابولیکی بالا و پوسیدگی قارچی ناشی از کپک خاکستری است. تحقیقات زیادی در رابطه با افزایش عمر انبارمانی توت فرنگی صورت گرفته است. از آنجایی که پذیرش مواد با منشاء زیستی و طبیعی از طرف مصرف کنندگان به عنوان افزودنی های غذایی آسان تر صورت می گیرد لذا افزایش عمر انبارمانی و بهبود کیفیت میوه توت فرنگی توسط تیمار های طبیعی حائز اهمیت است. در تحقیق حاضر تیمار با اسید سالیسیلیک و کیتوزان روی توت فرنگی رقم کردستان و کوئین الیزا به صورت آزمایش اول تیمار با اسید سالیسیلیک، در سه مرحله زمانی، دو هفته قبل از برداشت، دو هفته قبل از برداشت + بلافاصله بعد از برداشت و بلافاصله بعد از برداشت و سه غلظت شامل، صفر،5/1 و 3 میلی مول در لیتر اسید سالیسیلیک روی دو رقم کردستان و کوئین الیزا با سه تکرار به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و آزمایش دوم تیمار با کیتوزان در سه غلظت صفر ، 75/0 و 5/1 درصد و شاهد (تیمار خشک) به مدت 3 دقیقه و دو رقم کردستان و کوئین الیزا به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاًًًًََ تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. مواد جامد محلول، پی اچ، اسیدیته قابل تیتراسیون (گرم اسید سیتریک در 100 گرم وزن میوه)، سفتی بافت، درصد کاهش وزن، آنتوسیانین و همچنین کیفیت میوه ها تحت تأثیر تیمارها مورد ارزیابی قرار گرفت. در ارزیابی برای صفات کیفی، از هر واحد آزمایشی 5 میوه به طور تصادفی انتخاب و مورد آزمایش قرار گرفت. اندازه گیری در روز های 3، 7، 11، 15 و 19 پس از شروع نگهداری روی میوه ها انجام گرفت. کاربرد کیتوزان به طور معنی داری روی حفظ کیفیت و جلوگیری از کاهش وزن میوه ها تأثیر گذاشت و از پوسیدگی آن ها در انبار ممانعت نمود. به علاوه، افزایش غلظت کیتوزان عمر پس از برداشت میوه ها را افزایش داد و کیفیت آن ها را بهتر حفظ کرد. پوشش کیتوزان رسیدگی میوه را کند نمود و باعث حفظ سفتی و اسیدیته آن ها شد. اما هیچ اثر معنی داری بر مقدار مواد جامد محلول نداشت. غلظت 5/1 درصد کیتوزان اثرات یایدارتری بر صفات کیفی میوه ها در طی انبارداری گذاشت. تیمار اسید سالیسیلیک بر میزان مواد جامد محلول، اسیدیته، سفتی، کاهش وزن، آنتوسیانین و حفظ کیفیت کلی میوه ها اثر گذاشت اما هیچ تأثیر معنی داری بر hp آب میوه ها در سه مرحله اول اندازه گیری نداشت. طبق آزمایش انجام گرفته اسید سالیسیلیک نقش مهمی در حفظ کیفیت میوه بر جای گذاشت. بهترین زمان کاربرد، زمان بعد از برداشت و توأم قبل و بعد از برداشت و بهترین غلظت مورد استفاده، غلظت 5/1 میلی مول در لیتر اسید سالیسیلیک بود. لذا استفاده از اسید سالیسیلیک و کیتوزان عمر پس از برداشت را افزایش داده و باعث حفظ کیفیت میوه ها طی روز های پس از برداشت در هر دو رقم کردستان و کوئین الیزا شدند. در میان دو رقم بررسی شده رقم کوئین الیزا عمر انباری به مراتب بیشتری نسبت به رقم حساس کردستان داشت. در مجموع و بر اساس نتایج به دست آمده، تیمار کیتوزان اثرات بهتری بر سفتی میوه، جلوگیری از کاهش وزن و نگهداری کیفیت میوه ها داشت.

بررسی تنوع ژنتیکی جمعیت گوسفندهای نژاد مهربان با استفاده از نشانگرهای بین ریزماهواره ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  معصومه آخوندی   محمدرضا محمدآبادی

در سال های اخیر استفاده از نشانگرهای مولکولی کاربرد گسترده ای برای تعیین تنوع ژنتیکی بین جمعیت ها و حیوانات حفاظت شده یافته است، به علاوه، میزان چندشکلی به دست آمده از این نشانگرها یکی از پارامترهای با ارزش برای مطالعه جمعیت ها و درک تفاوت های ژنتیکی آن ها است. در این پژوهش با استفاده از نشانگرهای بین ریز ماهواره ای (issr) تنوع ژنتیکی گوسفند نژاد مهربان مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های خون از 210 رأس گوسفند مهربان موجود در 6 گله در استان همدان و از هر گله 35 رأس گرفته شدند. برای انجام pcr از دو آغازگر (ag)9c و (ga)9c استفاده شد. از سوی دیگر، ارزش اصلاحی صفات رشد حیوانات در گله های مورد بررسی با استفاده از مدل های مختلط حیوانی تک صفتی و با کمک نرم افزار wombat پیش بینی شدند. سپس رابطه الگوهای باندی مختلف در جایگاه های مورد مطالعه، بر ارزش اصلاحی صفات رشد با استفاده از مدل های خطی تعمیم یافته و با کمک نرم افزار sas مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش هر دو آغازگر مورد بررسی جایگاه های چندشکلی را نشان دادند که نمایا نگر کارایی این آغازگرها در بررسی تنوع ژنتیکی است. به طور کلی، با استفاده از آغازگرهای (ag)9c و (ga)9c به ترتیب، 28 و 36 دامنه باندی (در محدوده 100 تا بالاتر از 3100 جفت باز) در محصولات pcr شناسایی شدند. در جمعیت مورد بررسی، میزان شاخص های شانون و تنوع ژنی نی و همچنین، تعداد آلل موثر با استفاده از آغازگر (ag)9c به ترتیب، 2526/0، 1444/0 و 1940/1 و با استفاده از آغازگر (ga)9c به ترتیب، 2045/0، 1114/0 و 1465/1 بودند که نشان دهنده تنوع پایین در جمعیت های مورد مطالعه گوسفند مهربان است. با توجه به تعداد آلل مشاهده شده و شاخص شانون آغازگر (ag)9c قدرت تمایز و اطلاعات دهندگی بیشتری نسبت به (ga)9c نشان داد. همچنین، تعادل هاردی-وینبرگ در جمعیت مورد مطالعه از نظر بیشتر جایگاه های بین ریزماهواره ای برقرار بود. به جز جمعیت های اسدآباد میزان تشابه ژنتیکی در سایر جمعیت ها منطبق بر فاصله جغرافیایی آن ها بود. بررسی جمعیت ها بر اساس فاصله ژنتیکی نی و به روش upgma آن ها را به دو گروه اصلی تقسیم نمود. برخی از جایگاه های بین ریزماهواره ای اثر معنی داری بر ارزش اصلاحی صفات وزن بدن داشتند که مهمترین آن ها a26 (آغازگر (ag)9c، 2200-2110 جفت باز) و g25 (آغازگر (ga)9c، 1700-1610 جفت باز)، g14 (آغازگر (ga)9c، 840-790 جفت باز) و a8 (آغازگر (ag)9c، 650-610 جفت باز) بودند. میانگین ارزش اصلاحی در افراد دارای جایگاه های a26 و g25 (برای وزن تولد)، g14 (برای وزن 90 روزگی) و a8 (برای وزن 270 روزگی) به طور معنی داری بالاتر از افراد بدون این جایگاه ها بود. به نظر می رسد که در جایگاه های بین ریزماهواره ای a26، g25، a8 و g14 ژن های عمده موثر بر صفات رشد وجود داشته باشند یا این که این جایگاه ها با ژن های کنترل کننده وزن بدن پیوسته باشند.

اثر اسید سالسیلیک و جیبرلین بر عمر انباری و برخی وی‍‍‍ژگی های کیفی هلو رقم آلبرتا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1389
  زهرا خادمی   احمد ارشادی

ایران یکی از مهم ترین کشورهای تولید کننده هلو (prunus persica l.) در دنیا به شمار می آید. بخش عمده هلو تولیدی در ایران به مصرف تازه خوری می رسد، اما مشکلاتی مانند فساد پذیری زیاد و عمر کوتاه پس از برداشت از عوامل محدودکننده در بازار رسانی هلو می باشند. در این تحقیق اثرات محلول پاشی با غلظت های مختلف اسید جیبرلیک ( صفر،10،20 و 30 میلی گرم در لیتر) و غلظت های مختلف اسید سالیسیلیک ( صفرف 1،2 و 4 میلی مولار) و نحوه کاربرد آن ( محلول پاشی درختان سه هفته قبل از برداشت، غوطه وری میوه ها پس ازبرداشت در اسید سالیسیلیک و کاربرد توأم محلول پاشی و غوطه وری) بر عمر انباری هلوی رقم آلبرتا بررسی شد. خصوصیات کیفی میوه ها در زمان برداشت شامل: طول، قطر، و وزن، مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، پی اچ، فنول کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و سفتی میوه اندازه گیری شد و اندازه گیری های بعدی هر هفته یکبار به مدت شش هفته صورت گرفت. میوه های تیمار شده با اسید جیبرلیک نسبت به میوه های شاهد پی اچ و مواد جامد محلول کمتر و اسید یته بیشتری داشتند. همچنین اسید جیبرلیک از نرم شدن میوه ها طی انبارداری جلوگیری کرد و ضمن کاهش تلفات آب باعث حفظ کیفیت و تأخیر در پیری میوه ها شد. غلظت 20 میلی گرم در لیتر اسید جیبرلیک بیشترین تأثیر را بر کاهش پوسیدگی قارچی و حفظ سفتی میوه ها داشت و کیفیت میوه ها را . طی انبار داری به صورت محسوسی حفظ نمود. محلول پاشی درختان هلو با اسید سالیسیلیک به غیر از مواد جامد محلول و فنول کل میوه تأثیر معنی داری بر سایر شاخص های کیفی میوه در زمان برداشت نداشت. کاربرد توأم.محلول پاشی و غوطه وری میوه ها در اسید سالیسیلک اثرات مثبت بیشتری بر حفظ کیفیت میوه ها طی انبار اری در مقایسه با محلول پاشی درختان با اسید سالیسیلیک داشت. تیمار با اسید سالیسیلیک با غلظت 2 میلی مولار بیشترین تأثیر مثبت را بر حفظ سفتی، کاهش تلفات اب، کاهش پوسیدگی و حفظ کیفیت میوه داشت. اگرچه با اسید جیبریلک تأثیر بیشتری بر افزایش ترکیبات فنولی و ظرفیت آنتی اکسیذانی میوه در مقایسه با تیمار اسید سالیسیلک داشت ولی هر دو تیمار محل.ل پاشی درختان با اسی جیبرلیک به غلظت 20 میلی گرم در لیتر و غوطه وری میوه ها در اسید سالیسلییک با غلظت 2 میلی مولار به خوبی کیفیت میوه ها را طی انبار داری حفظ نمودند.

اثر اسید سالیسیلیک، کلریدکلسیم و نوع بسته بندی بر عمر پس از برداشت و برخی شاخص های کیفی سه رقم تجاری فلفل دلمه ای(capsicum annuum l.) گلخانه-ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1389
  سیده زهرا عزیزی   فرشاد دشتی

دانشگاه بوعلی سینا مشخصات رساله/پایان نامه تحصیلی عنوان: اثر اسید سالیسیلیک، کلریدکلسیم و نوع بسته بندی بر عمر پس از برداشت و برخی شاخص های کیفی سه رقم تجاری فلفل دلمه ای (l. c. annuum)گلخانه ای نام نویسنده: سیده زهرا عزیزی نام اساتید راهنما: دکتر فرشاد دشتی و دکتر حسن ساری خانی نام اساتید مشاور: دکتر احمد ارشادی دانشکده: کشاورزی گروه آموزشی: علوم باغبانی رشته تحصیلی: مهندسی کشاورزی گرایش تحصیلی: سبزی کاری مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد تاریخ تصویب: 27/3/87 تاریخ دفاع: 26/11/1389 تعداد صفحات: 111 چکیده: فلفل (l. c. annuum) از مهمترین سبزیجات تیره سیب زمینی به شمار می آید. سرعت بالای کاهش آب طی حمل و نقل و بازرسانی، حساسیت بالا به نگهداری در دمای پایین تر از 7 درجه سانتی گراد و بروز پوسیدگی های آلترناریایی از مهمترین مشکلات فلفل در مرحله پس از برداشت به شمار می آیند. در این پژوهش طی سه آزمایش جداگانه تاثیر تیمار اسید سالیسیلیک، کلرید کلسیم و نوع بسته بندی بر عمر قفسه ای و برخی ویژگی های کیفی سه رقم فلفل گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش اول با دو فاکتور رقم در سه سطح مارنوکا (نارنجی)، پارامو (قرمز) و تارنتو (زرد) و بسته بندی در سه سطح جعبه مقوایی معمولی، جعبه مقوایی با روکش پلی اتیلن و جعبه پلاستیکی منفذ دار. میوه ها پس از تیمار با آب مقطر درون بسته بندی های ذکر شده قرار داده شدند و در دمای1±17 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. اندازه گیری وزن نمونه ها از ابتدای نمونه برداری به فاصله 5 روز یکبار تا روز 30 ام انجام گرفت. اندازه گیری صفات تخریبی شامل محتوای مواد جامد محلول، پی اچ آب میوه، سفتی و مقدار ویتامین ث در روزهای 10، 20، 30 پس از نگهداری انجام شد. نتایج حاصل از این آزمایش بیانگر تأثیر مثبت بسته بندی در جعبه های مقوایی سفید با پوشش پلی اتیلن بر کاهش تلفات آب و حفظ سفتی بافت میوه بود. بسته بندی بر میزان مواد جامد محلول، سفتی، ویژیگی های ظاهری و ویتامین ث تأثیر معنی داری نشان داد. در میان ارقام نیز رقم پارامو بالاترین سفتی و کمترین تلفات آب را نشان داد. همچنین بین ارقام نیز از نظر مواد جامد محلول، ویتامین ث و سفتی اختلاف معنی داری مشاهده گردید. آزمایش دوم شامل دو فاکتور رقم در سه سطح ذکر شده و غلظت اسید سالیسیلیک در 4 سطح (صفر(شاهد)، 1، 2 و 4 میلی مولار)بود. نمونه ها پس از غوطه وری در غلظت های مختلف اسید سالیسیلیک به مدت 5 دقیقه، در دمای اتاق (1±25) خشک شده و در بسته بندی جعبه مقوایی با پوشش پلی اتیلن نگهداری شدند و مانند آزمایش اول صفات تخریبی و مقدار کاهش مورد اندازه گیری قرار گرفت. غلظت اسید سالیسیلیک تاثیر معنی داری بر میزان مواد جامد محلول، پی اچ، سفتی، درصد کاهش آب و ویتامین ث نشان داد. غلظت 2 میلی مولار اسید سالیسیلیک در برخی صفات نظیر سفتی و درصد کاهش آب بهتریننتیجه را نشان داد. بر اساس نتایج آزمایش اول و دوم در میان سطوح بسته بندی، بسته بندی مقوایی سفید با روکش پلی اتیلن از آزمایش اول و در میان سطوح غلظت آزمایش دوم غلظت 2 میلی مولار در آزمایش سوم مورد استفاده قرار گرفت. آزمایش سوم شامل دو فاکتور رقم در سه سطح ذکر شده و غلظت کلرید کلسیم در سه سطح (صفر(شاهد) 5/0و 1 درصد) و غلظت 2 میلی مولار اسید سالیسیلیک انجام شد. نمونه ها به مدت 5 دقیقه در کلرید کلسیم یا اسید سالیسیلیک در غلظت های ذکر شده غوطه ور شدند و پس از خشک شدن در دمای اتاق (1±25) در جعبه های مقوایی با روکش پلی اتیلن بسته بندی و در دمای 1±17 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. در زمان های صفر، 7، 14 و 21 روز مقدار تلفات آب و صفات تخریبی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این آزمایش مقدار کاروتنوئید کل نیز در روز 14 پس از نمونه برداری مورد اندازه گیری قرار گرفتند اثر تیمار کلرید کلسیم بر میزان مواد جامد محلول و بر میزان سفتی معنی دار نبود. تیمار کلرید کلسیم اثر معنی داری بر میزان پی اچ، ویتامین ث، درصد تلفات آب، ظاهر دم میوه، بازار پسندی و مقدار کارتنوئید نشان داد. در میان سطوح مختلف بسته بندی، بسته بندی در جعبه مقوایی با روکش پلی اتیلن بیشترین تاثیر را بر میزان سفتی، بازار پسندی و کاهش درصد تلفات آب محصول نشان داد. در تیمار کلرید کلسیم و اسید سالیسیلیک، تیمار 5/0 درصد کلرید کلسیم در صفاتی چون بازار پسندی، محتوی ویتامین ث، وضعیت دم میوه و تیمار 2 میلی مولار اسید سالیسیلیک درصفاتی مانند محتوی کاروتنوئید و پی اچ بهترین نتیجه را نشان دادند. واژه های کلیدی: فلفل دلمه ای، اسیدسالیسیلیک، کلریدکلسیم، نوع بسته بندی، عمر قفسه ای

تعیین نیاز سرمایی و گرمایی برخی ارقام تجاری انگور (vitis vinifera l)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  مجید گودرزی   احمد ارشادی

در این تحقیق نیاز سرمایی و گرمایی شش رقم انگور تجاری به نام های فخری، بی دانه سفید، لعل، پرلت، یاقوتی و خلیلی بررسی شد. این پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 12 تیمار مدت سرمادهی (0، 50، 100، 200، 300، 400، 500، 600 ،700، 800، 900 و 1000 ساعت) در دمای 5 درجه سانتی گراد و در سه تکرار اجرا شد. از هر رقم 30 شاخه یک ساله، حاوی سه جوانه، در اواخر مهر قبل از مواجهه با سرمای موثر جمع آوری شد و تحت تیمارهای سرمایی قرار گرفتند. پس از پایان هر تیمار سرمایی، قلمه ها در شرایط نور مداوم و دمای 18 تا 25 درجه سانتی گراد قرار گرفتند. ارزیابی شکفتن جوانه ها و شمارش جوانه های که به حالت نوک سبز رسیده بودند سه بار در هفته انجام شد. نتایج نشان داد که اثر مدت زمان سرمادهی بر درصد شکفتن جوانه ها، نیاز گرمایی، تعداد روز تا پنجاه درصد شکوفایی و یکنواختی شکوفایی جوانه ها، بسیار معنی دار بود. به طور کلی با افزایش مدت سرمادهی؛ درصد شکوفایی کل، سرعت و یکنواختی شکوفایی جوانه ها در کلیه ارقام مورد بررسی افزایش یافته و نیاز گرمایی، تعداد روز لازم تا اولین شکوفایی جوانه و تعداد روز تا 50 درصد شکوفایی کاهش یافت. نتایج نشان دهنده نیازهای سرمایی و گرمایی متفاوت بین ارقام بود. رقم لعل دارای کمترین میزان نیازسرمایی (صفرساعت) بود ولی سایر ارقام با 300 ساعت تیمار سرمادهی حداقل 50% جوانه زنی داشتند. ارقام دیرگل لعل و بیدانه دارای نیازگرمایی به مراتب بیشتری نسبت به ارقام زودگل مانند خلیلی و یاقوتی بودند. ارقام فخری و پرلت نیز نیاز گرمایی متوسطی داشتند. به نظر می رسد که عامل اصلی تفاوت در تاریخ گلدهی ارقام انگور مورد بررسی نیاز گرمایی آنهاست و نیاز سرمایی این ارقام کم بوده و در شرایط آب و هوایی معتدل سرد استان همدان دارای نقش فرعی است.

ارزیابی سه روش استفاده از سولفات و کلات آهن روی کنترل کلروز آهن در درختان سیب، هلو وشلیل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  زهرا اولیایی دهقی   محمود اثنی عشری

در میان همه عناصر ریزمغذی ، آهن و چگونگی استفاده از آن نقش ویژه ای در تغذیه گیاهان دارد. در این پژوهش دو نوع کود آهن شامل سولفات آهن و کلات آهن ((fe-edta به سه صورت اضافه نمودن به خاک، محلولپاشی روی شاخ وبرگ و تزریق به تنه در اختیار درختان سیب رقم رد دلیشز، هلو رقم انجیری و شلیل رقم مغان مبتلا به کمبود آهن قرار گر فتند. آزمایشها به طور جداگانه برای هر میوه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 7 تیمار و در 3 تکرار انجام شدند. در روش خاکی، 50 گرم از هر کود به طور جداگانه در نیمه اول خرداد ماه در پای هر درخت ریخته و با خاک اطراف تنه کاملاً مخلوط شد. در روشهای محلولپاشی و تزریق تنه ای، غلظت 5/0 درصد از هر کود به طور جداگانه در سه نوبت (ابتدا نیمه اول خرداد ماه و سپس به فاصله 4 هفته بعد از آن) مورد استفاده قرار گرفت.در طول فصل رشد شدت کلروز برگها و تغییرات رنگ آنها تحت تأثیر تیمارها به طور مشاهده ای تعقیب و ثبت گردید. پس از برداشت میوه ها از هر درخت میزان کلروفیل برگ آنها از طریق اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد. میزان آهن کل و فعال و آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز نیز اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که تیمارهای کودی آهن اثر معنی داری روی میزان آهن کل و فعال، کلروفیل و آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز و کنترل کلروز آهن در هر سه درخت میوه داشت. کمترین میزان کلروفیل ، آهن فعال و آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز مربوط به تیمار عدم استفاده از کود (شاهد) و بیشترین آن به تزریق تنه ای سولفات آهن تعلق داشت، اما مقایسه میانگینها در مورد آهن کل نشان داد که بالاترین محتوای آهن کل در درختان سیب و هلو متعلق به تیمار شاهد یعنی درختان کلروزه بود و در درختان شلیل بالاترین اثر مربوط به تیمار تزریق سولفات آهن و تیمار شاهد در مرحله بعدی قرار داشت. به طور کلی تزریق کودهای حاوی آهن اثر مثبت تری را بر محتوی کلروفیل، آهن فعال، آنزیم کاتالاز و پراکسیداز نسبت به محلول پاشی و کاربرد خاکی داشت. اثرات متقابلی بین نوع کود و روش تغذیه ای آهن مشاهده شد. به طوری که در روش تزریق، سولفات آهن اثرات بهتری نسبت به کلات آهن داشت، ولی در کاربردهای خاکی و محلول پاشی کلات آهن در اکثر موارد نتیجه بهتری نسبت به سولفات آهن نشان داد.

اثر پاکلوبوترازول بر مقاومت به سرما در نهال های بادام رقم شاهرود 12
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  ایوب دارابی حیدرابادی   احمد ارشادی

پاکلوبوترازول یکی از مهمترین ترکیبات بازدارنده رشد محسوب می شود که می تواند خسارات ناشی از تنش های محیطی را در گیاهان کاهش دهد. هدف از این تحقیق بررسی اثر پاکلوبوترازول بر کاهش آسیب های ناشی از تنش سرمایی در نهال های یکساله بادام( (prunusamygdalus رقم شاهرود 12 است. تیمارها شامل 5 غلظت صفر (شاهد) ،125، 250، 500 و 1000 پی پی ام کولتارد ( با غلظت 250 گرم بر لیتر ماده موثره پاکلوبوترازول) بود که روی نهال های بادام یکساله محلولپاشی شد . نمونه برداری در سه مرحله زمانی 20 آبان، 20 دی و 20 اسفند از بافت ساقه و 25 دی و 25 اسفند از بافت جوانه انجام شده و میزان پرولین، کربوهیدرات کل ،درصد ماده خشک، محتوی آب نسبی ساقه ها و نقطه اگزوترم آنها اندازه گیری شد. پس از انتقال نمونه ها به آزمایشگاه تیمارهای سرمایی 0، 5- ، 10-، 15-، 20- و 25- درجه سانتی گراد روی آنها اعمال گردیده و نشت نسبی یونی و آزمون تترازولیوم بافت های ساقه و جوانه اندازه گیری شد. تیمار پاکلوبوترازول بخصوص در غلظت 500 پی پی ام باعث افزایش میزان پرولین ، کربوهیدرات محلول ، درصد ماده خشک و کاهش میزان آب نسبی بافت ها و میزان نشت نسبی یونی گردید. نتایج آزمون تترازولیوم نشان داد که تا محدوده تیمار سرمایی 15- درجه سانتی گراد کاربرد پاکلوبوترازول با غلظت های 500 و 250 پی پی ام می تواند باعث کاهش خسارت و مرگ بافت ها شود. نقطه اگزوترم اول بافت های تیمار شده با پاکلوبوترازول به غلظت 500 پی پی ام در دی ماه به طور میانگین چهار درجه سانتی گراد پایین تر از تیمار شاهد بود. بررسی دمای وقوع lt50 نشان داد که مقاومت به سرما در نهال های تیمار شده با غلظت 500 پی پی ام پاکلوبوترازول نسبت به تیمار شاهد حدود 5 درجه سانتی گرد افزایش یافت. درصد خسارت به بافت جوانه بیشتر از بافت ساقه بوده و در دی ماه هم در بافت جوانه و هم در بافت ساقه مقاومت به سرما بالاتر از آبان و اسفند بود. نتایج این تحقیق نشان داد که کاربرد پاکلوبوترازول می تواند در کاهش خسارت ناشی از تنش سرمایی در نهال های بادام موثر باشد.

اثر تنش شوری بر عملکرد و برخی ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی تره ایرانی (allium ampeloprasum tareh group)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  سارا اکبری   منصور غلامی

تره ایرانی allium ampeloprasum tareh group)) از سبزی های بومی و پر مصرف در ایران است و با وجود سابقه کشت و کار طولانی، پژوهشی در رابطه با اثر تنش شوری بر جوانه زنی بذر، عملکرد و ویژگی های کمی و کیفی این گیاه در دسترس نیست. به این منظور، دو توده همدانی و شادگانی تره ایرانی در معرض سطوح مختلف تنش شوری قرار گرفتند و جوانه زنی بذر، عملکرد، ویژگی های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی و نیز برخی عناصر معدنی در آن ها به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو عامل توده در دو سطح و تنش شوری در پنج سطح صفر، 7، 14، 25 و 40 میلی مولار کلرید سدیم بررسی گردید. مرحله جوانه زنی بذور، در داخل پتری و با قرار گرفتن در انکوباتور به مدت 10 روز مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای شوری با اضافه شدن کلرید سدیم به محلول نصف غلظت هوگلند اعمال گردید. به منظور بررسی اثر شوری بر مرحله رشد رویشی، بذور تره ایرانی در مخلوط ماسه و پرلیت کشت شدند و از چین سوم به بعد، گیاهان روزانه با 250 میلی لیتر محلول غذایی نصف غلظت هوگند حاوی نمک کلرید سدیم آبیاری شدند. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کلرید سدیم درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه و لپه کاهش یافت. درصد جوانه زنی در توده شادگانی بیشتر از توده همدانی بود. در مرحله رشد رویشی نتایج نشان داد که با افزایش شدت تنش شوری، عملکرد، طول برگ، عرض برگ، تعداد برگ، سطح برگ، وزن تر ریشه و برگ و هم چنین درصد ماده خشک برگ و ریشه کاهش نشان داد البته روند کاهشی در این صفات در توده همدانی با شدت بیشتری نسبت به توده شادگانی صورت گرفت. میزان قندهای محلول و تراکم روزنه با افزایش غلظت کلرید سدیم روند افزایشی داشتند در حالی که محتوای نسبی آب برگ و کلروفیل روند کاهشی را نشان دادند. بیشترین میزان قندهای محلول و تراکم روزنه در توده شادگانی و کمترین محتوای نسبی آب برگ و کلروفیل در توده همدانی مشاهده گردید. با افزایش سطوح شوری، میزان پرولین افزایش یافت در حالی که مقدار پروتئین های محلول برگ کاهش نشان داد. بیشترین میزان پرولین در توده شادگانی در بالاترین سطح تنش و کمترین مقدار پروتئین در هر دو توده در بیشترین سطح تنش مشاهده شد. بین مقدار پرولین با کلروفیل و پروتئین-های محلول همبستگی منفی و معنی دار بدست آمد. تنش شوری مقدار نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، مس و روی را کاهش و مقدار سدیم برگ را افزایش داد. تره ایرانی در مرحله جوانه زنی و رشد رویشی، حساس به شوری ارزیابی می گردد و به نظر می رسد توده شادگانی در برابر تنش شوری محتمل تر از توده همدانی باشد.

ایجاد تحمل به سرما در انگور (vitis vinifera) رقم بیدانه سفید توسط سالیسیلیک اسید
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  سمیرا طاهری   احمد ارشادی

این پژوهش به منظور بررسی تاثیر اسید سالیسیلیک بر افزایش تحمل به سرما انگور رقم بیدانه سفید انجام شده است. مرحله اول این آزمایش در مزرعه و در قالب یک طرح کاملا ًتصادفی در چهار تکرار انجام شد. اسید سالیسیلیک در چهار غلظت صفر (شاهد)، 5/0، 1 و 2 میلی مولار تهیه شده و محلول پاشی بوته ها در مرحله تمام گل و در دو نوبت صبح و عصر انجام شد. صبح روز بعد، از هر بوته پنج برگ از گره ششم شاخه های تیمار شده جدا و میزان قندهای محلول، پرولین، کلروفیل و پروتئین محلول برگ و محتوای آب نسبی نمونه ساقه و برگ اندازه گیری شد. نمونه هایی از برگ و ساقه بوته های تیمار شده به مدت سه ساعت تحت تنش سرمایی صفر، 2- ، 4- و 8- درجه سانتی گراد قرار گرفت و نمونه های خوشه گل نیز به مدت سه ساعت در معرض دماهای صفر، 2- و 4- درجه سانتی گراد قرار گرفتند. مرحله دوم آزمایش روی گیاهان گلدانی و به صورت یک آزمایش فاکتوریل درقالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام گرفت. اسید سالیسیلیک در چهار غلظت صفر (شاهد)، 1/0، 25/0 و 5/0 میلی مولار تهیه شد و محلول پاشی قلمه ها در دو نوبت صبح و عصر انجام شد. صبح روز بعد قلمه ها به مدت سه ساعت تحت تنش سرمایی صفر، 2- و 4- درجه سانتی گراد قرار گرفتند و سپس محتوای آب نسبی، قندهای محلول، پرولین، کلروفیل و پروتئین محلول برگ آنها اندازه گیری شد. مرحله سوم آزمایش روی گیاهان گلدانی و در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام گرفت. اسید سالیسیلیک در چهار غلظت صفر (شاهد)، 1/0، 25/0 و 5/0 میلی مولار تهیه شد و محلول پاشی قلمه ها در دو نوبت صبح و عصر انجام شد. صبح روز بعد از هر گیاه یک برگ انتخاب شد و میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز اندازه گیری شد. در گیاهان مزرعه ای کاربرد اسید سالیسیلیک در غلظت 5/0 میلی مولار سبب افزایش قندهای محلول شد و در غلظتهای 5/0 و 1 میلی مولار پرولین برگ را افزایش داد. اسید سالیسیلیک با غلظت 2 میلی مولار محتوای آب نسبی ساقه و برگ و پروتئین های محلول برگ را کاهش داد. اسید سالیسیلیک باعث کاهش نشت یونی در نمونه های ساقه، برگ و خوشه گل در مقایسه با تیمار شاهد شد. در آزمایش مزرعه ای کمترین نشت یونی در نمونه های خوشه گل بوته های تیمار شده با 5/0 و 1 میلی مولار اسید سالیسیلیک مشاهده شد در حالیکه در نمونه های ساقه و برگ بین غلظتهای مختلف اسید سالیسیلیک تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتایج آزمایش های گلدانی نشان داد که کاربرد اسید سالیسیلیک به خصوص در غلظت 1/0 میلی مولار سبب کاهش پراکسیداسیون غشا و کاهش نشت یونی برگ و ساقه شد. محلول پاشی با غلظت 1/0 میلی مولار اسید سالیسیلیک در گیاهان گلدانی در تمام سطوح سرمایی به طور چشمگیری باعث افزایش میزان پرولین و قندهای محلول برگ شد. کاربرد اسید سالیسیلیک به خصوص در غلظت 1/0 میلی مولار بیشترین تاثیر را بر افزایش فعالیت آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز داشت. بر اساس نتایج به دست آمده غلظت 5/0 میلی مولار اسید سالیسیلیک در بوته های انگور و 1/0 میلی مولار در نهال های گلدانی بیشترین تاثیر مثبت را بر افزایش تحمل به سرما داشتند.

ارزیابی مقاومت به سرمای برخی ارقام انار ایرانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  علی اکبر قاسمی سلوکلویی   احمد ارشادی

این پژوهش به صورت سه آزمایش مجزا انجام شد. هدف از آزمایش اول: 1- بررسی مقاومت به سرمای برخی از ارقام تجاری انار ایران (ملس ساوه، رباب نی ریز، نادری، شیشه کپ، پوست سفید بافق، یوسف خانی و مهابادی) با استفاده از روش نشت یونی و آزمون تترازولیوم، و 2- بررسی تغییرات غلظت کربوهیدرات های محلول و پرولین و ارتباط این ترکیبات با مقاومت به سرما در طی سه مرحله زمانی (آبان ماه، دی ماه واسفند ماه) بود. در آزمایش دوم، اثر محلول پاشی پاکلوبوترازول با 5 غلظت (0، 125، 250، 500 و 1000پی پی ام) بر افزایش مقاومت به سرما و فاکتورهای موثر بر مقاومت (کربوهیدرات های محلول و پرولین) در انار رقم ملس ساوه بررسی شد. در سومین آزمایش رابطه بین تراکم روزنه ای برگ ها و مقاومت به سرمای تابستانه و زمستانه در شش رقم انار (گلمخانه ارومیه، ملس ترش ساوه، آقامحمدعلی، شیرین نار پاوه، تابستانه و آلک) بررسی شد. حداکثر مقاومت به سرما در دی ماه، همزمان با رکود عمیق درختان دیده شد. بر اساس مقادیر lt50محاسبه شده با روش نشت یونی و آزمون تترازولیوم ارقام مورد بررسی در آزمایش اول به سه دسته شامل ارقام مقاوم: نادری، یوسف خانی، ملس ساوه و رباب نی ریز ، ارقام حساس: پوست سفید بافق و شیشه کپ و رقم با مقاومت متوسط مهابادی تقسیم شدند. غلظت کربوهیدرات های محلول از آبان (شروع سازگاری) تا دی ماه (حداکثر تطابق با سرما) افزایش یافته و در اسفند ماه با از دست دادن سازگاری گیاه، مجدداً کاهش یافت. غلظت پرولین از آبان ماه تا دی ماه افزایش یافت. علی رغم کاهش مقاومت به سرمای ارقام در اسفندماه، مقدار پرولین در این مرحله بیش از دی ماه بود. به طورکلی همبستگی قوی تری بین مقاومت به سرما و غلظت کربوهیدرات های محلول نسبت به پرولین مشاهده شد. کاربرد پاکلوبوترازول خصوصاً با غلظت های 500 و 1000 پی-پی ام باعث افزایش مقاومت به سرمای نهال ها در مقایسه با شاهد شد. حداکثر کربوهیدرات های محلول و پرولین نیز در همین غلظت ها دیده شد، که می تواند اثرات مثبت پاکلوبوترازول بر مقاومت به سرما را توجیه کند. رابطه مثبتی بین تراکم روزنه ای و مقاومت به سرمای تابستانه در ارقام مورد بررسی مشاهده شد. به طوریکه ارقام با تراکم روزنه ای بالا مانند آلک دارای مقاومت به سرما بیشتر و بر عکس ارقام با تراکم روزنه ای کمترمانند گلمخانه ارومیه و آقا محمدعلی مقاومت به سرمای کمتری داشتند. همبستگی مثبت ولی ضعیف تری بین تراکم روزنه ای برگ ها و مقاومت به سرمای زمستانه مشاهده شد، بیشترین مقاومت به سرمای زمستانه نیز در رقم آلک مشاهده شد. هر دو روش نشت یونی و آزمون تترازولیوم به خوبی توانستند ارقام را از نظر مقاومت به سرما تفکیک کنند. نتایج این تحقیق می تواند برای توصیه کشت ارقام در مناطق مختلف و همچنین طراحی برنامه های اصلاحی در آینده مورد استفاده قرار گیرد.

اثر تغذیه برگی سولفات روی و پتاسیم بر مقاومت به سرمای زمستانه انگور (vitis vinifera l.) رقم بیدانه سفید
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  حدیثه حقی   حسن ساری خانی

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات سولفات روی و سولفات پتاسیم بر مقاومت به سرمای زمستانه روی قلمه های ریشه دار شده و بوته های چند ساله انگور رقم بیدانه سفید انجام شد. سولفات روی در دو غلظت 04/0 و 08/0 درصد و سولفات پتاسیم در سه غلظت 5/0، 1 و 2 درصد روی قلمه ها یا بوته ها در پنج نوبت محلول پاشی شد و با تیمار شاهد مقایسه گردید. نمونه های شاخه یکساله در زمان های 5 دی و 5 اسفند تهیه شده و محتوای کربوهیدرات، پرولین، پروتئین و آب نسبی جوانه و شاخه اندازه گیری شد. همچنین بخشی از نمونه ها در فریزر به مدت سه ساعت در هر یک از دماهای 0، 3-، 6-، 9-، 12-، 15-، 18-، 21-، 24-، 27- و 30- درجه سانتی گراد تیمار شدند و از لحاظ مقاومت به سرما با استفاده از آزمون تترازولیوم و نشت الکترولیت مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با محلول پاشی سولفات روی و سولفات پتاسیم محتوای آب نسبی بافت کاهش و محتوای کربوهیدرات، پرولین و پروتئین افزایش یافت. مقایسه lt50 محاسبه شده براساس نشت الکترولیت و آزمون تترازولیوم نشان داد که محلول پاشی سولفات روی و سولقات پتاسیم به طور معنی داری باعث افزایش مقاومت به سرمای بوته های انگور شده است. کمترین نشت الکترولیت در تیمار 08/0 درصد سولفات روی و 2 درصد سولفات پتاسیم و بیشترین آن در تیمار شاهد دیده شد. همچنین همبستگی مثبت و معنی داری بین افزایش محتوای کربوهیدرات، پرولین و پروتئین با lt50 محاسبه شده براساس نشت الکترولیت و آزمون تترازولیوم مشاهده شد. در کل می توان چنین نتیجه گیری کرد که محلول پاشی سولفات روی و سولفات پتاسیم پتانسیل افزایش مقاومت به سرمای زمستانه انگور رقم بیدانه سفید را دارد.

تاثیر کائولین و پاکت گذاری بر آفتاب سوختگی و برخی ویژگی های کیفی انار رقم رباب نیریز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  سکینه احتشامی   حسن ساری خانی

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تیمارهای کائولین، جیبرلیک اسید و پاکت گذاری بر آفتاب سوختگی و کیفیت میوه انار رقم رباب نیریز انجام گردید. کائولین در دو غلظت 5/2 و 5 درصد، 35 روز پس از تشکیل گل، در 3 نوبت با فاصله زمانی یک ماه، روی شاخه ها و میوه ها محلول پاشی گردید. جیبرلیک اسید در غلظت 150 میلی گرم در لیتر یک بار همزمان با نوبت اول تیمار کائولین روی درخت محلول پاشی شد? پاکت ها ی تک لایه سفید رنگ و دو لایه سبز رنگ نیز 35 روز پس از مرحله تشکیل میوه روی میوه ها قرار داده شدند.? میوه ها بر اساس شاخص برداشت و زمان برداشت محلی در اواخر مهرماه چیده شدند. تیمار های مختلف بکار برده شده باعث کاهش درصد، شدت و مساحت سطح آفتاب سوخته در میوه ی انار گردید اما بین آنها اختلاف معنی دار دیده نشد. کاربرد کائولین باعث افزایش وزن و اندازه ی میوه، وزن تر صدحبه، اندازه ی آریل، محتوی مواد جامد محلول و در نتیجه افزایش کیفیت میوه های تیمارشده گردید. کائولین 5/2 درصد محتوی مواد جامد محلول بالاتر و فعالیت آنتی اکسیدانی کمتری را نسبت به کائولین 5 درصد نشان داد. تیمار پاکت سفید وزن و اندازه میوه، وزن تر صدحبه، اندازه آریل، میزان فعالیت آنتی اکسیدانی و محتوی مواد جامد محلول میوه را به طور معنی داری افزایش داد. این میوه ها رنگ پوست بهتر و آفتاب سوختگی کمتر را نشان دادند. در مقایسه پاکت سبز رسیدن میوه را به تاخیر انداخت و باعث کاهش وزن و اندازه میوه، وزن تر صد حبه، محتوی آب پوست، فعالیت آنتی اکسیدانی و پی اچ و در نتیجه کاهش کیفیت میوه گردید. تیمار جیبرلیک اسید باعث کاهش درصد و شدت آفتاب سوختگی نسبت به تیمار شاهد گردید. از طرف دیگر کاربرد جیبرلیک اسید با افزایش اندازه میوه، محتوی مواد جامد محلول و فعالیت آنتی اکسیدانی کیفیت میوه را بهبود داد. در کل نتایج نشان داد که کاربرد پاکت سفید و کائولین 5/2 درصد بهترین تیمار ها برای افزایش کیفیت و کاهش شدت آفتاب سوختگی در میوه های انار می باشند.

اثر تنش کمبود آب روی برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی چهار رقم زیتون .(olea uropaea l)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  محمود اثنی عشری

خشکی یکی از عوامل محدود کننده تولید محصولات کشاورزی در مناطق خشک و نیمه خشک از جمله ایران است. یکی از را ه های کاهش خسارت خشکی کشت و پرورش گیاهان متحمل به خشکی می باشد. امروزه با توجه به اهمیت زیتون در صنایع غذایی و دارویی و تحمل خوب این گیاه به خشکی و شرایط نامساعد محیطی کاشت آن مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با فاکتور تنش خشکی در سه سطح 80% ظرفیت زراعی (شاهد)، 60% ظرفیت زراعی (تنش متوسط) و 40% ظرفیت زراعی (تنش شدید) و فاکتور رقم در چهار سطح رقم روغنی، مانزانیلا، زرد و کراتینا و در سه تکرار به مرحله اجرا گذاشته شد. تنش خشکی با استفاده از روش وزنی اعمال شد. در پایان آزمایش فاکتور های رویشی شامل وزن تر و خشک برگ، ساقه و ریشه، نسبت وزن ریشه به وزن اندام هوایی و سطح برگ؛ فاکتور های فیزیولوژیکی شامل محتوای نسبی آب، فلورسانس کلروفیل (فلورسانس حداقل، حداکثر، متغیر و نسبت فلورسانس متغیر به حداکثر( و میزان کلروفیل؛ فاکتورهای بیوشیمیایی شامل قند های محلول، پروتئین محلول و پرولین و نهایتا میزان عناصر معدنی شامل پتاسیم، سدیم، کلسیم، منیزم، روی و منگنز اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که با افزایش تنش خشکی فاکتور های رویشی کاهش یافت و میزان کاهش وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه در رقم روغنی در مقایسه با سایر ارقام بیشتر بود. حداکثر کاهش سطح برگ در رقم کراتینا مشاهده شد. همه ی فاکتور های فیزیولوژکی غیر از فلورسانس کلروفیل حداقل طی تنش خشکی کاهش نشان دادند و حداقل کاهش در رقم زرد دیده شد. بیشترین مقدار افزایش در فلورسانس کلروفیل حداقل در رقم روغنی مشاهده گردید. از بین فاکتور های بیوشیمیایی قند های محلول و پرولین افزایش نشان دادند ولی میزان پروتئین محلول برگ کاهش یافت. حداکثر افزایش در میزان پرولین در رقم زرد و قند های محلول در رقم روغنی و حداکثر کاهش در پروتئین محلول برگ در رقم کراتینا مشاهده شد. با افزایش تنش خشکی، میزان عناصر پتاسیم، روی و منیزیم کاهش یافت در حالی که میزان کلسیم و منگنز موجود در برگ با تنش خشکی افزایش یافت و اثر تنش خشکی بر میزان سدیم برگ معنی دار نشد. حداکثر افزایش در میزان کلسیم و منگنز به ترتیب در ارقام کراتینا و روغنی و حداقل کاهش در میزان پتاسیم، روی و منیزیم به ترتیب در ارقام زرد، روغنی و کراتینا مشاهده گردید. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش رقم زرد در مقایسه با سایر ارقام بیشترین تحمل را در برابر تنش خشکی داشت و لذا برای زیتون کاری در مناطق خشک و کم آب ایران توصیه می گردد.

اثر پوترسین و اسپرمین بر عملکرد و کیفیت میوه بادام رقم یلدا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  سیده هما موسوی راد   احمد ارشادی

این پژوهش به منظور بررسی اثر پوترسین و اسپرمین بر عملکرد، کیفیت میوه و مقاومت به سرمای گل های بادام رقم یلدا و طی سه آزمایش مجزا انجام شد. آزمایش اول به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور پلی آمین در هفت سطح شامل شاهد، پوترسین 01/0، پوترسین 1/0، پوترسین 1، اسپرمین 01/0، اسپرمین 1/0 و اسپرمین 1 میلی مولار و زمان کاربرد در دو سطح، تمام گل و دو هفته بعد از تمام گل اجرا شد و سپس درصد تشکیل میوه، وزن دانه، وزن مغز و نسبت مغز به دانه، سطح برگ، وزن خشک برگ و محتوای کلروفیل برگ اندازه گیری شدند. در آزمایش دوم محلول پاشی با پوترسین و اسپرمین در زمان گلدهی انجام شد. دو روز بعد نمونه های گل در معرض دماهای 0، 2-، 4- و 6- درجه سانتی گراد قرار گرفته و مقادیر lt50 آنها محاسبه شد. در آزمایش سوم محلول پاشی پوترسین و اسپرمین دو هفته پس از تمام گل روی درختان انجام شد. پنج روز پس از آن نمونه های میوه چه و برگ جمع آوری شدند و غلظت عناصر معدنی شامل نیتروژن، پتاسیم، سدیم، روی، آهن، مس و منگنز اندازه گیری شد. علاوه بر آن تغییرات کربوهیدرات های محلول، پروتئین های محلول، و پرولین در برگ ارزیابی شد. کاربرد پوترسین و اسپرمین باعث افزایش درصد تشکیل میوه شد ولی بر ویژگی های کیفی آجیل تاثیر معنی داری نداشت. بالاترین درصد تشکیل میوه با غلظت 1 میلی مولار از هر دو پلی آمین مشاهده شد. حداکثر شاخص سطح برگ و درصد وزن خشک در اثر تیمار اسپرمین و پوترسین با غلظت 1 میلی مولار و بالاترین محتوای کلروفیل با تیمار اسپرمین با غلظت 1/0 میلی مولار مشاهده شد. پلی آمین ها تاثیری بر غلظت عناصر معدنی در میوه چه نداشتند ولی غلظت نیتروژن، پتاسیم و روی برگ را افزایش دادند. حداکثر غلظت عنصر نیتروژن در درختان تیمار شده با اسپرمین و پوترسین با غلظت 1 میلی مولار و حداکثر غلظت عنصر روی با تیمار پوترسین با غلظت 1 میلی مولار و اسپرمین با غلظت 1/0 میلی مولار مشاهده شد. غلظت پتاسیم برگ درختان تیمار شده با پلی آمین بالاتر بود اما نوع و غلظت پلی آمین های به کار رفته تأثیر معنی داری بر غلظت پتاسیم برگ نداشت. غلظت قندهای محلول، پرولین و پروتئین های محلول با کاربرد پوترسین و اسپرمین افزایش نشان داد. بیشترین غلظت پرولین ضمن محلول پاشی با اسپرمین 1/0 میلی مولار، حداکثر غلظت کربوهیدرات های محلول با تیمار اسپرمین و پوترسین با غلظت 1/0 میلی مولار و بالاترین غلظت پروتئین های محلول در اثر تیمار پوترسین 1 میلی مولار و اسپرمین 1/0 میلی مولار مشاهده شد. پلی آمین ها باعث کاهش دمای lt50 و افزایش مقاومت به سرمای گل های بادام شدند. مقاومت به سرمای گل های تیمار شده با پوترسین با غلظت 1 میلی مولار 9/2 درجه سانتیگراد بیشتر از نمونه شاهد بود. به طور کلی پوترسین و اسپرمین بدون تاثیر منفی بر کیفیت آجیل، درصد تشکیل میوه و مقاومت گل ها به تنش سرمایی را بهبود دادند.

ارزیابی تحمل به خشکی برخی از گونه های بادام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  محمد ربیعی چمگردانی   احمد ارشادی

اثرات تنش خشکی بر گونه های وحشی p.scoparia، p. lycioides، p.arabica، p. carduchorum، هیبرید p. eburnean× p. communis و دو رقم زراعی ربیع و بادام تلخ بررسی شد. دانهال های یکساله گونه های مذکور در یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی تحت تنش خشکی در سه سطح 80%، 60% و 40% آب فراهم خاک قرار گرفتند. ارتفاع دانهال، قطر ساقه اصلی، تعداد و طول ساقه های فرعی، فواصل میانگره ای، سطح برگ و تراکم روزنه ای تحت تأثیر تنش خشکی قرار گرفتند، البته عکس العمل گونه های مختلف متفاوت بود. رقم ربیع، بادام تلخ و بادام هیبرید با افزایش شدت تنش خشکی، دچار کاهش رشد شدیدی در مقایسه با گونه های وحشی خصوصاً p.scoparia و p. carduchorum شدند. دو گونه p. carduchorum و p.scoparia دارای حداقل محتوای آب نسبی و بالاترین درصد نشت یونی در شرایط تنش ملایم بودند که با افزایش شدت تنش این شاخص ها دچار تغییر محسوسی نشدند. اگرچه حداکثر محتوای آب نسبی و حداقل نشت یونی در رژیم آبی 80% مربوط به بادام ربیع و تلخ بود ولی در رژیم 40% محتوای نسبی آب این ارقام شدیداً کاهش یافته و درصد نشت یونی برگ های آنها افزایش یافت. مقدار کلروفیل، کاروتنوئید و پروتئین های محلول در ارقام ربیع، بادام تلخ و پایه هیبرید در اثر تنش خشکی کاهش شدیدتری نسبت به گونه های وحشی پیدا کرد. کربوهیدرات های محلول و پرولین در ارقام زراعی و بادام هیبرید تحت تنش خشکی افزایش چشمگیری یافت ولی مقادیر این تنظیم کننده های اسمزی در گونه های وحشی به جزء p.arabica خیلی تحت تأثیر تنش خشکی قرار نگرفت. فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز تحت تأثیر تنش خشکی افزایش یافت، حداکثر فعالیت آنتی اکسیدانی در تنش شدید در گونه p.scoparia و بادام هیبرید مشاهده شد. فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز در تنش شدید خصوصاً در ارقام بادام تلخ، ربیع، بادام هیبرید و گونه p.arabica کاهش یافت. غلظت عناصر غذایی در برگ گونه های مختلف دارای تفاوت معنی داری بود. تنش خشکی باعث افزایش غلظت پتاسیم برگ شد ولی در مورد سایر عناصر اثر معنی داری نداشته و یا روند تغییرات غلظت نامنظم و وابسته به گونه بود. به طور کلی، گونه های وحشی p. carduchorum و p. scoparia و در درجات بعدی گونه های p. arabica و p. lycioides بیشترین مقاومت را نسبت به تنش خشکی از خود نشان داده و عملکرد بهتری در مورد صفات اندازه گیری شده از خود نشان دادند. بادام هیبرید و ارقام ربیع و بادام تلخ مقاومت متوسطی را نسبت به تنش خشکی از خود نشان دادند. البته ارقام زراعی و بادام هیبرید تحت شرایط تنش ملایم رشد زیادی داشتند و علی رغم عکس العمل شدید به تنش خشکی، در شرایط تنش 40% آب فراهم خاک نیز رشدی معادل با گونه های وحشی نشان دادند. تطابق بالای گونه های وحشی با شرایط کم آبی نشان دهنده پتانسیل بالقوه آنها برای استفاده به عنوان پایه خصوصاً در باغداری دیم می باشد. همچنین از این گونه ها می توان برای اصلاح پایه های مقاوم به خشکی بادام استفاده کرد.

اثر محلول تیوفر بر مقاومت به سرمای بهاره در درختان گردو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  لیلا خرمشاهی   منصور غلامی

این پژوهش به منظور بررسی اثر تیوفر و اسیدسالیسیلیک بر افزایش مقاومت به سرما در گردو رقم جمال انجام شده است. این آزمایش در مزرعه و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در پنج تکرار انجام شد. تیمارهای تیوفر در چهار سطح?، ?/?، ? و??در هزار و اسیدسالیسیلیک در سه سطح0، ?/? و ? میلی مولار و تهیه شد. محلول پاشی با تیوفر در سه مرحله زمانی شامل آبان ماه، اسفند و اوائل بهار انجام گرفت. محلول پاشی درختان گردو با تیمار اسیدسالیسیلیک?? ساعت قبل از نمونه برداری در دو نوبت صبح و عصر انجام شد. نمونه هایی از برگ و ساقه گردو تیمار شده با تیوفر و اسیدسالیسیلک برای اندازه گیری میزان نشت یونی تحت تیمار دمایی0، 3-، 6- و 9- قرار گرفتند و میزان نشت یونی آنها اندازه گیری شد. جهت اندازه گیری مدت زمان اثر تیوفر میزان نشت یونی نمونه های تیمار شده با این ماده در سه مرحله به فاصله 3 روز یکبار بعد از محلول پاشی اندازه گیری گردید. هم چنین نمونه هایی از برگ و ساقه گردوی تیمار شده با این دو ماده ?? ساعت بعد از محلول پاشی بطور جداگانه تهیه و میزان قندهای محلول، پروتئین، پرولین و کلروفیل برگ و آب نسبی بافت برگ و ساقه اندازه گیری شد. در نمونه های تیمار شده با تیوفر میزان نشت یون ها در روز اول و چهارم پس از محلول پاشی کاهش یافت. نمونه های برگ و ساقه گردو تیمار شده با تیوفر تا دمای 6- درجه سانتی گراد نشت زیر50 درصد داشته و زنده بودند. غلظت های 5 و 10 در هزارتیوفر باعث کاهش نشت یونی شدند. اما این ماده در روز هفتم بر میزان نشت یون ها بی تاثیر بود. تیوفر باعث افزایش در مقدار کربوهیدرات، پرولین، پروتئین و کلرفیل برگ درختان گردوی تیمار شده با این محلول شد. بهترین اثر مربوط به غلظت های10 و 5 در هزار از این ماده بود. میزان آب نسبی بافت ساقه و برگ گردو در اثر تیمار تیوفر کاهش یافت.تیمار اسیدسالیسیلیک 5/0 و1 میلی مولار باعث کاهش میزان نشت یون ها و زنده ماندن نمونه ها تا دمای 6- درجه سانتی گراد شد در صورتی که نمونه های شاهد تا دمای 3- درجه سانتی گراد بیشتر زنده نماندند. اسیدسالیسیلیک باعث افزایش میزان کربوهیدرات ها، پرولین و پروتئین گردید. بهترین اثر را غلظت1 میلی مولار اسیدسالیسیلیک داشت. اسیدسالیسیلک بر میزان کلرفیل و آب نسبی بافت ساقه بی اثر بود اما باعث کاهش آب نسبی بافت برگ درخت گردو شد و بیشترین اثر را تیمار با غلظت1 میلی مولار داشت.

اثر روغن سویا و نفتالن استیک اسید بر تأخیر در باز شدن جوانه های انگور رقم فخری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  شیما چایانی   احمد ارشادی

به منظور بررسی اثر غلظت های مختلف روغن سویا و نفتالن استیک اسید بر تأخیر در باز شدن جوانه های انگور رقم فخری، تحقیقی به صورت آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 7 ترکیب شیمیایی مختلف و دو زمان محلول پاشی و در سه تکرار انجام شد، هر واحد آزمایشی شامل 5 بوته بود که دو شاخه در هر بوته بررسی شد. فاکتور اول دو زمان محلول پاشی اول اسفند و اول فروردین و فاکتور دوم نوع و غلظت ترکیب های شیمیایی محلول پاشی شده بود. تیمارها در هفت سطح شامل شاهد (محلول-پاشی با آب مقطر)، نفتالن استیک اسید با دو غلظت 1000 و 2000 میلی گرم بر لیتر، روغن سویا 10% + 100 میلی گرم بر لیتر نفتالن استیک اسید و روغن سویا 5% + 200 میلی گرم بر لیتر نفتالن استیک اسید و روغن سویا با دو غلظت 5 و 10 درصد بود که بر روی شاخه ها تا حد آبچک محلول پاشی شدند. ارزیابی جوانه ها به صورت روزانه انجام شد و تاریخ باز شدن اولین جوانه، باز شدن آخرین جوانه، 50% جوانه زنی و یکنواختی در باز شدن جوانه ها تعیین شد. تیمارهای روغن سویا با غلظت 10 درصد به تنهایی و یا در ترکیب با 100 میلی گرم بر لیتر نفتالن استیک اسید با بیشترین تجمع در غلظت گازهای دی اکسیدکربن و اتیلن جوانه , سبب 12 روز تأخیر در باز شدن جوانه ها و 5 درجه سانتی گراد مقاومت به سرما در مقایسه با شاهد شدند. میوه های تولید شده بر روی شاخه های تیمار شده با ترکیب های شیمیایی به صورت همزمان برداشت شده و صفات کیفی آنها بررسی شد. نتایج نشان داد که تیمار های روغن سویای 10 درصد به تنهایی و یا در ترکیب با اکسین، باعث کاهش میزان محصول و درصد تشکیل میوه و در عین حال افزایش اندازه و وزن حبه ها شد. همچنین این دو تیمار باعث تأخیر در رسیدن میوه انگور در مقایسه با شاهد شدند. تیمارهای روغن سویا با غلظت 5% به تنهایی و یا ترکیب آن با 200 میلی گرم بر لیتر نفتالن استیک اسید نتایج حد واسطی در تأخیر در باز شدن جوانه ها، ویژگی های کیفی میوه و رشد شاخه ها داشتند. محلول پاشی نفتالن استیک اسید 1000 و 2000 میلی گرم بر لیتر، باعث یک تأثیر جزیی در باز شدن جوانه ها شد و تأثیر ناچیزی بر میزان محصول، کیفیت میوه و رشد شاخه ها در مقایسه با تیمار شاهد داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که غلظت 10% روغن سویا به تنهایی و یا در ترکیب با نفتالن استیک اسید، علی رغم اینکه تأثیر منفی بر عملکرد و برخی ویژگی های کیفی میوه داشت ولی می تواند به اجتناب از خسارت سرمازدگی بهاره و تولید محصول پایدار به ویژه در مناطقی با خطر بالای سرمازدگی بهاره کمک نماید.

اثر تراکم کاشت و هرس شاخه بر عملکرد و کیفیت دو رقم طالبی (cucumis melo l.) گلخانه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  سعید ذوقی   فرشاد دشتی

بمنظور بررسی اثر تراکم کاشت و هرس شاخه روی برخی ویژگی های رشد بوته و تعدادی از صفات کمی و کیفی میوه طالبی گلخانه ای، تحقیقی با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و سه فاکتور، رقم در دو سطح (گالیا-52 و میرلا)، هرس در دو سطح (تک شاخه و دو شاخه) و تراکم در چهار سطح (2، 4/2، 8/2 و 6/3 بوته در مترمربع) انجام شد. بذرهای طالبی در 20 تیر سال 1391 در گلخانه به طور مستقیم کشت شدند. پس از منشعب شدن شاخه اصلی و تولید 10 برگ حقیقی، هرس دستی به منظور باقی گذاشتن 1 و 2 انشعاب انجام گردید. نتایج این تحقیق نشان داد رقم بر همه ی ویژگی های رشد و صفات کمی و کیفی اندازه گیری شده بجز عملکرد در مترمربع، عملکرد تک بوته، عرض میوه و تعداد گل ماده اثر معنی دار داشت. در رقم گالیا ارتفاع بوته، طول میانگره، وزن تر بوته و درصد ماده خشک بیشتری مشاهده شد. رقم میرلا تعداد میوه در بوته (06/3)، تعداد میوه در مترمربع (03/8)، تعداد گره (84/41)، درصد میوه نشینی (28/8) و اسیدیته میوه (75/0) بیشتری داشت. در کل هرس دو شاخه، بالاترین تعداد میوه در بوته (15/3)، تعداد میوه در مترمربع (32/8)، عملکرد در مترمربع (12473گرم)، عملکرد تک بوته (4792گرم)، طول میانگره، وزن تر بوته و تعداد گل ماده را داشت اما از نظر ارتفاع بوته، تعداد گره، درصد ماده خشک بوته، وزن تک میوه، درصد میوه نشینی و مواد جامد محلول نسبت به هرس تک شاخه کمتر از خود نشان داد. با افزایش تراکم کاشت، تعداد میوه در مترمربع، عملکرد در مترمربع، ارتفاع بوته و طول میانگره افزایش یافت. اما تعداد گره، وزن تر بوته، تعداد میوه در بوته، عملکرد تک بوته، درصد ماده خشک بوته، وزن تک میوه، طول و عرض میوه، تعداد گل ماده در بوته و درصد میوه نشینی با افزایش تراکم کاشت کاهش یافت. افزایش تراکم کاشت تاثیر معنی داری روی مواد جامد محلول، ماده خشک میوه، و اسیدیته میوه نداشت. در نهایت هرس دو شاخه و تراکم 6/3 بوته در مترمربع با توجه به عملکرد بالا (11600 گرم) و عدم تاثیر منفی بر کیفیت میوه تیمار برتر تشخیص داده شد.

تراریزش درخت انار با استفاده از ژن cry1ac و انتخاب گیاهان تراریخت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  بابک ولی زاده کاجی   احمد ارشادی

در آزمایش اول، یک روش کارآمد برای تکثیر درون شیشه ای ارقام انار ملس ساوه و یوسف خانی با استفاده از قطعات گره ای و نوک شاخساره توسعه داده شد. محیط wpm در مقایسه با ms کارآمدتر تشخیص داده شد. بهترین غلظت کینتین برای رقم ملس ساوه 7/4 و برای یوسف خانی 2/9 میکرومولار بود که منجر به بیشترین تعداد شاخساره در ریزنمونه، طول شاخساره و تعداد برگ شد. برای هر دو رقم، محیط نصف غلظت wpm حاوی 4/5 میکرومولار نفتالن استیک اسید موثرترین محیط برای ریشه زایی بود. گیاهچه های ریشه دار شده به طور موفقیت آمیزی سازگار شده و به خاک منتقل گردیدند. در آزمایش دوم، یک روش کارآمد تراریختگی با واسطه آگروباکتریوم برای ارقام انار ملس ساوه و یوسف خانی توسعه پیدا کرد. قطعات شاخساره درون شیشه ای با آگروباکتریوم تومفاسیئنس سویه lba4404 حاوی ناقل دوگانه pbi121 حامل ژن نئومایسین فسفوترانسفراز (nptii) به عنوان نشانگر گزینشی و ژن بتاگلوکورونیداز (‏gus) به عنوان ژن گزارشگر آغشته و تلقیح شدند. بعد از 3 ماه از دوره گزینش روی محیط حاوی 50 میلی گرم در لیتر کانامایسین، 7 شاخساره تراریخته فرضی به دست آمد. وجود ژن های ‏ gusو nptii به وسیله واکنش زنجیره ای پلیمراز و آنالیز سادرن بلات تأیید شد. علاوه بر این، آزمون هیستوشیمیایی gus بیان ژن gus را در برگ های گیاهان تراریخته مقاوم به کانامایسین نشان داد. در آزمایش سوم، قطعات شاخساره درون شیشه ای با آگروباکتریوم تومفاسیئنس سویه lba4404 حاوی ناقل دوگانه pbin19 حامل ژن ‏cry1ac و ژن نئومایسین فسفوترانسفراز (nptii) به عنوان نشانگر گزینشی آغشته و تلقیح شدند. بعد از 6 ماه از دوره گزینش، 10 گیاه تراریخته به دست آمد. حضور ترانسژن در گیاهان تراریخته به وسیله آنالیز پی سی آر و سادرن بلات اثبات گردید. به علاوه بیان ترانسژن و تولید پروتئین توسط آنالیز وسترن بلات مشخص شد. این اولین بار است که تراریختگی انار با یک ژن غیرگزارشگر گزارش می شود.

اثر اسید سالیسیــلیک بر سرمـــازدگی میوه دو رقم پرتــقال (citrus sinensis l.) در انبار سرد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  فائزه پیروزمحمدی   محمود اثنی عشری

پرتقال (citrus sinensis l.)، گیاهی نیمه گرمسیری و همیشه سبز می باشد و میزان مقاومت آن به سرما نسبت به گونه های دیگر مرکبات متوسط است. یکی از مشکلات مربوط به صادرات و واردات پرتقال، آفت مگس میوه ی مدیترانه ای است که طی سال های اخیر در ایران گسترش زیادی پیدا کرده است. برای حل این مشکل، قرنطینه های گمرکی خاص و از جمله سرمادهی پیش بینی شده است که با توجه به دمای نزدیک به انجماد سردخانه، میوه های قرنطینه شده با آسیب سرمایی مواجه می شوند. هدف این پژوهش، بررسی اثر غوطه وری میوه ها در چهار غلظت از محلول اسید سالیسیلیک قبل از ورود به انبار سرد، بر تحمل به سرمای میوه ی دو رقم پرتقال تامسون ناول و سانگوینلو بود که در یک آزمایش فاکتوریل بر پایه ی طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. به این منظور میوه ها در چهار غلظت صفر (شاهد)، 1، 2 و 4 میلی مولار اسید سالیسیلیک غوطه ور شد. برای تعیین میزان اثر سرما بر پرتقال، دو شاخص نشت یونی و میزان سرمازدگی ظاهری اندازه گیری شد. علاوه بر دو شاخص فوق، خصوصیات کیفی میوه شامل مواد جامد محلول، پی اچ، اسیدیته قابل تیتراسیون، شاخص طعم، میزان فعالیت آنتی-اکسیدانی، فنول کل، آنتوسیانین، ویتــامین ث و کاهش وزن نیز اندازه گــیری شد. ارزیابی ها در سه مرحله ی پایان دوره قرنطینه، پایان انبارداری و پایان مرحله ی شبیه سازی بازار انجام شد. نتایج نشان داد که بین دو رقم در همه ی شاخص ها به جز شاخص طعم، تفاوت معنی دار مشاهده شد. در مرحله ی پایان قرنطینه، در هر دو رقم اثر تیمارهای اسید سالیسیلیک بر میزان نشت یونی نسبت به شاهد تفاوت معنی داری نشان داد. در رقم سانگوینلو تیمارهای 2 و 4 میلی مولار اسید سالیسیلیک بهترین نتایج را در رابطه با صفت فوق عرضه کردند و این در حالی بود که در رقم تامسون بین تیمارهای اسید سالیسیلیک تفاوت معنی داری وجود نداشت. کاربرد اسید سالیسیلیک در دو رقم پرتقال در پایان دوره ی نگهداری در سردخانه و همچنین پایان دوره ی مشابه بازار بر میزان نشت یونی تاثیر گذار نبود. در بررسی سرمازدگی ظاهری، مشاهده شد که رقم سانگوینلو تا پایان آزمایش ها هیچ گونه آثار سرمازدگی از خود نشان نداد. در رقم تامسون تیمارهای 1 و 4 میلی مولار کمترین میزان سرمازدگی را از خود بروز دادند. اسید سالیسیلیک روی مواد جامد محلول، پی اچ، شاخص طعم، ویتامین ث و کاهش وزن در هر دو رقم پرتقال اثر معنی دار نگذاشت. میزان اسیدیته قابل تیتراسیون در تیمار 2 میلی مولار اسید سالیسیلیک به طور معنی داری افزایش پیدا کرد. اثر تیمارهای مختلف در مراحل سه گانه روی میزان فعالیت آنتی اکسیدانی متفاوت بود. در شاخص میزان فنول کل اثر تیمار 4 میلی مولار تنها در مرحله سوم در رقم تامسون تفاوت معنی دار نشان داد. میزان آنتوسیانین که فقط در رقم سانگوینلو، به دلیل داشتن رنگدانه ی قرمز اندازه گیری شد، تنها در مرحله ی اول تحت تأثیر تیمار 2 و 4 میلی مولار اسید سالیسیلیک افزایش یافت.

اثر قارچ های میکوریز آربوسکولار و باکتری های تثبیت کننده ازت بر جذب عناصر غذایی و رشد انار (punica granatum l.) رقم ملس ساوه در شرایط تنش خشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  اقدس افشاری   احمد ارشادی

در این تحقیق در این تحقیق اثر قارچ های میکوریز آربوسکولار و باکتری های تثبیت کننده ازت بر رشد، برخی خصوصیات بیوشیمیایی و جذب عناصر غذایی انار (punica granatum l.) رقم ملس ساوه در شرایط تنش خشکی مطالعه شد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول تنش خشکی در سه سطح (80%، 60% و 40% آب فراهم خاک) و فاکتور دوم تلقیح نهال ها در هشت سطح :t1 (شاهد (عدم تلقیح)، t2: azotobacter chroococcum، azospirillium lipoferum :t3، t4: مخلوط دو گونه باکتری (a. chroococcum+a. lipoferum)، t5: مخلوط دو نوع قارچ (glomus mosseae+(glomus intraradies، t6: مخلوط دو نوع قارچ+a. lipoferum، t7: مخلوط دو نوع قارچ+a. chroococcum و t8: مخلوط دو نوع قارچ+مخلوط دو نوع باکتری بود. بیشترین و کمترین درصد همزیستی ریشه از مایه زنی باt8 وt5 و کمترین آن از تیمار شاهد،t2 وt3 به دست آمد. تنش رطوبتی شدید بیشترین تاثیر را بر کاهش ارتفاع، حجم ریشه، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه داشت. مایه زنی به ویژهً در تیمارt8 و t4 تا حدودی مانع از کاهش رشد در شرایط تنش شدید شد. تنش خشکی باعث افزایش نشت یونی و کاهش محتوای آب برگ ها شد. در تنش خشکی شدید گیاهان تلقیح شده با تیمارهای t8 یا t4 بالاترین محتوای آب نسبی را داشتند. مایه زنی در تنش رطوبتی شدید غلظت کلروفیل، کربوهیدرات های محلول و پروتئین را نسبت به عدم تلقیح افزایش داد به طوری که بالاترین غلظت این ترکیبات در مایه زنی با تیمارهای t8 و t5 و کمترین در t1 مشاهده شد. با افزایش شدت تنش پرولین برگ افزایش یافت در حالی که گیاهان مایه زنی شده با تیمار t8 کمترین پرولین برگ را داشتند. تنش خشکی غلظت نیتروژن، فسفر، آهن و مس را کاهش و پتاسیم را افزایش داد. مایه زنی ریشه ها به ویژه با تیمار t8 باعث افزایش در جذب کلیه عناصر غذایی بررسی شده به استثناء مس شد و غلظت عنصر اخیر تحت تاثیر مایه کوبی کاهش یافت. نتایج نشان داد که همزیستی قارچ های میکوریز و باکتری های محرک رشد با ریشه انار از طریق افزایش محتوای آب گیاه و جذب بیشتر برخی عناصر غذایی باعث بهبود رشد گیاهان در شرایط تنش رطوبتی می شود.

بررسی تحمل به خشکی پنج گونه از بادام های ایران بر اساس نشانگرهای مهم مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  محمدرضا زکایی خسروشاهی   محمود اثنی عشری

اثرات تنش خشکی ناشی از پلی اتیلن گلایکول بر برخی از ویژگی های مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی دانهال های جوان پنج گونه بادام (prunus dulcis، p. eburnea، p. eleagnifolia، p. haussknechti و p. scoparia) بررسی شد. سه سطح مختلف تنش خشکی بر اساس پتانسیل اسمزی محلول غذایی (?s) معادل 6/0-، 1/1- و 6/1- مگاپاسکال و تیمار شاهد (1/0- مگاپاسکال) به مدت دو هفته و پس از آن، چهار هفته دوره بهبودی اعمال گردید. تنش خشکی باعث افزایش وزن ویژه برگ، محتوای قندهای محلول، غلظت پرولین آزاد برگ و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان شامل سوپراکسید دیسموتاز، پراکسیداز، کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و گلوتاتیون ردوکتاز و کاهش پتانسیل آب برگ، محتوای نسبی آب برگ، محتوای کلروفیل، وزن تر و وزن خشک اندام ها، تعداد برگ ها و سطح برگ کل گیاه گردید. نتایج هم چنین نشان داد که صفاتی نظیر مجموع طول شاخساره، نسبت وزن تر ریشه به ساقه، نسبت وزن خشک ریشه به ساقه، محتوای کاروتنوئیدهای کل و نیز صفات مرتبط با مورفولوژی برگ از جمله سطح برگ و طول و عرض پهنک معیارهای مناسبی برای ارزیابی مقاومت یا حساسیت به تنش خشکی در دانهال های جوان بادام نیستند. همه گونه های مورد مطالعه پاسخ های مشابهی به تنش خشکی نشان دادند، اما شدت این پاسخ ها در گونه های مزبور متفاوت بود. به عنوان مثال، در p. dulcis افزایش وزن ویژه برگ تحت تأثیر تیمارهای تنش خشکی نسبت به سایر گونه ها کمتر بود که احتمالاً به معنی حساسیت کمتر برگ های این گونه به تنش خشکی می باشد. تحت تنش شدید، p. dulcis پایین ترین پتانسیل آب برگ را در میان گونه های مورد مطالعه داشت. بیشترین تجمع قندهای محلول تحت تنش خشکی شدید در مقایسه با شاهد در گونه های p. eburnea و p. dulcis مشاهده گردید. همچنین، بیشترین تجمع پرولین در برگ های دو گونه فوق دیده شد. p. haussknechti و p. dulcis در مقایسه با سایر گونه ها کاهش کمتری در محتوای کلروفیل برگ نشان دادند. p. dulcis بیشترین افزایش فعالیت سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز را در واکنش به تیمار تنش خشکی داشت. همچنین، p. eburnea بیشترین افزایش فعالیت گلوتاتیون ردوکتاز را نشان داد و افزایش قابل توجهی نیز در فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز در برگ های این گونه مشاهده گردید. به طور کلی، به نظر می رسد p. dulcis به دلیل بیشترین تجمع قندهای محلول و پرولین آزاد در برگ ها، کمترین کاهش در محتوای نسبی آب برگ، بیشترین افزایش فعالیت آنزیم های آنتی-اکسیدان و نیز دارا بودن پایین ترین پتانسیل آب برگ تحت تنش شدید، تغییر اندک در وزن ویژه برگ و کاهش اندک در محتوای رنگیزه ها احتمالاً نسبت به گـونه های وحشی بادام از مقاومت بیشتری در برابر خشکی برخوردار باشد. همچنین، گونه p. eburnea تحت تنش خشکی شدید از محتوای نسبی آب برگ بالایی برخوردار بود، وزن تر و خشک اندام های آن کمتر از سایر گونه ها تحت تأثیر تنش خشکی کاهش یافت، و نیز بیشترین کاهش سطح برگ کل در این گونه اتفاق افتاد. علاوه بر این، بیشترین تجمع پرولین آزاد و بیشترین افزایش فعالیت آنزیم های آنتی-اکسیدان، پس از p. dulcis، در برگ های p. eburnea مشاهده شد. با توجه به نتایج و مشاهدات این مطالعه، می توان نتیجه گیری کرد که دو گونه p. dulcis و p. eburnea در مقایسه با سایر گونه های بادام از مقاومت بیشتری به تنش خشکی برخوردار هستند.

تحمل چهار پایه هسته دار به کمبود آهن وکلروز ناشی از بی کربنات
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  راضیه رستمی   احمد ارشادی

چکیده: از جمله محدودیت های اصلی پرورش درختان میوه درمناطق باخاک های آهکی، کلروز ناشی از کمبود آهن می باشد. این پژوهش به منظور بررسی تحمل چهار پایه درختان هسته دار شامل هیبرید های هلو و بادام gf677 وgn15 ، بادام تلخ و هلو به کلروز آهن صورت گرفت. تیمار های غذایی مورد استفاده شامل:1- محلول غذایی هوگلند فاقد آهن(پی اچ شش) 2- محلول غذایی هوگلند حاوی آهن با غلظت 90 میکرومولار به عنوان تیمار شاهد (پی اچ شش) 3- محلول غذایی هوگلند حاوی آهن با غلظت 90 میکرومولار?به همراه بی کربنات پتاسیم با غلظت 10 میلی مولار (پی اچ هشت) بود. کمبود آهن و حضور یون های بی کربنات موجب کاهش وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، طول میانگره و سطح برگ، میزان کلروفیل، کاروتنوئید و فعالیت آنزیم های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز در پایه های مورد بررسی نسبت به تیمار شاهد شد، که البته عکس العمل پایه ها نسبت به این شرایط متفاوت بود. پایه های هیبرید هلو و بادام gf677 و gn15?رشد نسبتاً بهتری در تیمار غذایی فاقد آهن نسبت به تیمار حاوی بی کربنات داشتند در حالی که رشد پایه های بادام تلخ و هلو در این دو محیط تقریباً مشابه بود. بالاترین غلظت آهن کل و فعال برگ و ریشه در کلیه پایه ها مربوط به تیمار غذایی شاهد بود. محلول غذایی حاوی بی کربنات غلظت آهن کل را در برگ های هلو نسبت به محلول غذایی شاهد کاهش داد، در حالیکه سایر پایه ها از این نظر با هم اختلاف معنی داری نداشتند. حضور بی کربنات به جز در بادام تلخ باعث کاهش غلظت آهن فعال برگ در سایر پایه ها شد. بیشترین غلظت آهن کل و فعال ریشه مربوط به تیمار غذایی شاهد بود. تیمار حاوی بی کربنات باعث افزایش غلظت آهن کل و در مقابل کاهش آهن فعال ریشه در مقایسه با تیمار فاقد آهن شد. فعالیت آنزیم های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز تحت تأثیر حضور بی کربنات و فقدان آهن کاهش یافت و پایه بادام تلخ کمترین تقلیل در فعالیت آنزیم ها را تحت این شرایط نشان داد. اثر تیمار های غذایی بر غلظت عناصر مورد بررسی به جز مس، معنی دار شد. بالاترین غلظت فسفر و پتاسیم در تیمار غذایی حاوی بی کربنات مشاهده شد. پایه ها الگوهای متفاوتی از نظر غلظت برگی عناصر مس، منگنز و روی تحت تیمارهای مختلف غذایی نشان دادند. به طور کلی حساس ترین پایه به کمبود آهن و پی اچ بالا هلو بود و بیشترین کلروز برگ و کاهش رشد و فعالیت آنزیم در این پایه مشاهده شد و بیشترین تحمل مربوط به بادام تلخ بود. بین دو هیبرید هلو و بادام، gf677 تحمل بهتری به شرایط فقر آهن و حضور بی کربنات در مقایسه با gn15 نشان داد و تحت این شرایط محتوای کلروفیل و فعالیت های آنزیمی خود را بهتر حفظ نموده و کمتر دچار کاهش رشد شد.

ارزیابی مقاومت به خشکی چهار رقم تجاری انار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده کشاورزی گنبد 1392
  حمید خسروی نظرآباد   احمد ارشادی

چکیده: خشکی از جمله تنش های محیطی مهم است که رشد و تولید محصولات کشاورزی را تحت تاثیر قرار می دهد. انتخاب ارقام متحمل به خشکی یکی از راهکارهای اساسی افزایش تولید در شرایط کم آبی می باشد. در این تحقیق اثر سه رژیم آبی شامل: 80% (شاهد)، 60% و 40% آب فراهم خاک به مدت 6 هفته بر روی برخی ویژگی های رویشی، بیوشیمیایی، غلظت برخی عناصر غذایی و نیز فعالیت برخی آنزیم ها در چهار رقم تجاری انار ملس ساوه، خزر بردسکن، یوسف خانی و شیشه کپ بررسی شد. بیشترین و کمترین کاهش در شاخص های رشد مانند ارتفاع نهال، قطر ساقه، سطح برگ و وزن تر اندام هوایی ناشی از تنش خشکی به ترتیب در ارقام یوسف خانی و ملس ساوه مشاهده شد وخزر بردسکن و شیشه کپ حد واسط این دو قرار داشتند. ارقام ملس ساوه و خزر بردسکن در شرایط عدم تنش حجم و وزن تر ریشه کمتری نسبت به دو رقم دیگر داشتند اما در اثر تنش خشکی افزایش چشم گیری در حجم و وزن تر ریشه از خود نشان دادند. بیشترین و کمترین کاهش در محتوای نسبی آب و کلروفیل برگ تحت تاثیر تنش خشکی به ترتیب در ارقام یوسف خانی و ملس ساوه مشاهده شد و ارقام خزر بردسکن و شیشه کپ حد واسط آنها قرار داشتند. تنش خشکی باعث افزایش غلظت پرولین و کربوهیدرات های محلول برگ شد. ارقام ملس ساوه و خزر بردسکن دارای غلظت بالاتری از پرولین محلول برگ تحت تنش خشکی شدید بودند. بالاترین غلظت کربوهیدارت های محلول برگ در شرایط فاقد تنش خشکی در ارقام ملس ساوه و خزر بردسکن مشاهده شد که رقم ملس ساوه سطح بالای کربوهیدرات محلول برگ خود را در تنش شدید نیز حفظ کرد. غلظت پروتئین های محلول با افزایش شدت تنش خشکی، افزایش نشان داد اما بین ارقام اختلاف محسوسی مشاهده نشد. تنش خشکی غلظت فسفر روی، مس، آهن و منگنز را کاهش و غلظت پتاسیم برگ را افزایش داد و به طور کلی رقم ملس ساوه دارای سطوح بالاتری از عناصر غذایی بررسی شده بود. فعالیت آنزیم های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز تحت تاثیر تنش خشکی افزایش نشان داد. فعالیت آنزیم کاتالاز در برگ های رقم ملس ساوه در هر سه سطح رطوبتی بیش از سایر ارقام بود و رقم خزر بردسکن فقط در تنش متوسط فعالیت آنزیمی بالاتری نسبت به یوسف خانی و شیشه کپ نشان داد. بیشترین فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز در تنش رطوبتی شدید در ارقام شیشه کپ و ملس ساوه مشاهده شد. با توجه به نتایج به دست آمده ارقام ملس ساوه و یوسف خانی به ترتیب دارای بیشترین وکمترین مقاومت به شرایط کم آبی بودند و ارقام خزر بردسکن و شیشه کپ مقاومت متوسطی به خشکی نشان دادند.

ارزیابی اثر تغذیه و اسید ابسیزیک روی مقاومت به سرمای انگور (vitis vinifera l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  روح الله کریمی   احمد ارشادی

این پژوهش در قالب پنج آزمایش مجزا انجام شد. در آزمایش اول، مقاومت به سرمای 15 رقم انگور (بیدانه سفید، بیدانه قرمز، پرلت، تامسون سیدلس، تبرزه، خلیلی، ریش بابا، روبی، شاهانی، صاحبی، عسگری، فخری، گزنه ای، لعل و یاقوتی) بعد از اعمال تیمارهای سرمایی (محدوده دمایی 4- تا ?c28-) با استفاده از چهار روش (نشت یونی، آزمون تترازولیوم، قهوه ای شدن اکسایشی و سبز شدن جوانه ها پس از انجماد) طی چهار مرحله آبان، دی، اسفند و فروردین ارزیابی و ارتباط بین مقاومت به سرما و غلظت کربوهیدرات و پروتئین های محلول، پرولین، محتوای آب، فنول کل و مالون د ی آلدهید در این ارقام طی این مدت بررسی شد. در آزمایش دوم، تغییرات فصلی در مقادیر lt50، قندهای محلول (ساکاروز، گلوکز، فروکتوز و رافینوز)، نشاسته و اسید ابسیزیک جوانه در سه رقم انگور خلیلی، عسگری و پرلت طی شش مرحله در فصل خواب ارزیابی شد. در سومین آزمایش، اثر کاربرد آخر فصل سه سطح اوره (0، 1 و 2 درصد) و سه سطح سولفات پتاسیم (0، 5/1 و 3 درصد) بر تحمل یخ زدگی، ذخایر کربوهیدراتی و نیتروژنی جوانه های انگور رقم بیدانه سفید طی مرحله شروع سازگاری به سرما، سازگاری کامل و خروج از سازگاری مشخص شد. در چهارمین آزمایش، اثر کاربرد برگی غلظت های مختلف (0، 50، 100 و 200 میکرومولار) اسید ابسیزیک روی تحمل به سرما و برخی صفات فیزیولوژیک انگور رقم بیدانه سفید بررسی شد و در آزمایش پنجم، تغییرات فعالیت آنزیم های آنتی اُکسیدان (سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز) و تبادلات گازی در پاسخ به کاربرد برگی غلظت های ذکر شده اسید ابسیزیک روی انگور رقم بیدانه سفید تحت تنش سرما مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمایش اول بین مقاومت به سرمای برآورد شده با تمامی روش ها همبستگی بالایی مشاهده شد. بیشترین مقاومت به سرما در مرحله سازگاری کامل به سرما در دی ماه مشاهده شد.در روش نشت یونی مقاومت به سرمای ارقام در دی ماه از 13/19- (رقم یاقوتی) تا ?c82/23- (رقم خلیلی) متفاوت بود. بر اساس مقادیر lt50محاسبه شده با روش نشت یونی و آزمون تترازولیوم ارقام مورد بررسی در آزمایش اول به سه دسته مقاوم به سرما (خلیلی، فخری، شاهانی، تبرزه، بیدانه قرمز، بیدانه سفید و گزنه ای)، نیمه مقاوم (عسگری، صاحبی، ریش بابا، تامسون سیدلس و لعل،) و حساس به سرما (روبی سیدلس، پرلت و یاقوتی) گروه بندی شدند. در ارقام مقاوم به سرما، غلظت کربوهیدرات و پروتئین های محلول، پرولین و فنول کل بیشتر و محتوای آب جوانه و غلظت مالون د ی آلدهید کمتر از ارقام حساس بود که حاکی از نقش این ترکیبات در تعیین مقاومت به سرما یک رقم می باشد. در آزمایش دوم مقادیر lt50 ارقام خلیلی، عسگری و پرلت در بهمن ماه به ترتیب 78/25-، 43/22- و 23/20- درجه سانتیگراد بود. بیشترین غلظت اسید ابسیزیک در بهمن ماه (1/78 نانومول بر گرم وزن تر) در رقم خلیلی مشاهده شد. غلظت رافینوز در این مرحله در ارقام خلیلی، عسگری و پرلت به ترتیب 91/17، 96/13 و 03/10 میکرومول در گرم وزن تر بود. بین غلظت قندهای محلول و اسید ابسیزیک با مقایر lt50 همبستگی منفی و با نشاسته همبستگی مثبت بالایی مشاهده شد. در بین قندهای محلول، رافینوز بالاترین همبستگی را با مقاومت به سرما داشت. در آزمایش سوم اثر تغذیه نیتروژن و پتاسیم بر تحمل به سرمای تاک ها معنی دار شد. بیشترین و کمترین تحمل به سرما در دی ماه به ترتیب با تیمار سولفات پتاسیم 3% به تنهایی و یا در ترکیب با سطوح مختلف اوره و تیمار اوره 2% مشاهده شد. تغذیه توام این دو عنصر ضمن افزایش غلظت تنظیم کننده های اسمزی (کربوهیدرات و پروتئین های محلول و پرولین) و کاهش محتوای آب جوانه باعث افزایش پایداری غشاء و کاهش نشت یونی شده و در نهایت منجر به افزایش تحمل جوانه های تاک در برابر یخ زدگی گردید. در آزمایش چهارم اسید ابسیزیک در غلظت های 200 و 100 میکرومولار به طور معنی داری باعث کاهش نشت یونی، محتوای آب نسبی و افزایش کربوهیدرات های محلول، پرولین و فنول کل برگ تاک های سرمادیده شد. همچنین تیمار 200 میکرومولار اسید ابسیزیک توانست تحمل به سرمای تاک ها را در مهر، آبان و آذر به ترتیب 6/2، 6/3 و 9/3 درجه سانتیگراد نسبت به تاک های شاهد افزایش دهد. در آزمایش پنجم اسید ابسیزیک به طور معنی داری فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز را در تاک های سرمادیده افزایش داد. تنش سرما به طور چشمگیری باعث کاهش محتوای کلروفیل، سرعت فتوسنتز، سرعت تعرق و هدایت روزنه ای برگ شد. با این حال تیمار اسید ابسیزیک به ویژه در غلظت های 100 و 200 میکرومولار، سرعت فتوسنتز، سرعت تعرق و هدایت روزنه ای برگ تاک های سرمادیده را در مقایسه با تاک های شاهد افزایش داد. اسید ابسیزیک به طور موثری باعث سازگاری مجدد و از سرگیری فتوسنتز در تاک های سرمادیده بعد از قرارگیری دوباره در دمای مطلوب شد. این نتایج ممکن است برای استفاده در برنامه های اصلاحی انگور و انتخاب ارقام مقاوم به سرما و یا به عنوان راهکار هایی جهت توسعه محصول در نقاط سردسیر به کار رود.

اثر پوترسین و اسپرمین بر مقاومت به خشکی نهال های بذری بادام (prunus amygdalus) و هلو (prunus persica)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  سمیه امرایی تبار   احمد ارشادی

چکیده: این پژوهش به منظور بررسی اثر پوترسین و اسپرمین بر خصوصیات فیزیولوژیک، بیوشیمیایی و فعالیت آنزیم-های آنتی اکسیدان بادام (prunus amygdalus) رقم ربیع و دانهال¬های هلو (prunus persica) رقم آلبرتا انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول تنش خشکی در دو سطح (80% و 50% آب فراهم خاک) و فاکتو دوم کاربرد پلی¬آمین¬ها در پنج سطح (پوترسین 1/0، پوترسین 1، اسپرمین 1/0، اسپرمین 1 میلی¬مولار و شاهد) بود. تنش خشکی باعث کاهش محتوای آب نسبی وکلروفیل و افزایش نشت یونی در برگ¬های هر دو پایه بادام و هلو شد. در این شرایط پایه بادام تحمل بیشتری نسبت به هلو نشان داد. تحت تنش کم آبی کاربرد پلی¬آمین¬ها منجر به افزایش محتوای آب نسبی و غلظت کلروفیل و کاهش درصد نشت یونی هر دو پایه شد. تیمار اسپرمین نسبت به پوترسین در این شرایط مؤثرتر بود. غلظت کربوهیدرات¬های محلول، پرولین و پروتئین¬های محلول در برگ¬های بادام و هلو تحت تنش خشکی افزایش یافت و پایه بادام افزایش بیشتری در غلظت ترکیبات مذکور در مقایسه با هلو نشان داد. کاربرد پلی¬آمین¬ها باعث افزایش غلظت کربوهیدرات¬های محلول، پرولین و پروتئین¬های محلول در برگهای هر دو پایه شد. تحت تنش خشکی میزان فعالیت آنزیم¬های کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز هر دو پایه افزایش یافت. در هر دو رژیم رطوبتی 50% و 80%، میزان فعالیت آنزیم گایاکول پرکسیداز پایه بادام نسبت به هلو بیشتر بود. در رژیم رطوبتی 80%، پایه هلو میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز بیشتری نسبت به بادام داشت اما تحت تنش خشکی پایه بادام افزایش شدیدتری در فعالیت آنزیم¬های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز در مقایسه با هلو نشان داد. کاربرد پلی¬آمین¬ها منجر به افزایش فعالیت هر سه آنزیم در پایه¬های بادام و هلو شد و تیمار اسپرمین نسبت به پوترسین در این زمینه مؤثرتر بود. تحت تنش خشکی، بادام افزایش چشمگیری در غلظت اسپرمین، اسپرمیدین و نسبت اسپرمین+ اسپرمیدین به پوترسین در مقایسه با هلو نشان داد اما در این شرایط هلو غلظت پوترسین بیشتری نسبت به بادام نشان داد. نتایج نشان داد که احتمالاً یکی از راهبرد¬های پایه بادام برای افزایش مقاومت به خشکی در مقایسه با هلو متابولیسم بهتر پوترسین و افزایش قابل توجه غلظت اسپرمین و اسپرمیدین تحت تنش خشکی است که می¬تواند به خسارت کمتر به بافت¬های گیاهی در این شرایط منجر شود. کاربرد اسپرمین و پوترسین از طریق کاهش درصد نشت یونی و میزان پراکسیداسیون غشاء و افزایش محتوای آب نسبی، اسمولیت¬های سازگاری و فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدان باعث افزایش مقاومت به خشکی پایه بادام و هلو شد.

تأثیر ایندول بوتریک اسید، پوترسین و پراکسید هیدروژن بر ریشه زایی پایه دورگ هلو بادام gf677
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  سینا کردزاده   حسن ساری خانی

پایه gf677 (دورگ هلو و بادام) یکی از مهم ترین پایه های بادام بوده که به صورت تجاری و در سطح وسیع مورد استفاده قرار می گیرد. روش اصلی تکثیر این پایه استفاده از قلمه ساقه بوده و استفاده از عواملی که موجب تسریع و افزایش ریشه زایی قلمه های gf677 می شوند، حائز اهمیت می باشند. این پژوهش با هدف افزایش ریشه زایی قلمه های gf677با استفاده از ایندول بوتریک اسید، پوتریسین و پراکسید هیدروژن صورت گرفت. این تحقیق به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاٌ تصادفی با دو فاکتور: 1) سطوح ایندول بوتریک اسید و 2) نوع و غلظت پوتریسین و پراکسید هیدروژن به صورت سه آزمایش جداگانه در زمان های مختلف انجام شد. قلمه ها در سه زمان 15 تیرماه 1391 (آزمایش اول) ، 15 اسفند ماه 1391 (آزمایش دوم) و 24 مهرماه 1392 (آزمایش سوم) تهیه شده وپس از تیمار کشت شدند. غلظت ایندول بوتریک اسید مورد استفاده در آزمایش اول و دوم شامل 4 سطح صفر، 1000، 2000 و 3000 میلی گرم در لیتر و پوتریسین و پراکسید هیدروژن در 7 سطح شامل غلظت صفر، پوتریسین 800، 1600 و 3200 میلی گرم در لیتر و پراکسید هیدروژن 5/1، 3 و 6 درصد بود. آزمایش سوم بر اساس نتایج آزمایش اول و دوم انجام شده و از سه سطح ایندول بوتریک اسید شامل صفر، 1000 و 2000 میلی گرم در لیتر و پنج سطح پوتریسین و پراکسید هیدروژن شامل صفر، پوترسین به میزان 800 و 1600 میلی گرم در لیتر و پراکسید هیدروژن 5/1 و 3درصد استفاده شد. پس از گذشت سه ماه از تیمار، درصد کالوس زایی، درصد ریشه زایی، وزن تر و خشک کالوس و ریشه، طول ریشه و تعداد ریشه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد ایندول بوتریک اسید، پوتریسین و پراکسید هیدروژن موجب افزایش درصد ریشه زایی و کالوس زایی، طول و تعداد ریشه، وزن تر و خشک ریشه و کالوس در مقایسه با شاهد شدند که تیمارهای ترکیبی اثر بیشتری داشتند. در بین غلظت های مختلف ایندول بوتریک اسید، غلظت های 1000 و 2000 میلی گرم در لیتر اثر بهتری بر صفت های مورد سنجش داشتند. اثر تیمارها بسیار وابسته به نوع قلمه بود و یک تیمار در زمان های مختلف اثرات متفاوتی داشت. در قلمه های نیمه چوبی تابستانه، موثرترین تیمارها ایندول بوتریک اسید به تنهایی و در ترکیب با پراکسید هیدروژن بود. تیمارهای ترکیبی اکسین با پوتریسین بیشترین تأثیر را بر ریشه زایی و کالوس زایی قلمه های چوب سخت زمستانه داشت. در قلمه های نیمه چوبی پاییزه تیمارهای پوتریسین و ایندول بوتریک اسید به تنهایی یا در ترکیب با یکدیگر بیشترین افزایش در صفت های مورد سنجش را باعث شدند. بیشترین درصد ریشه زایی و کالوس زایی تحت تیمارهای مختلف در قلمه های چوبی فصل زمستان مشاهده شده و بین دو فصل پاییز و تابستان تفاوت چندانی مشاهده نشد. در مقایسه تیمارها، ایندول بوتریک اسید تأثیر بیشتری را بر ریشه زایی نسبت به پوتریسین و پراکسید هیدروژن داشت.

تاثیر تیمارهای آب گرم و برخی ترکیبات شیمیایی بر القای مقاومت به سرمازدگی میوه خرمالو (diospyros kaki tunb.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  مریم باقری   محمود اثنی عشری

هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثرات تیمار های پس از برداشت آب گرم و برخی ترکیبات شیمیایی شامل متیل جاسمونات، اسید سالیسیلیک، 1- متیل سیکلو پروپن، پوتریسین، کلرید کلسیم و دی فنیل آمین در القاء مقاومت به سرمازدگی و اندازه گیری پارامترهای ظاهری و کیفی میوه خرمالو رقم "کرج" طی نگهداری در انبار سرد بوده است.میوه ها در مرحله بلوغ تجاری برداشت شده و جهت اعمال تیمار بلافاصله به آزمایشگاه منتقل گردیدند. میوه های یک شکل و یکسان از لحاظ سفتی و رنگ و عاری از نقص و آلودگی انتخاب شده و به طور تصادفی بسته بندی شدند. به فاصله هر 15 روز به علاوه 2 روز عمر قفسه ای میوه ها از طریق ارزیابی خصوصیات مورد نظر سنجیده شد.تیمار آب گرم بهترین تیمار در این مطالعه معرفی شد. طی انبارداری، سفتی بافت میوه و اسیدیته قابل تیتراسیون کاهش نشان داد، در حالیکه درصد کاهش وزن و کل مواد جامد محلول افزایش یافت. سرمازدگی در میوه ها از ماه سوم انبارداری مشهود گردید. آب گرم 50 و 55 درجه سانتی گراد در حفظ و توسعه ظرفیت آنتی اکسیدانی موفق عمل کرد. تیمارهای آب گرم توانستند خسارت سرمازدگی، پراکسیداسیون لیپیدها و نشت یونی را بکاهند. آب گرم ?c50 به مدت 10 و 20 دقیقه و?c55 به مدت 10 دقیقه به عنوان برترین تیمارها معرفی شدند.تیماربا دی فنیل آمین طی نگهداری خرمالو در انبار با دمای پایین از توسعه علائم سرمازدگی در میوه جلوگیری نمود. با افزایش غلظت دی فنیل آمین از 12 به 24 میلی مولار این اثر مشهودتر شد. اتانول که حلال دی فنیل آمین است، به تنهایی منجر به افزایش خسارت سرمازدگی شد. تیمار دی فنیل آمین غلظت مالون دی آلدئید و نشت الکترولیت ها را کاهش داد. اگر چه دی فنیل آمین به عنوان یک ترکیب آنتی اکسیدان تا حدودی ظرفیت آنتی اکسیدانی را بالا برده و از خسارات ناشی از رادیکال های واکنشگر کاست، اما با توجه به نتایج به دست آمده، این ترکیب به عنوان تیماری جهت کاهش خسارت سرمازدگی و افزایش عمر انباری خرمالو توصیه نمی شود. کاربرد برون زاد پوتریسین به خصوص وقتی غلظت آن به 5 میلی مولار افزایش یافت، تا حدودی توانست از خسارات سرمازدگی در خرمالو بکاهد. با توجه به نتایج به دست آمده از این بررسی استفاده از پوتریسین با غلظت بالاتر ممکن است بتواند در توسعه عمر انباری خرمالو موثر باشد.در این مطالعه برای اولین بار تاثیر مثبت اسید سالیسیلیک بر افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی خرمالو گزارش شد، که این امر به علت اثر این ترکیب بر حفظ بهتر فنل کل میوه است. تیمار پس از برداشت اسید سالیسیلیک روشی مفید جهت افزایش عمر خرمالوهای نگهداری شده در انبار سرد بود.تیمار ترکیبی اسید سالیسلیک + آب گرم نتوانست به صورت همگرایی باعث توسعه عمر انباری خرمالو گردد. نتایج نشان داد بین تیمارهای ترکیبی و هر کدام از تیمارها به تنهایی تفاوت معنی داری نشان نداد.غلظت 1% کلریدکلسیم با شاهد تفاوتی نشان نداد و نتوانست در توسعه ماندگاری خرمالو در انبار سرد مفید واقع شود. در حالیکه غلظت های 2 و 4% این ترکیب، باعث حفظ سفتی بافت میوه، فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی میوه شدند. غلظت 4% در افزایش اسیدیته قابل تیتراسیون، سفتی بافت و فعالیت آنزیم کاتالاز و کاهش پراکسیداسیون لیپید و نشت یونی بسیار موفق عمل نمود.تیمار 1-mcp با تاثیر بر فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز و کاهش پراکسیداسیون لیپیدها و نشت یونی و افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی توانست به عنوان تیماری سودمند جهت کاهش سرمازدگی خرمالو در انبار سرد عمل کند و عمر پس از برداشت این محصول را بیافزاید.متیل جاسمونات شاخص سرمازدگی، پراکسیداسیون لیپید و نشت یونی را کاهش داد، که این احتمالاً به دلیل افزایش فعالیت آنزیم پراکسیداز و کاهش فعالیت آنزیم کاتالاز میباشد. همچنین حفظ بهتر فنل کل و در نتیجه افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی در میوه های تیمار شده با این ترکیب در مقایسه با شاهد مشاهده شد. متیل جاسمونات تاثیری بر taو tss نداشت. در کل متیل جاسمونات توانست به عنوان ترکیبی مناسب جهت کاهش علائم سرمازدگی در خرمالو، تحت شرایط تنش دمای پایین انبار مورد استفاده قرار گیرد.پس از چهار ماه انبارداری در دمای یک درجه سانتی گراد، تیمار متیل جاسمونات و شاهد تاثیر معنی داری بر میزان فعالیت آنزیم های پلی گالاکتروناز، accاکسیداز و acc سینتتاز نداشتند. در حالیکه میزان فعالیت این سه آنزیم در میوه های تیمارشده با آب گرم و 1-mcp کاهش یافت، که البته آب گرم در این زمینه موفق تر عمل نمود.

اثر باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده ازت بر رشد و جذب برخی عناصر غذایی درگردو (juglans regia l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  سینا جلیلوند   احمد ارشادی

این پژوهش به منظور ارزیابی اثر تلقیح باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده نیتروژن روی افزایش رشد و جذب برخی عناصر غذایی توسط دانهال های گردو انجام گرفت. دو گونه از باکتری های تثبیت کننده ازت azotobacter chroococcum(t1) و azospirillium lipoferum(t2) و دو گونه از باکتری های حل کننده فسفات pseudomonas putida(t3) و bacillus pantea(t4) مورد استفاده قرار گرفتند. آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار و نه تیمار شامل t1، t2، t3، t4، t1+t3، t1+t4، t2+t3، t2+t4 و شاهد(عدم تلقیح) انجام شد. نتایج نشان داد تلقیح ریشه دانهال های گردو با باکتری های تثبیت کننده نیتروژن و حل کننده فسفات در افزایش غلظت عناصر برگ(به غیر از عنصر روی) و همچنین بهبود رشد رویشی اثر مثبت داشت اگرچه برخی تیمارهای تلقیح تفاوت معنی داری با گیاهان شاهد نشان ندادند. تیمارهای t1 و t3 به تنهایی و در ترکیب با یکدیگر به ترتیب (2/88، 2/81 و 2/87 درصد) باعث افزایش معنی دار غلظت نیتروژن در برگ ها نسبت به گیاهان شاهد(2/57درصد) شدند. تیمارهای t3 و t4 در ترکیب با تیمار t1 اثر بهتری برافزایش فسفر برگ در مقایسه با ترکیب این تیمارها با تیمار t2 داشتند. بیشترین غلظت پتاسیم برگ در تیمارt2+t4(0/85درصد) و t1+t3(0/8درصد) و کمترین غلظت پتاسیم در تیمار شاهد (0/4 درصد) مشاهده شد. تیمار t4 به تنهایی یا در ترکیب با t1 و t2 غلظت منگنز برگ را به صورت معنی داری نسبت به کاربرد سایر باکتری ها افزایش داد. غلظت مس در برگ نهال های تلقیح شده با تیمارهای t3 و t4 نسبت به تیمارهای t1 و t2 بیشتر بود. کاربرد باکتری های تثبیت کننده نیتروژن و حل کننده فسفات اثر مثبتی بر اکثر پارامترهای رویشی سنجیده شده نسبت به گیاهان شاهد داشتند. به طور کلی کاربرد ترکیبی تیمارها اثرات مثبت بهتری بر وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه نسبت به کاربرد منفرد آنها داشت اگرچه این اختلاف ها بعضاً جزیی و غیر معنی دار بود.

اثر محلول پاشی کلسیم و اسید ایندول بوتریک بر برخی صفات میوه و عارضه لکه پوست استخوانی در پسته (pistacia vera l.) رقم کله قوچی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1394
  امیرحسین پروین فام   احمد ارشادی

این پژوهش با هدف بررسی اثر محلول¬پاشی کلرید کلسیم و اسید ایندول بوتریک بر برخی صفات کمی و کیفی میوه و میزان عارضه لکه پوست استخوانی در پسته رقم کله قوچی انجام شد. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 9 تیمار و 3 تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل سطوح مختلف کلرید کلسیم (صفر، 5/2 و 5 در هزار) و فاکتور دوم غلظت¬های مختلف اسید ایندول بوتریک (صفر، 25 و 50 میلی¬گرم در لیتر) بود. کاربرد ترکیب کلرید کلسیم 5 در هزار با اسید ایندول بوتریک 50 میلی¬گرم در لیتر، ترکیب کلرید کلسیم 5/2 در هزار و اسید ایندول بوتریک 25 میلی¬گرم در لیتر و کاربرد منفرد کلرید کلسیم 5 در هزار به ترتیب باعث افزایش %36 ، %30 و %30 غلظت کلسیم اندوکارپ میوه پسته نسبت به شاهد شدند. تیمار کلرید کلسیم 5 در هزار باعث کاهش 3/8 درصدی غلظت منیزیم اندوکارپ نسبت به شاهد شد. ترکیب کلرید کلسیم و اسید ایندول بوتریک 25 و 50 میلی¬گرم در لیتر باعث کاهش چشمگیر غلظت پتاسیم اندوکارپ میوه شد. محلول¬پاشی تکی کلرید کلسیم 5 در هزار و ترکیب کلرید کلسیم 5/2 در هزار و اسید ایندول بوتریک 25 میلی¬گرم در لیتر به ترتیب باعث افزایش %5/36 و %35 درصدی نسبت کلسیم به منیزیم نسبت به گیاهان شاهد شدند. حداقل عارضه لکه پوست استخوانی درکاربرد منفرد 25 میلی¬گرم در لیتر اسید ایندول بوتریک و ترکیب آن با کلرید کلسیم 5/2 و 5 در هزار مشاهده شد که به ترتیب باعث کاهش%7/54، %9/65 و %4/69 عارضه نسبت به تیمار شاهد شدند. کاربرد منفرد کلرید کلسیم 5 در هزار و ترکیب اسید ایندول بوتریک 25 میلی¬گرم بر لیتر با 5/2 و 5 در هزار کلرید کلسیم به ترتیب باعث افزایش %30، %39 و %44 درصد تشکیل میوه نهایی نسبت به شاهد شد. کلرید کلسیم و اسید ایندول بوتریک و ترکیب این دو عامل اثر معنی¬داری بر درصد پوکی میوه، درشتی میوه، عیار، درصد ماده خشک پوست سبز و درصد ماده خشک دانه نداشت. تیمار کلرید کلسیم 5 در هزار باعث افزایش%5/22 میزان ناخندانی میوه پسته نسبت به گیاهان شاهد شد، در حالی که تیمار منفرد غلظت¬های 25 و 50 میلی¬گرم در لیتر اسید ایندول بوتریک به ترتیب باعث کاهش %6/42 و %4/28 میزان ناخندانی میوه پسته شدند. کلرید کلسیم 5 در هزار باعث کاهش%3/36 درصدی بدشکلی دانه نسبت به حالت عدم کاربرد این تیمار شد. هم چنین کاربرد اکسین 25 میلی¬گرم در لیتر به تنهایی و در ترکیب با کلرید کلسیم 5 در هزار، به ترتیب باعث کاهش %6/23 و %4/61 درصد بدشکلی دانه شد. نتایج این پژوهش نشان داد اگرچه کاربرد کلرید کلسیم با غلظت 5 در هزار به تنهایی و یا در ترکیب با اکسین اثرات مثبتی بر برخی صفات مذکور داشت، ولی ترکیب اسید ایندول بوتریک 25 میلی¬گرم در لیتر با سطوح مختلف کلرید کلسیم منجر به نتایج به مراتب بهتری در کاهش عارضه لکه پوست استخوانی، افزایش درصد تشکیل میوه، کاهش درصدناخندانی و بدشکلی میوه پسته شد.

اثر باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده نیتروژن بر رشد و جذب برخی عناصر غذایی درپایه هیبرید هلو بادام gf677
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  مرتضی خلج   احمد ارشادی

چکیده: به منظور بررسی اثر تلقیح باکتری های تثبیت کننده نیتروژن و حل کننده فسفات بر شاخص های رشد و جذب عناصر غذایی پایه هیبرید هلو × بادام (gf677) آزمایشی به صورت طرح کاملاً تصادفی با 9 تیمار و 4 تکرار انجام شد. سطوح آزمایش شامل تلقیح پایه با سویه هایی از باکتری های تثبیت کننده نیتروژن، ازتوباکتر کروکوکوم (1b )، آزوسپریلوم لیپوفروم (2b) و باکتری های حل کننده فسفات سودوموناس پوتیدا (3b)1 و باسیلوس پانتیا (4b) و ترکیبب باکتری های 3b+1b، 4b+1b، 3b+2b، 4b+2b و عدم تلقیح با باکتری بود. نتایج نشان داد تلقیح منفرد و یا ترکیبی باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده نیتروژن بر بهبود صفات رویشی و غلظت عناصر غذایی اثر مثبتی داشتند. تلقیح با تیمارهای 1b (8/2 درصد) و3b+1b (8/2 درصد) باعث افزایش معنی دار غلظت نیتروژن برگ نسبت به تیمار 4b (31/2 درصد) و شاهد (33/2 درصد) شدند. تیمارهای 3b و 3b+1b به حداکثر غلظت فسفر و پتاسیم برگ در مقایسه با درختان شاهد منجر شدند. برگ نهال های تیمار شده با 3b+2b و 3b+1b به ترتیب بیش ترین غلظت منیزیم (77/0 و74/0پی پی ام)، آهن (254 و 246 پی پی ام)، منگنز (28/45 و 51/43 پی پی ام) و روی (52/22 و 16/23 پی پی ام) را، نسبت به تیمار عدم تلقیح داشتند. همچنین این تیمار ها روی صفات طول و قطر ساقه، سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، غلظت کلروفیل a و کل نسبت به شاهد اثر مثبت و معنی داری داشتند. تلقیح باسیلوس اثر جزیی و عمدتاً غیر معنی داری بر غلظت عناصر و صفات رویشی نسبت به شاهد داشت ولی در ترکیب با تثبیت کننده های نیتروژن اثرات مثبت بیشتر و بعضاً معنی داری بر غلظت عناصر برگ در مقایسه با عدم تلقیح با باکتری داشت. در مجموع نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تلقیح با باکتری های تثبیت کننده نیتروژن و هم چنین سودوموناس نقش مفید و موثری در بهبود صفات رویشی و غلظت عناصر برگ در پایه هیبرید هلو × بادام داشت.

اثر باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده نیتروژن بر رشد و جذب برخی عناصر غذایی درپایه هیبرید هلو بادام gf677
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  مرتضی خلج   احمد ارشادی

به منظور بررسی اثر تلقیح باکتری های تثبیت کننده نیتروژن و حل کننده فسفات بر شاخص های رشد و جذب عناصر غذایی پایه هیبرید هلو × بادام (gf677) آزمایشی به صورت طرح کاملاً تصادفی با 9 تیمار و 4 تکرار انجام شد. سطوح آزمایش شامل تلقیح پایه با سویه هایی از باکتری های تثبیت کننده نیتروژن، ازتوباکتر کروکوکوم (1b )، آزوسپریلوم لیپوفروم (2b) و باکتری های حل کننده فسفات سودوموناس پوتیدا (3b)1 و باسیلوس پانتیا (4b) و ترکیبب باکتری های 3b+1b، 4b+1b، 3b+2b، 4b+2b و عدم تلقیح با باکتری بود. نتایج نشان داد تلقیح منفرد و یا ترکیبی باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده نیتروژن بر بهبود صفات رویشی و غلظت عناصر غذایی اثر مثبتی داشتند. تلقیح با تیمارهای 1b (8/2 درصد) و3b+1b (8/2 درصد) باعث افزایش معنی دار غلظت نیتروژن برگ نسبت به تیمار 4b (31/2 درصد) و شاهد (33/2 درصد) شدند. تیمارهای 3b و 3b+1b به حداکثر غلظت فسفر و پتاسیم برگ در مقایسه با درختان شاهد منجر شدند. برگ نهال های تیمار شده با 3b+2b و 3b+1b به ترتیب بیش ترین غلظت منیزیم (77/0 و74/0پی پی ام)، آهن (254 و 246 پی پی ام)، منگنز (28/45 و 51/43 پی پی ام) و روی (52/22 و 16/23 پی پی ام) را، نسبت به تیمار عدم تلقیح داشتند. همچنین این تیمار ها روی صفات طول و قطر ساقه، سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، غلظت کلروفیل a و کل نسبت به شاهد اثر مثبت و معنی داری داشتند. تلقیح باسیلوس اثر جزیی و عمدتاً غیر معنی داری بر غلظت عناصر و صفات رویشی نسبت به شاهد داشت ولی در ترکیب با تثبیت کننده های نیتروژن اثرات مثبت بیشتر و بعضاً معنی داری بر غلظت عناصر برگ در مقایسه با عدم تلقیح با باکتری داشت. در مجموع نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تلقیح با باکتری های تثبیت کننده نیتروژن و هم چنین سودوموناس نقش مفید و موثری در بهبود صفات رویشی و غلظت عناصر برگ در پایه هیبرید هلو × بادام داشت.

اثر همزیستی قارچ میکوریز بر میزان رشد و جذب برخی عناصر در قلمه های ریشه دار سه رقم انگور (vitis vinifera l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  سعید دارابی   محمود اثنی عشری

در این پژوهش اثر همزیستی سه گونه قارچ میکوریز بر میزان رشد و جذب برخی عناصر غذایی در قلمه های ریشه دار شده ی سه رقم انگور (vitis vinifera l.) بررسی شد. مطالعه به صورت یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی گروه علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا در سال 1393-1392 اجرا گردید.

ریزازدیادی پایه سیب mm106 در شرایط درون شیشه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1386
  رضا بهمنی   احمد ارشادی

چکیده ندارد.