نام پژوهشگر: صفیه حیدری

بررسی سیاست سامانیان در برابر خاندان های حکومت گر محلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  صفیه حیدری   محسن مرسلپور

دوران امارت سامانیان یکی از مهم ترین دوره های تاریخ و تمدن ایران پس از اسلام است. سامان خداه، جد سلسله سامانی در اوایل قرن دوم هجری قمری، برای حفظ پایگاه اجتماعی و سیاسی خود اسلام را پذیرفت. وی به پاداش این برخورد مسالمت آمیز از سوی حاکم خراسان به حکومت بلخ گماشته شد و در اواخر عهد امویان به ابومسلم خراسانی پیوست و پسرش اسد نیز در خدمت عباسیان روزگار گذرانید. در نخستین سال های قرن سوم هجری، نوادگان سامان خداه به دلیل ارتباط حسنه با خلافت عباسی بتدریج سیطره خود را بر غالب نواحی ماوراءالنهر گسترش دادند. با از بین رفتن حکومت طاهریان به دست یعقوب لیث صفاری، سامانیان خود را در امارت ماوراءالنهر مستقل یافتند. بدین صورت که خلیفه عباسی برای پیشگیری از قدرت روزافزون یعقوب لیث، منشور امارت ماوراءالنهر را مستقیماً برای امیر نصر سامانی فرستاد و بدین ترتیب وحدت سیاسی ماوراءالنهر در سایه اقتدار سامانیان شکل گرفت. جانشین او امیر اسماعیل، در راه سازمان دادن وحدت سیاسی در ماوراءالنهر کوشش های فراوانی کرد و به گسترش قلمرو خویش پرداخت و حکومتی مقتدر و استوار برای جانشینان خود به جا گذاشت.سامانیان در ایام اقتدار خود نه تنها بر ماوراءالنهر بلکه بر خراسان، طبرستان و گرگان، سیستان و کرمان و برخی نواحی دیگر فرمانروایی کردند و به زور شمشیر یا به واسطه منشور خلیفه بر این مناطق دست یافتند. آن ها بر خراسان و ماوراءالنهر، مستقیماً حکومت می کردند و سلطه خود را تا آخر حکومتشان بر این نواحی حفظ کردند، اما تسلط آن ها بر نواحی دیگر به طور دائم و همیشگی نبود.این پژوهش برآن است تا با بررسی حوادث دوره سامانیان به بررسی سیاست ها و عملکردهای خاندان سامانی در قبال حکومتهای تحت تابعیتشان بپردازد.