نام پژوهشگر: فاطمه یوسفی راد

بررسی استعاره های مفهومی در ترانه های عامیانه گویش بختیاری از دیدگاه شناختی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - پژوهشکده زبانشناسی 1391
  مدینه عسکرنیا   فاطمه یوسفی راد

پژوهش حاضر به بررسی انواع استعاره های مفهومی در ترانه های عامیانه گویش بختیاری از دیدگاه معنی شناسی شناختی و مشخصاً نظریه معاصر استعاره لیکاف(1992) می پردازد. در معنی-شناسی شناختی اعتقاد بر این است که استعاره مفهوم سازی حوزه انتزاعی مقصد بر اساس حوزه عینی مبدأ می باشد. نظریه معاصر استعاره بر اساس لیکاف و جانسون(1980) بر پایه دو فرض بنا شده: 1- استعاره مختص زبان ادب نیست و در کاربرد روزمره زبان نیز جای دارد، 2- استعاره اصولاً پدیده ای زبانی نیست، بلکه ریشه در نظام مفهومی انسان دارد. در این نظریه استعاره به سه نوع جهتی، هستی شناختی و ساختاری تقسیم می شود. در استعاره های جهتی، نظامی کلی از مفاهیم با توجه به مفاهیمی از نظامی دیگر سازمان بندی می شوند و شخص به مفهوم انتزاعی جهت مکانی می بخشد. استعاره های هستی شناختی به فرد این امکان را می دهد تا قسمت هایی از تجاربش را برگیرد و با آن ها همانند اجزاء مجزا یا مواد هماهنگ برخورد کند. در استعاره های ساختاری، ساختار دقیق مفهومی حوزه مبدأ به ساختار مفهوم انتزاعی حوزه مقصد بازنمایی می شود و برخی ویژگی های حوزه مبدأ برجسته و برخی پنهان می شوند. روش انجام این تحقیق توصیفی می باشد و جامعه آماری را ابیات دو کتاب به نام های اشعار و ترانه های مردمی بختیاری، به انضمام شرح جنگ ها و حماسه ها نوشته بیژن حسینی(1376) و خین گُل، مثنویات بختیاری نوشته محمدرضا دادگر(1379) تشکیل می دهند. نتایج این پژوهش آشکار می کند که هر سه نوع استعاره جهتی، هستی شناختی و ساختاری در ترانه های عامیانه گویش بختیاری یافت می شود و استعاره هستی شناختی بالاترین بسامد(5/56درصد) را داراست به علاوه از میان زیرمجموعه های این سه استعاره، استعاره ظرف(4/31درصد) بیش از بقیه یافت شد. همچنین نشان داده می شود که کاربرد استعاره تنها در زبان ادبی نمی باشد و در زبان روزمره نیز جاری است. به علاوه ادعای دیگر معنی شناسان شناختی مبنی بر آنکه استعاره پدیده ای زبانی نیست بلکه در نظام مفهومی انسان جای دارد نیز تأئید می شود.

طرح واره های تصوری در ضرب المثل های شرق گیلان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  فاطمه شعبانیان   بلقیس روشن

پژوهش حاضر در چارچوب معنی شناسی شناختی به موضوع طرح واره های تصوری در ضرب-المثل های شرق گیلان می پردازد. جامعه آماری این پژوهش را ضرب المثل های جمع آوری شده از شرق گیلان توسط نوربخش (1382) و قربانی سیاهکوچه (1385)، و حجم نمونه را پیکره ای از 831 ضرب المثل که حاوی طرح واره های مختلف بوده اند تشکیل می دهد. هدف از پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل ضرب المثل ها بر مبنای مدل طرح واره ای ایوانز و گرین (2006) و بررسی چگونگی عملکرد طرح واره ها و مفاهیم و مضامین آنها می باشد. این پژوهش به روش توصیفی- استقرایی است. تحلیل های انجام شده بر روی داده ها نشان می دهد که انواع کلی طرح واره های ارایه شده از سوی ایوانز و گرین و نیز عمده زیرمجموعه های آنها در ضرب المثل های نامبرده یافت می شود و لذا قالب ارایه شده از سوی ایشان می تواند مدل مناسبی در بررسی ضرب المثل ها باشد. این طرح واره ها عبارتند از: طرح واره فضا، طرح واره مهارشدگی، طرح واره جابجایی (حرکت)، طرح واره نیرو، طرح-واره پیوستگی، طرح واره توازن، طرح واره همسانی و طرح واره موجودیت. یافته های پژوهش نشان می دهند که طرح واره مهارشدگی با 21.66% و سپس طرح واره همسانی با 21.42% بالاترین درصد فراوانی را در ضرب المثل های شرق گیلان داشته اند. نیز از آنجاکه طرح واره های تصوری از تعامل انسان با جهان خارج به وجود می آیند از طریق مفاهیم متفاوتی که در ارتباط با انسان است قابل شکل گیری هستند. مفهوم بدن با 24.16% و سپس مفهوم جانور با 23.5% بیش ترین بسامد وقوع را در میان مفاهیمِ به کار رفته در پیکره ضرب المثل های گیلکی حاوی طرح واره اشغال کرده اند. این نشان می دهد که موقعیت جغرافیایی و نظام زندگی می تواند در شکل گیری طرح واره ها نقش مهمی ایفا کند. همچنین بیش از بیست مورد از مضامین موجود در ضرب المثل های گیلکی براساس عملکرد طرح واره ای توجیه شدند.

بررسی واژه های حاوی بار معنایی امید و یأس در شعر شفیعی کدکنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1393
  زینب باوندپور   بلقیس روشن

در این نوشتار، با بهره¬گیری از دانش معنی¬شناسی واژگانی و در حیطه مطالعات ادبی و به طور ویژه شعر شفیعی¬کدکنی، حوزه¬ی معنایی واژه¬های حاوی بار معنایی امید و یأس تحلیل گردید و فراوانی میزان بهره¬گیری شاعر مذکور از هریک از مقوله¬های معنایی سنجیده شد و حاصل پژوهش به صورت نمودار و جدول نمایش داده شد. نگارنده در انجام پژوهش روایی و پایایی آن را با استفاده از نرم¬افزار spss محاسبه کرده است و تفاوت معنادار تایید می¬گردد. تعداد واژه¬های شمارش شده تمام دوازده مجموعه شعر م. سرشک 20995 واژه است که از این میان 2863 واژه حاوی بارمعنایی امید و2072 واژه حاوی بار معنایی یأس است که هر یک به ترتیب 63/13 و 86/9 درصد مجموع واژه¬های مورد استفاده از سوی شاعر را شامل می¬شوند.

نمود، نفی و رابطهء آنها در زبان فارسی از منظر زبان شناسی شناختی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  شهلا باقری   بلقیس روشن

موضوع این رساله بررسی نمود، نفی و رابطة آنها از منظر زبان¬شناسی شناختی است. این پژوهش براساس باورها و فرضیه-های مطرح در یکی از بارزترین رویکردها به دستور در این چهارچوب، یعنی دستور شناختی لانگاکر، انجام گرفته است. نمود در این دستور یک مقولة معنایی مربوط به بند زماندار است و براساس این که یک تغییر در جهان را بیان کند یا به یک وضعیت یکنواخت بدون تغییر اشاره کند به انواع کامل و ناکامل تقسیم می¬شود. نفی در این رویکرد یک مقولة معرفت-شناختی است که در همپایه ساختن فضاهای ذهنی طرفین گفتگو نقش دارد. با نفی جمله¬ای همزمان دو فضای ذهنی برانگیخته، یکی کنار گذاشته و دیگری به کار گرفته می¬شود. این پژوهش کوشیده است دریابد در چهارچوب زبان¬شناسی شناختی مقوله¬های نمود و نفی در زبان فارسی چگونه تحلیل می¬شوند، رابطة آنها به چه صورت است و آیا می¬توان براساس رابطة نمود و نفی چگونگی توزیع قید نمودی هنوز را توضیح داد. داده¬های پژوهش برگرفته از شش کتاب داستان منتشرشده در سال¬های اخیر و همچنین از متون روزنامه¬ای است تا طیف گسترده¬تری از انواع کاربرد زبان را شامل شود. نوع زبان به کار رفته در داده¬ها نوشتار و گفتار معیار فارسی است. اکثر داده¬ها به صورت جمله هستند، مگر در موارد معدودی که، بنا به ضرورت موضوع، از قطعه¬های بزرگ¬تر از جمله استفاده شده است. روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جهت انجام کار داده¬ها براساس موضوع مورد بحث انتخاب، دسته¬بندی و مورد بررسی قرار گرفتند. انتخاب نمونه¬هایی که به صورت آشکارتر موضوع مطرح شده را نشان می¬دهند ترجیح داده شد. بررسی داده¬ها حاکی از آن بود که در زبان فارسی نیز علاوه برمعنای فعل، متمم¬های آن، و برخی قیدها در تعیین نمود نقش دارند و نمود به عنوان یک مقولة معنایی با ایجاد پس¬زمینه و پیش¬زمینه در گفتمان آن را مدیریت می¬کند. فرایند کامل، فرایندی که از لحظات ناهمگون تشکیل شده و ابتدا و انتهای آن مشخص است به تغییری در جهان اشاره دارد، و فرایند ناکامل که در نماسازی آن ابتدا و انتها دور از نظر است و از لحظات یکسان تشکیل شده برای بیان وضعیت های بدون تغییر و در گفتمان برای ایجاد پس¬زمینه به کار می¬رود. آنچه در رویکردهای پیشین نمود دستوری قلمداد می¬شد، براساس دستور شناختی، در واقع ابزاری برای ایجاد نمای ناکامل از یک فعل کامل است، یعنی نمود تام و نمود استمراری بند ساده را در سطحی بالاتر سازماندهی می¬کنند و به همان محتوای واژگانی از دیدگاه متفاوتی می¬نگرند. بررسی داده¬ها نشان داد در زبان فارسی تقابل نمود کامل و ناکامل لایه¬ای است و نیز کاربرد ساخت دارای نمود تام در مواردی دارای خوانش گذشته¬ای است. همچنین بررسی داده¬ها نشان داد که در زبان فارسی با نفی جمله¬ای همزمان دو فضای ذهنی برانگیخته و صحنة مرکبی ایجاد می¬شود که در نفی واژگانی یا اشتقاقی چنین نیست. اثر نفی بر بند کامل و ناکامل حاکی از آن بود که نفی با بند کامل سازگار است، اما با ایجاد مفهوم انکار یا رد معنای نمودی آن را تغییرداده و آن را به نوعی ناکامل می¬کند. ناسازگاری نفی با بندی که در آن فعل طرحواره¬ای داشتن به کار رفته چنین توجیه شد که با فعل کمکی داشتن وجود رابطه به صورت آشکار رمزگذاری¬ می¬شود و بند از این نظر نشاندار است. چنین بندی نمی¬تواند با صورت دیگری از نشانداری، که در آن نفی رابطه به طور آشکار رمزگذاری شده، سازگار باشد. با توجه به سازگاری قید نمودی هنوز با وضعیت¬های یکنواخت و با استفاده از تعامل نمود و نفی در مورد توزیع این قید، نگارنده به این نتیجه رسید که قید هنوز با بندهای نا¬کامل(مثبت یا منفی) و با بند کاملِ منفی¬شده سازگار است.

مفهوم سازی استعاره های عشق، نفرت، شادی و اندوه در نوشتار فارسی زبانان: رویکردی شناختی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1392
  اعظم صاحبکاری   بلقیس روشن

زبان شناسی شناختی، یکی از دیدگاه های نو در زبان شناسی محسوب می شود. این دیدگاه به ارتباط ذهن و زبان می پردازد. معنی شناسی شناختی یکی از مهم ترین بخش های زبان شناسی شناختی می باشد، که بحث آن در دهه ی 1970 باز شد. یکی از مطالب مورد بحث در زبان شناسی شناختی، بررسی استعاره می باشد. انتشار کتاب «استعاره هایی که با آن ها زندگی می کنیم» لیکاف و جانسون (1980)، افق های جدیدی را به مطالعات استعاره باز کرد. در این کتاب بیان شده که ما توسط برخی مفاهیم برخی مفاهیم دیگر را مفهوم-سازی می نماییم. در این پژوهش استعاره های عشق، نفرت، شادی و اندوه در زبان نوشتاری فارسی از این دیدگاه بررسی شده اند. هدف اصلی از انجام این پژوهش، مشخص نمودن حوزه های مبدا استعاره ها ی ذکر شده است. روشی که برای انجام تحقیق انتخاب شده است برگرفته از نظریه استعاره ی مفهومی می باشد. در این نظریه یک حوزه توسط حوزه ی دیگر مفهوم سازی می شود و روش «حوزه ی مقصد حوزه ی مبدا است» به کار برده می شود و عبارت حاصل را استعاره ی مفهومی گویند.

بررسی حروف اضافه زبان فارسی در چارچوب معناشناسی شناختی با نگاه ویژه به حروف اضافی مکانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1387
  فاطمه یوسفی راد   فردوس آقاگلزاده

چکیده ندارد.