نام پژوهشگر: حمیدرضا پورخباز

آشکارسازی روند تغییرات سطح جنگل های شهرستان باغملک با استفاده از تصاویر ماهواره ای و سیستم اطلاعات جغرافیایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء (س) بهبهان - دانشکده محیط زیست و منابع طبیعی بهبهان 1393
  پروین باقری فر   شهرام یوسفی خانقاه

فن آوری سنجش از دور در دنیای پیشرفته امروزی به عنوان یکی از مهمترین و عمده ترین منابع داده های مکانی و موضوعی قلمداد می شود. وجود انواع زمینه های کاربردی و علمی برای سنجش از دور، آن را یک علم قوی و کار آمد برای تولید داه های مکانی مطرح نموده است. آشکارسازی تغییرات به علت وابسته بودن به علوم سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی جزء علوم جدید محسوب می شود. تحقیق حاضر با هدف آشکارسازی تغییرات سطح جنگل های شهرستان باغملک با مساحت 57144 هکتار در بازه زمانی بین سال های 1369 تا 1390 (1990 تا 2011) انجام شده است. بدین منظور از تصاویر سال 1990 سنجنده tm ماهواره لندست و هم چنین تصاویر سال 2011 سنجنده etm+ این ماهواره استفاده شده است. در طبقه بندی تصاویر، از روش طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال و شبکه عصبی مصنوعی استفاده گردید. ارزیابی نتایج نشان داد که در روش الگوریتم حداکثر احتمال صحت کلی و ضریب کاپای نقشه طبقه بندی شده در تصویر tm به ترتیب 62/97 درصد و 96/0 و تصویرetm+ برابر 02/98 درصد و 97/0 می باشد و در روش شبکه عصبی مصنوعی صحت کلی و ضریب کاپای نقشه طبقه بندی شده در تصویر tm به ترتیب 22/98 درصد و 97/0 و در تصویر etm+ برابر 34/98 درصد و 97/0 برآورد گردید. پس از طبقه بندی، نقشه های استخراج شده از تصاویر tm و etm+ به منظور آشکارسازی تغییرات روی هم گذاری شدند و نقشه تغییرات به دست آمد. نتایج حاصل از روی هم گذاری نقشه ها نشان داد در طی دوره مورد مطالعه با استفاده از روش اول (حداکثر احتمال) 61/5483 هکتار معادل 5/9 درصد از سطح جنگل کاسته شده است و در روش دوم (شبکه عصبی مصنوعی) 55/4886 هکتار معادل 5/8 درصد از سطح جنگل کاهش یافته است. نتیجه نهایی تحقیق نشان می دهد که استفاده از داده های لندست همراه با داده های حاصل از آماربرداری قابلیت تهیه نقشه تغییرات جنگل را در منطقه مورد مطالعه دارا می باشند.

مدل سازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان بهبهان با استفاده از تکنیک های سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء (س) بهبهان - دانشکده منابع طبیعی 1394
  فاطمه محمدیاری   مرتضی توکلی

مطالعه حاضر با هدف مدل سازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان بهبهان با استفاده از مدل land change modeler انجام شده است. آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره landsat، سنجنده های etm+ (سال 1378) و oli (سال 1392) انجام گردید و تصاویر تهیه شده با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال، شاخص mnf و avi طبقه بندی گردیدند. نقشه نهایی کاربری اراضی در شش کلاس مناطق مسکونی، اراضی کشاورزی، آب، جنگل، مرتع و اراضی لخت تهیه و تغییرات رخ داده با استفاده از crosstab مشخص شد. مدل سازی پتانسیل انتقال با استفاده از دو روش رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی صورت گرفت. با توجه به ارزیابی نتایج آشکارسازی تغییرات، زیر مدل های کشاورزی به مسکونی، مرتع به کشاورزی، اراضی لخت به مسکونی و اراضی لخت به کشاورزی، که تاثیرگذارترین تغییرات را نشان دادند، در نظر گرفته شد. سپس 6 متغیر، مدل رقومی ارتفاع، شیب، فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از اراضی کشاورزی، فاصله از جاده و نقشهevidence likelihood برای مدل سازی اراضی تهیه شد. تخصیص تغییر به هر کاربری و پیش بینی با استفاده از مدل مارکوف و ca-markov محاسبه شد. نتایج مقایسه پس از طبقه بندی نشان داد در طی بازه زمانی 14 ساله (1378 تا 1392) بیشترین افزایش مساحت در کاربری کشاورزی (01/8036 هکتار) و بیشترین کاهش مساحت در کاربری مرتع (39/4560 هکتار) بوده است. با توجه به دو رویکرد متفاوت شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون لجستیک برای مدل سازی، نتایج نشان داد که پیش بینی صورت گرفته به روش رگرسیون لجستیک به واقعیت های زمینی نزدیکتر است و روند توسعه موجود را دنبال می کند. همچنین نقشه پیش بینی شده با روش ca-markov در مقایسه با پیش بینی صورت گرفته با استفاده از زنجیره مارکوف دارای دقت کمتری بوده و واقعیت های زمینی را دنبال نمی کند. بنابراین برای ایجاد سناریوی آینده در سال 1406 نقشه پیش بینی شده با مدل مارکوف و نقشه های پتانسیل کاربری روش رگرسیون لجستیک انتخاب شد. مقایسه مساحت های نقشه مدل سازی شده (سال 1406) با نقشه سال 1392 نشان می دهد که مناطق مسکونی از 3157 هکتار در سال 1392 به 4180 هکتار و اراضی کشاورزی منطقه نیز از 15030 هکتار به 20778 هکتار در سال 1406 افزایش می یابد. همچنین مساحت اراضی مرتعی در سال 1392، 17445 هکتار بوده که در نقشه مدل سازی شده به 12404 هکتار رسیده است. با توجه به نتایج جدول بندی افقی نقشه سال 1406 می توان بیان کرد که از مجموع کل مساحت منطقه، 49/53647 هکتار از اراضی بدون تغییر و 51/7912 هکتار از اراضی تغییر کاربری داده اند. همچنین بیشترین تخریب صورت گرفته در اراضی مرتعی با 90/5040 هکتار می باشد. نتایج این پیش بینی به رغم اختلاف نسبت به آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد، می تواند هشداری برای وضعیت کاربری ها در آینده باشد بنابراین در برنامه ریزی های آینده شهرستان بهبهان می تواند مورد توجه قرار گیرد.

بررسی تاثیر غلظت های مختلف آفت کش دلتامترین بر قابلیت تجمع زیستی سرب و تغییرات فیزیولوژیک در گونه بلدرچین(coturnix coturnix)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء (س) بهبهان - دانشکده محیط زیست و منابع طبیعی بهبهان 1394
  فاطمه حمیدی پور   مهدی بنایی

این مطالعه به منظور بررسی تأثیر غلظت¬های مختلف آفت¬کش دلتامترین بر قابلیت تجمع زیستی سرب و تغییرات فیزیولوژیک در گونه بلدرچین (coturnix coturnix) انجام شده است. بدین منظور 72 عدد بلدرچین¬ به 6 گروه 12 تایی تقسیم و طی مدت 21 روز سم دلتامترین در دوزهای 25/0 و 5/0 میلی¬گرم بر کیلوگرم غذا و استات سرب نیز در دوز 4/0 میلی¬گرم بر کیلوگرم غذا به غذای پرندگان اسپری شد. میزان تجمع سرب تحت تأثیر غلظت¬های زیر کشنده دلتامترین و فاکتورهای بیوشیمیایی خون در تمامی تیمارها اندازه¬گیری گردید. نتایج نشان داد با افزایش غلظت سم دلتامترین میزان تجمع سرب در بافت¬های کبد و عضله بلدرچین به طور معنی¬داری افزایش یافت (05/0p<). بیشترین میزان تجمع در بافت کبد مشاهده گردید. علاوه بر آن، در بین جنس نر و ماده از لحاظ تجمع سرب اختلاف معنی¬داری مشاهده نگردید (05/0p>). بر اساس نتایج، سطح فعالیت آنزیم¬هایalt, ast و ldh در تمامی گروه¬ها به استثنای بلدرچین¬های تیمار شده با دلتامترین 25/0 به طور معنی¬داری نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. همچنین افزایش معنی¬داری در سطح فعالیت گلوکز، اسید¬اوریک و کراتینین در مقایسه با گروه کنترل مشاهده گردید. اما تغییر معنی¬داری در میزان فعالیت کراتین فسفوکیناز مشاهده نشد. سطح فعالیت alp، استیل کولین استراز، پروتئین و گلبولین در بین گروه¬های آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معنی¬داری کاهش یافت. سطح آلبومین به طور معنی¬داری در بلدرچین¬های تیمار شده با 5/0 میلی¬گرم بر کیلوگرم دلتامترین کاهش یافت. اما تغییر معنی¬داری در سایر تیمارها مشاهده نگردید. افزایش معنی¬داری در میزان کلسترول بلدرچین-های تحت تیمار دلتامترین 25/0 و سرب و دلتامترین 25/0 مشاهده شد. سطح تری گلیسرید در دو گروه تحت تیمار سرب و دلتامترین 5/0 به طور معنی¬داری کاهش، در حالی که در بلدرچین¬های تحت تیمارهای دلتامترین 25/0، سرب و دلتامترین 25/0 و سرب و دلتامترین 5/0 به طور معنی¬داری افزایش یافت. نتایج حاصل نشان داد که آفت¬کش دلتامترین اثر هم¬بیشی بر روی تجمع سرب در بافت¬ها دارد. علاوه بر آن، مصرف رژیم غذایی آلوده به دلتامترین و سرب منجر به تغییرات آشکار آنزیم¬ها و فاکتورهای بیوشیمیایی خون می¬گردد و به بافت¬های مختلف به خصوص کبد و کلیه آسیب می¬رساند. لذا سنجش فاکتورهای بیوشیمیایی می¬تواند به عنوان ابزار ساده و مناسبی جهت ارزیابی تأثیر سموم بر پرندگان پیشنهاد شود.